شب قدر، شب شفای بیماریهای اخلاقی، معنوی، مادی و بیماریهای عمومی و اجتماعی است که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است!
انسان، فقط در سایه ارتباط و اتصال با حق تعالی است
که میتواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته فرصت ماه رمضان، یک فرصت
استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن بفرماید: "لیلهالقدر خیر من الف شهر”. یک شب، از هزار ماه بهتر و با فضیلتتر
و در پیشرفت انسان موثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که رسول اکرم (صلیا...علیهوآله)
این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفره کریم
بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره غفران و
رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بیبهره خواهند ماند و واقعا این
محرومیت به معنای حقیقی است. "ان الشقی من حرم غفرانا... فی هذا الشهر
العظیم”. محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست
بیاورد.
لیلهالقدر شب ولایت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه
بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت(علیهمالسلام) است.
لیلهالقدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحا میفرماید:
" لیلهالقدر خیر من الف شهر”؛ یک شب، بهتر است از هزار سی روز (هزار ماه)،
بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب
زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ "سلام هی حتی
مطلعالفجر”؛ از اول تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است.” "سلام قولا من رب
رحیم.” رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل میشود. هم شب قرآن و هم شب
عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولایت است. شب قدر، خیلی ارزش دارد. همه
ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد؛ البته لیلهالقدر نسبت به روزها و شبهای
ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شبها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهای
بقیه سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در
این روزها و در این شبها، همه بر سر سفرهانعام الهی حاضرید. استفاده کنید.
بیانات رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣