مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

وقتی قرآن کریم موضوع حفظ نظام اسلامی را مورد اشاره قرار می دهد می فرماید مراقب باشید دشمنان شما و در راس آنها صهیونیسم هر روز دشمنی و خصومتشان با شما بیشتر می شود، اینها هر روز در حال نقشه کشیدن هستند؛ «وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ»، اینها تنها با شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دشمنی نداشتند بلکه دشمنی اینها با اصل اسلام بود و اکنون نیز با اصل دین مخالفند. این نکته باید برای ما اصل باشد.

در بیشتر سور مدنی از «نفاق» ذکری به میان آمده است؛ منافقان تقریبا یک سوم مردم مدینه را تشکیل می دادند و در زمان حیات رسول گرامی اسلام به هر کارشکنی و توطئه ای از جمله ترور و ماجرای افک و دیگر مسائل دست زدند، اما یک بیان نورانی حضرت امیر(علیه السلام) در نهج البلاغه دارند که می فرمایند بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دیگر هیچ اثری از این نفاق و منافقین نبود، از طرفی امکان نداشت همه آنها دفعتا مرده باشند یا دست از نفاق خود برداشته باشند، در نتیجه همه آنها با سقیفه کنار آمده بودند.

  چرا مردم در زمان رضاخان در مقابل آن همه دشمنی که او با دین و روحانیت کرد سکوت کردند؟! دلیل آن این بود که مردم در آن مقطع تاریخی گذار از قاجاریه به پهلوی، «تخلف» و «اختلاف» دیدند و این دو غده بدخیم مردم را از دین جدا کرده بود.

اگر مردم با رهبر نباشند رهبر ولو علی بن ابی طالب(ع) باشد شکست قطعی است، لذا باید با هوشیاری از این دو غده بدخیم «تخلف» و «اختلاف» خود را دور نگه داریم تا به آن تجربه تاریخی تلخ دچار نشویم که امیدواریم به برکت وجود سرمایه های فراوانی همچون خون پاک شهدا و تلاش علما این نظام اسلامی از هر گزندی محفوظ باشد و به دست صاحب اصلی اش برسد.

برگرفته ازبیانات آیت الله العظمی جوادی آملی


سالروز قیام خونین پانزده خرداد 1342 و یاد و نام شهدای آن روز را گرامی میداریم و تلاش می کنیم با عمل به فرامین قرآن و رهبر معظّم انقلاب  حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله) خون این عزیزان را پاس بداریم.

 

 

سوره ، در سیاق اول به حتمیت وقوع عذاب تأکید می کند و در سیاق دوم با معرفی گروه مصلین، تنها راه ورود به بهشت را در رفتاری مانند رفتار مصلین خلاصه می کند و در سیاق آخر با تکیه بر سخن سیاق دوم، طمع ورود به بهشت از سوی کافران را ناکام می داند.
حتمیت وقوع عذاب و ناممکن بودن ورود به بهشت جز برای کسانی که بر محور نماز وصف طبیعی حرص را مدیریت می کنند و از خودپرستی و دنیاگرایی دوری می جویند.

دریافت
حجم: 28.7 مگابایت

 

 

 

 

امام بزرگوار، «مؤمن به خدا»، «مؤمن به مردم»، «مؤمن به هدف» و «مؤمن به راهی بود که او را به این هدف می‌رساند.

ایشان عبدِ صالح پروردگار و اهل خشوع، تضرع و دعا بود.

 امام، «امامِ انقلابی» بود و همین صفت علت اصلی عصبانیت قدرت‌های مادی از ایشان است.

مسئله‌ی اساسی این است که امامِ انقلابی، کشور را از بسیاری از منجلاب‌ها ازجمله «منجلاب‌های وابستگی، فساد سیاسی، فساد اخلاقی، حقارت بین‌المللی، عقب‌ماندگی‌های علمی، اقتصادی و فناوری و آقابالاسری آمریکا و انگلیس» نجات داد و در مسیر حرکت کشور و ملت، تغییری بزرگ ایجاد کرد.

انقلاب و انقلابی‌گری برای همه‌ی دوران‌ها است و انقلاب یک رود جاری است و همه‌ی کسانی که براساس شاخص‌های انقلابی‌گری عمل کنند، انقلابی هستند حتی جوانانی که امام (رحمةالله‌علیه) را هم ندیده باشند.

در نقشه‌ی راهی که امروز بیان و ترسیم شد، امام در همه‌ی شاخص‌ها در بالاترین سطح قرار دارد و باید به‌عنوان یک الگوی کامل مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.
تأمل و تعمق مستمر در صحیفه‌ی امام و وصیتنامه‌ی ایشان و انس گرفتن با گفتار و مواضع امام، راهی برای الگو قرار دادن آن عزیز به عرش سفرکرده است.

سیره امام بزرگوار فقط بیان شخصیت یک انسان نیست؛ بلکه راهنمای عمل همه ملت ایران و مسلمانان جهان است؛ راهنمای عمل همه کسانی است که میخواهند در سایه اسلام، برای خود زندگی شایسته انسانی فراهم کنند. البته ملت ایران بیش از دیگران مخاطب این سخنان است؛ زیرا بار امانتی که بر دوش ماست - یعنی حفظ دستاورد عظیم این انقلاب - یک ویژگی برای ملت ایران است. با حفاظت از این ذخیره عظیم، باید شکر این نعمت را بگزاریم. این بُعد از شخ

امام بر روی اسلام تکیه کرد؛ به اسم اسلام قانع نشد؛ بر این اصرار ورزید که باید قوانین اسلامی در تمام گوشه و کنار دستگاههای دولتی و حکومتی حاکم شود. روی مبانی اسلام تکیه کرد؛ روی ترکیب و ساخت اسلامی نظام، با جدیت اصرار ورزید؛ چون امام مانند هرکسی که با اسلام آشناست، معتقد بود - و امروز هم ما معتقدیم - که سعادت و رفاه و آزادگی و عزّت یک ملت و نیز عدالت و تکیه به مردم - به معنای واقعی کلمه - در سایه احکام اسلام تأمین میشود. آنهایی که شعار عدالت و مردم‌سالاری دادند، نشان دادند که نمیتوانند حقوق و منافع مردم را عادلانه تأمین کنند؛ اما اسلام میتواند این کار را بکند. تکیه بر اسلام، به معنای ایمان عمیق امام بزرگوار به رسالت اسلام بود؛ یعنی امروز اسلام میتواند ملتها را نجات دهد...

زیارت جامعه کبیره در واقع یک دوره معرفت امام شناسی است. گاهی ممکن است معرفت عقلی باشد گاهی ممکن است وجدانی و فطری باشد. تقریباً تمام فرازهای جامعه کبیره ریشه در عقل دارد یعنی میتنی بر تحلیلها و استدلالهای عقلی است. چنانکه هر فرازی از آن مبتنی بر آیات و روایات فراوانی است...

دریافت
حجم: 18.3 مگابایت

 

 

 

در محضر استاد - (شخصیت بارز امام خمینی"ره") 28

همواره جای سخن درباره‌ی این مرد بزرگ باقی است.
 امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد؛ ادامه‌ی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه‌ی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم - به‌معنای شناخت اصول امام -  این نقشه‌ی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سرِ آن شاکله‌ی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.
 امام البتّه یک فقیه بزرگ بود؛ هم یک فقیه برجسته و بزرگ بود، هم فیلسوف بود،  هم صاحب‌نظر در عرفان نظری بود، در این مسائل [و] بخشهای فنّی و علمی یک سرآمد به‌حساب می‌آمد لکن شخصیّت برجسته‌ی امام به هیچ‌کدام از اینها وابسته نیست؛ بلکه شخصیّت اصلی امام در تحقّق مضمون آیه‌ی «وَ جٰهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه» بود؛ امام بزرگوار با داشتن آن زمینه‌های برجسته‌ی علمی، وارد میدان مجاهدت فی‌سبیل‌الله شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد و حرکت عظیمی را به‌وجود آورد؛ نه فقط در کشور خود بلکه در همه‌ی منطقه‌ی ما و در همه‌ی دنیای اسلام و به یک اعتبار در همه‌ی جهان. محصول این حرکت، یک محصول بی‌نظیر بود.
دو کار بزرگ و بی‌سابقه‌ی در تاریخ کشور ما به‌وسیله‌ی امام تحقّق پیدا کرد؛ یکی برانداختن بنای سلطنت موروثی ظالمانه و غیر عاقلانه که چند هزار سال در کشور ما سابقه داشت. این بنای پوسیده‌ی کهنه‌ی غلط که حکومت کشور به دست انسانهایی باشد و به‌صورت موروثی از کسی به کسی برسد، یا با شمشیر و زور نظامی حکومت به دست بیاید و بعد نسل به نسل از یکی به دیگری به ارث برسد، یک سنّت غلط و بی‌منطق در طول چند هزار سال در کشور ما بود؛ کار اوّل امام این بود که این بنای غلط را برانداخت و کار را به دست مردم کشور سپرد.
 کار بزرگ دوّمی که امام بزرگوار انجام داد، ایجاد یک حکومت و نظامی بر اساس اسلام بود که این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کلّ اسلام بی‌سابقه بود. این جهاد بزرگ امام بزرگوار ما یک چنین محصول ارزشمندی داشت و لذا همچنان‌که درباره‌ی اولیای دین گفته میشود، این مرد بزرگ هم مصداق «جاهَدَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه» است.
  جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد فکری نبود بلکه همراه با همه‌ی این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود؛ این هم درس است. این‌جور نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا جهاد علمی یا جهاد سیاسی یا جهاد نظامی وارد شدیم، حق داشته باشیم که از این بخش از جهاد صرف‌نظر کنیم.

 امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا بود، اهل توسّل و تضرّع بود.  گریه‌ی سحرگاهان او، مناجات او، دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت، پشتوانه‌ی معنویِ تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را تشکیل میداد. این‌را هم در حاشیه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله امام بزرگوارمان به یاد داشته باشیم.
 منظومه‌ی فکری امام دارای خصوصیّات کامل یک مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی است. اوّلاً متّکی و مبتنی بر یک جهان‌بینی است که این جهان‌بینی عبارت است از توحید. همه‌ی فعّالیّت او، همه‌ی منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه‌ی تفکّرات اسلامی است.
 
خصوصیّت دیگر این منظومه‌ی فکری که آن را به‌صورت یک مکتب به معنای واقعی کلمه در می‌آورد، این است که منظومه‌ی فکری امام به‌روز بود؛ مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه‌ی ایرانی را مطرح میکرد و مخاطبان، آن را حس میکردند. در مکتب فکری امام، ضدّیت با استبداد و ضدّیت با استکبار حرف اوّل را میزند؛ این آن چیزی است که ملّت ایران هم آن را حس میکرد، ملّتهای مسلمان دیگر بلکه ملّتهای غیر مسلمان [هم‌] آن را حس کردند؛ برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.
 خصوصیّت دیگر این مکتب فکری این بود که زنده و پویا و پر تحرّک و عملیّاتی بود؛ مثل بعضی از اندیشه‌پردازی‌ها و تئوری‌سازی‌های روشنفکرانه نبود که در محفل بحث، حرفهای زیبا و قشنگی است امّا در میدان عمل کارایی ندارد؛ منطق امام، فکر امام، راه امام، عملیّاتی بود؛ قابل تحقّق در میدان عمل بود؛ به همین دلیل هم به پیروزی رسید و پیش رفت؛ این حرکت، مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد.
 ما ملّت ایران، ملّتی بودیم وابسته؛ ملّتی بودیم که به عمد ما را عقب نگه داشته بودند؛ هم فکر خود را بر ما تحمیل میکردند، هم فرهنگ خود را؛ هم منابع اقتصادی ما را میبردند و هم کاروان لجنزاری از عادتهای زشت را به‌سوی کشور ما سرازیر میکردند؛ ما یک چنین ملّتی بودیم. [امام‌] ما را تبدیل کرد به یک ملّت پر انگیزه، به یک ملّت پر امید، به یک ملّت پر تحرّک، به یک ملّت دارای هدفهای بزرگ. امروز ملّت ایران پر تحرّک است، پر انگیزه است، امیدوار است و به سمت هدفهای بزرگ روانه است. البتّه ما با هدفهای خودمان هنوز خیلی فاصله داریم امّا مهم این است که در حال حرکتیم؛ مهم این است که نیرو و همّتِ پیشرفت در ملّت ما وجود دارد؛ مهم این است که جوانان ما معتقدند که میتوانند به این هدفها برسند؛ میتوانند عدالت اجتماعی را به‌طور کامل تأمین کنند؛ میتوانند پیشرفت و ثروت را به این کشور بیاورند؛ میتوانند ما را به یک کشور پیشرفته و دارای قدرت متناسب با هویّت تاریخی خودمان تبدیل کنند.
 اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید بدانند که هاضمه‌ی سیری‌ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است؛ یک کشور بزرگ، یک کشور ثروتمند، یک کشور واقع‌شده‌ی در یک چهارراه حسّاس جهانی، برای قدرتمندان دغل‌باز عالم خیلی مهم است. اینها دست از طمع خود برنداشته‌اند، چشم برنداشته‌اند؛ فقط آن‌وقتی عقب خواهند نشست که شما ملّت ایران آن‌چنان قدرتی پیدا کنید، آن‌چنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع بشود.
بیانات استاد جوادی آملی پیرامون امام خمینی "ره"

روش تدبر موضوعی:

در این روش 4 مرحله را باید پشت سر بگذاریم.

1/ تعیین موضوع و تبیین آن یعنی دقیقا بدانیم به دنبال چه چیزی هستیم.

2/ جستجوی ایاتو سپس دسته بندی و تنظیم انها البته باید به سیاق آیات دقت داشته باشیم.

3/ فهم آیات...

 

دریافت
حجم: 30.1 مگابایت

رهبر معظم انقلاب:

در سحر نوزدهم فاجعه‌ ای عظیم اتفاق افتاد؛ یعنی امیرالمؤمنین - مظهر عدالت - به‌خاطر مبارزه‌ی در راه عدل و داد و انصاف و حکم الهی، در محراب عبادت در خون خود غلتید و محاسن مبارکش به خون سرش رنگین شد.

من یک عبارتِ وارد شده‌ی در روایت را میخوانم و برای شما معنا میکنم تا توسلی پیدا کرده باشیم. این‌طور وارد شده است که «فلمّا احسّ الامام بالضّرب لم یتأوّه»؛ وقتی ضربت شمشیر بر فرق مبارک امیرالمؤمنین فرود آمد، هیچ آه و ناله‌یی از آن حضرت سر نزد. «و صبر واحتسب»؛ حضرت صبر کردند. «و وقع علی وجهه»؛ امیرالمؤمنین با صورت روی زمین افتادند. «قائلا بسم‌اللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه»؛ درست مثل حضرت اباعبداللَّه که وقتی در گودال قتلگاه روی زمین افتادند، نقل شده است که عرض کردند: «بسم اللَّه و باللَّه و فی سبیل اللَّه و علی ملّة رسول اللَّه». مردم شتابان دنبال قاتل بودند تا او را دستگیر کنند. «ولا یدرون این یذهبون من شدّة الصّدمة و الدّهشة»؛ از بس این حادثه دهشت‌آفرین بود، مردم را سراسیمه کرد. همین‌طور میدویدند تا بتوانند قاتل را پیدا کنند. «ثم احاطوا بامیرالمؤمنین علیه‌السّلام»؛ بعد آمدند اطراف حضرت را گرفتند. «و هو یشدّ رأسه بمأزره و الدّم یجری علی وجهه و لحیته»؛ خون بر صورت و محاسن حضرت جاری بود. خود آن بزرگوار مشغول بستن زخم سرش بود. «و قد خضبت بدمائه و هو یقول هذا ما وعداللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله»؛ حضرت زخم سرشان را میبستند و میفرمودند این همان چیزی است که خدا و پیغمبر به من وعده کرده بودند. پیغمبر قبلاً فرموده بود که این حادثه پیش می‌آید. امام حسن (علیه‌السّلام) سر رسیدند، سر پدر را در دامن گرفتند، خون‌ها را شستند و زخم را بستند. «و هو یرمق السّماء بطرفه»؛ حضرت همان‌طور که خوابیده بودند، با گوشه‌ی چشم آسمان را نگاه میکردند. «و لسانه یسبّح اللَّه و یوحّده»؛ در آن حالت، زبانشان در حال تسبیح و حمد پروردگار بود. حضرت از هوش رفتند و امام حسن مشغول گریه شدند. «و جعل یقبّل وجه ابیه و ما بین عینیه و موضع سجوده»؛ امام حسن چشمش به چهره‌ی پدر بود. وقتی دید از هوش رفت، خم شد پیشانی و محل سجده‌های طولانی امیرالمؤمنین را بوسید؛ صورتش را بوسید؛ ما بین دو چشمش را بوسید. «فسقط من دموعه قطرات علی وجه امیرالمؤمنین علیه السّلام»؛ از اشک چشم امام حسن چند قطره‌یی روی صورت امیرالمؤمنین ریخت. «ففتح عینیه»؛ حضرت چشمشان را باز کردند. «فرءاه باکیا»؛ دیدند امام حسن دارد گریه میکند. «فقال یا حسن ما هذا البکاء»؛ فرمود حسن جان! چرا گریه میکنی؟ «یا بنىّ لا روع علی ابیک بعد الیوم»؛ پسرم! بعد از این لحظه، پدر تو هرگز ناراحتی و ترسی ندارد. «هذا جدّک»؛ این جدت پیغمبر است. «و خدیجه»؛ این خدیجة است. «و فاطمة»؛ این فاطمه است. «والحور العین محدقون»؛ همه اطراف من را گرفته‌اند. «منتظرون قدوم ابیک»؛ همه منتظرند که من بروم زودتر به اینها ملحق شوم. «فطب نفساً و قرّ عینا و اکفف عن البکاء»؛ اشک نریز پسرم! صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین، صلّی اللَّه علیکم یا اهل بیت النبوة.

شب قدر، شب شفای بیماری‌های‌ اخلاقی، معنوی، مادی و بیماری‌های عمومی و اجتماعی است که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملت‌های جهان، از جمله ملت‌های مسلمان را گرفته است!


انسان، فقط در سایه ارتباط و اتصال با حق تعالی است که می‌تواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته فرصت ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن بفرماید: "لیله‌القدر خیر من الف شهر”. یک شب، از هزار ماه بهتر و با فضیلت‌تر و در پیشرفت انسان موثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که رسول اکرم (صلی‌ا...‌علیه‌وآله) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفره کریم بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بی‌بهره خواهند ماند و واقعا این محرومیت به معنای حقیقی است. "ان الشقی من حرم غفران‌ا... فی هذا الشهر العظیم”. محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.
لیله‌القدر شب ولایت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت(علیهم‌السلام) است.
لیله‌القدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحا می‌فرماید: " لیله‌القدر خیر من الف شهر”؛ یک شب، بهتر است از هزار سی روز (هزار ماه)، بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ "سلام هی حتی مطلع‌الفجر”؛ از اول تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است.” "سلام قولا من رب رحیم.” رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل ‌می‌شود. هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولایت است. شب قدر، خیلی ارزش دارد. همه ماه رمضان، شب‌ها و روزهایش ارزش والا دارد؛ البته لیله‌القدر نسبت به روزها و شب‌های ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شب‌ها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شب‌های بقیه سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در این روزها و در این شب‌ها، همه بر سر سفره‌انعام الهی حاضرید. استفاده کنید
.

بیانات رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای

آیا دوست دارید که دشمن خود را به یک دوست تبدیل کنید؟ به هر بدی که در حق شما کرد، با خوبی پاسخ گویید . این را قرآن تجویز می کند; آیه 34 سوره فصلت را بخوانید!

ما برای اینکه ادراک کنیم قرآن را فهمیدیم یا نه, کلمات نورانی اهل بیت(علیهم السلام) را فهمیدیم یا نه, شرح صدر طلب می‌کند و علامت فهمیدن, شرح صدر است و شرح صدر هم نشانه‌هایی دارد که از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال شد نشانه‌های شرح صدر چیست؟ فرمود: «التَّجَافِی عَنْ‏ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةُ إِلَی‏ دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْت»؛ فرمود: از دنیا تجافی کردن, در دنیا زندگی نکردن و به سَمت آخرت حرکت کردن. این نکته که انسان در دنیا زندگی نکند، در آیات فراوانی تبیین شد و عصارهٴ آن نکته این است که بعضی‌ با زمین, آسمان, صحرا و دریا مربوط‌ هستند، با آب و هوا و فضا مربوط هستند, با اینها دارند زندگی می‌کنند، اینها آیات الهی هستند, ابزار فریب نیستند، اینها تذکرهٴ الهی‌ هستند، چون آیه و علامت و نشانهٴ لطف الهی است، هرگز انسان را غافل نمی‌کند. کسی که در زمین زندگی می‌کند, کسی که زیر آسمان زندگی می‌کند, کسی که با هوا و فضا مربوط است، اینها موجود تکوینی و حقیقی هستند نه اعتباری, آیت الهی‌ هستند نه قراردادی. آیت همواره مثل آینه است که صاحب خود را نشان می‌دهد. عده‌ای با زمین و آسمان و هوا و فضا مأنوس نیستند، مگر «بالعرض», اینها در دنیا زندگی می‌کنند، دنیا یعنی قرارداد و عناوین اعتباری، این پنج بخشی که در سورهٴ مبارکهٴ «حدید» به صورت حصر آمده است همین است که ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ﴾، دنیا، یعنی این قراردادها و اعتباراتِ نوجوانی و جوانی و میانسالی و سالمندی و کهنسالی، این عناوین چندگانه دنیاست؛ یعنی اعتبارات و قرارداد که واقعیتی ندارد، جز نزد معتبران.

 آنها که در دنیا زندگی می‌کنند اگر خواستند درباره جهان‌بینی نظر بدهند یا در معرفت‌شناسی سخن بگویند، سر از سفسطه و شکاکیّت درمی‌آورند، زیرا صدر و ذیل زندگی اینها, آغاز و فرجام زندگی اینها عناوین اعتباری بود. عناوین اعتباری, بینش اعتباری می‌دهد نه بینش تکوینی, بینش وهم و خیالی می‌دهد، نه بینش عقلانی.

 بنابراین افراد دو گونه هستند: بعضی در زمین و زیر آسمان و در فضا و هوا زندگی می‌کنند، اینها با واقعیت مرتبط هستند، جهان‌بینی ویژه دارند, معرفت‌شناسی خاص دارند؛ بعضی‌ در عناوین اعتباری غرق‌ هستند، خواه به صورت بازی, خواه به صورت پرداخت به تکاثر در قبال کوثر, خواه به مسائل سیاسی, خواه به مسائل دیگر, همه این مراحل، اینها را عناوین اعتباری می‌سازد. اینها جز قرارداد و اعتبار چیزی درک نمی‌کنند و اگر خواستند درباره جهان‌بینی نظر بدهند یا درباره معرفت‌شناسی سخن بگویند، از مسئلهٴ وهم و خیال و سفسطه و مانند آن نمی‌گذرند.

بنابراین اساس کار این است که متمسّکان به قرآن، کسانی‌ هستند که به کتابی اعتصام کردند که حبل آویخته است، این حبل آویخته هر لحظه بالا می‌رود و انسان را به نحو تجلّی بالا می‌برد.

سخنان استاد جوادی آملی

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی