همواره
جای سخن دربارهی این مرد بزرگ باقی است.
امام مظهر
عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام
بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه
را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد؛ ادامهی این راه بستگی دارد به
اینکه این نقشهی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم - بهمعنای
شناخت اصول امام -
این نقشهی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام
است؛ بحث بر سرِ آن شاکلهی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست
بشناسیم.
امام
البتّه یک فقیه بزرگ بود؛ هم یک فقیه برجسته و بزرگ بود، هم فیلسوف بود، هم صاحبنظر در عرفان نظری بود، در این
مسائل [و] بخشهای فنّی و علمی یک سرآمد بهحساب میآمد لکن شخصیّت برجستهی امام
به هیچکدام از اینها وابسته نیست؛ بلکه شخصیّت اصلی امام در تحقّق مضمون آیهی «وَ جٰهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه» بود؛ امام بزرگوار با داشتن آن زمینههای برجستهی علمی،
وارد میدان مجاهدت فیسبیلالله شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد و
حرکت عظیمی را بهوجود آورد؛ نه فقط در کشور خود بلکه در همهی منطقهی ما و در
همهی دنیای اسلام و به یک اعتبار در همهی جهان. محصول این حرکت، یک محصول بینظیر
بود.
دو کار بزرگ و بیسابقهی
در تاریخ کشور ما بهوسیلهی امام تحقّق پیدا کرد؛ یکی برانداختن بنای سلطنت
موروثی ظالمانه و غیر عاقلانه که چند هزار سال در کشور ما سابقه داشت. این بنای
پوسیدهی کهنهی غلط که حکومت کشور به دست انسانهایی باشد و بهصورت موروثی از کسی
به کسی برسد، یا با شمشیر و زور نظامی حکومت به دست بیاید و بعد نسل به نسل از یکی
به دیگری به ارث برسد، یک سنّت غلط و بیمنطق در طول چند هزار سال در کشور ما بود؛
کار اوّل امام این بود که این بنای غلط را برانداخت و کار را به دست مردم کشور
سپرد.
کار بزرگ
دوّمی که امام بزرگوار انجام داد، ایجاد یک حکومت و نظامی بر اساس اسلام بود که
این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کلّ اسلام بیسابقه بود. این جهاد بزرگ امام بزرگوار ما یک چنین محصول ارزشمندی
داشت و لذا همچنانکه دربارهی اولیای دین گفته میشود، این مرد بزرگ هم مصداق
«جاهَدَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه» است.
جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و
اجتماعی یا جهاد فکری نبود بلکه همراه با همهی این جهادها، جهاد درونی، جهاد با
نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود؛ این هم درس است. اینجور
نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا جهاد علمی یا جهاد سیاسی یا جهاد نظامی وارد شدیم، حق داشته باشیم که
از این بخش از جهاد صرفنظر کنیم.
امام بزرگوار اهل خشوع
بود، اهل بکاء بود، اهل دعا بود، اهل توسّل و تضرّع بود. گریهی سحرگاهان او، مناجات او،
دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت، پشتوانهی معنویِ تداوم و استمرار جهاد این
مرد بزرگ را تشکیل میداد. اینرا هم در حاشیهی جهاد فیسبیلالله امام بزرگوارمان
به یاد داشته باشیم.
منظومهی فکری امام دارای خصوصیّات کامل یک مکتب فکری
و اجتماعی و سیاسی است. اوّلاً متّکی و مبتنی بر یک جهانبینی است که این جهانبینی
عبارت است از توحید. همهی فعّالیّت او، همهی منطق او مبتنی بود بر توحید که
زیربنای اصلی همهی تفکّرات اسلامی است.
خصوصیّت دیگر این منظومهی فکری که آن را بهصورت یک
مکتب به معنای واقعی کلمه در میآورد، این است که منظومهی فکری امام بهروز بود؛
مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعهی ایرانی را مطرح میکرد و مخاطبان، آن را حس
میکردند. در مکتب فکری امام، ضدّیت با استبداد و ضدّیت با استکبار حرف اوّل را
میزند؛ این آن چیزی است که ملّت ایران هم آن را حس میکرد، ملّتهای مسلمان دیگر
بلکه ملّتهای غیر مسلمان [هم] آن را حس کردند؛ برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.
خصوصیّت دیگر این مکتب فکری این بود که زنده و پویا و
پر تحرّک و عملیّاتی بود؛ مثل بعضی از اندیشهپردازیها و تئوریسازیهای روشنفکرانه
نبود که در محفل بحث، حرفهای زیبا و قشنگی است امّا در میدان عمل کارایی ندارد؛
منطق امام، فکر امام، راه امام، عملیّاتی بود؛ قابل تحقّق در میدان عمل بود؛ به
همین دلیل هم به پیروزی رسید و پیش رفت؛ این حرکت، مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد.
ما ملّت ایران، ملّتی بودیم وابسته؛ ملّتی بودیم که به
عمد ما را عقب نگه داشته بودند؛ هم فکر خود را بر ما تحمیل میکردند، هم فرهنگ خود
را؛ هم منابع اقتصادی ما را میبردند و هم کاروان لجنزاری از عادتهای زشت را بهسوی
کشور ما سرازیر میکردند؛ ما یک چنین ملّتی بودیم. [امام] ما را تبدیل کرد به یک ملّت پر
انگیزه، به یک ملّت پر امید، به یک ملّت پر تحرّک، به یک ملّت دارای هدفهای بزرگ.
امروز ملّت ایران پر تحرّک است، پر انگیزه است، امیدوار است و به سمت هدفهای بزرگ
روانه است. البتّه ما با هدفهای خودمان هنوز خیلی فاصله داریم امّا مهم این است که
در حال حرکتیم؛ مهم این است که نیرو و همّتِ پیشرفت در ملّت ما وجود دارد؛ مهم این
است که جوانان ما معتقدند که میتوانند به این هدفها برسند؛ میتوانند عدالت اجتماعی
را بهطور کامل تأمین کنند؛ میتوانند پیشرفت و ثروت را به این کشور بیاورند؛
میتوانند ما را به یک کشور پیشرفته و دارای قدرت متناسب با هویّت تاریخی خودمان تبدیل کنند.
اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این
راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست
بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام
و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش
کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید
بدانند که هاضمهی سیریناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است؛ یک
کشور بزرگ، یک کشور ثروتمند، یک کشور واقعشدهی در یک چهارراه حسّاس جهانی، برای
قدرتمندان دغلباز عالم خیلی مهم است. اینها دست از طمع خود برنداشتهاند، چشم
برنداشتهاند؛ فقط آنوقتی عقب خواهند نشست که شما ملّت ایران آنچنان قدرتی پیدا
کنید، آنچنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع بشود.
بیانات استاد جوادی آملی پیرامون امام خمینی "ره"