امشب به داغ مولا مهتاب گریه می کرد تصویر ماه در آب بی تاب گریه می کرد
شد چهره عدالت گلگون ز تیغ فتنه پیش نگاه مسجد محراب گریه می کرد
همچون برادرانش زینب به چشم خون داشت آن آیه صبوری بی تاب گریه می کرد
اصبغ بن نباته می گوید: وارد خانة علی علیه السلام شدم، دیدم علی علیه السلام یک پارچة زردی را به سر مبارکشان بسته اند و خون هم مرتب از سر مولا می ریزد و رخسار شریفشان زرد شده است؛ به گونه ای که من بین پارچه و صورت تشخیص ندادم. آن گاه فریاد کشیدم و خود را به دامن حضرت انداختم و او را می بوسیدم و اشک می ریختم. حضرت فرمود: «گریه نکن اصبغ به راستی و قسم به خداوند! این [حالی که می بینی، مرا در شرف ورود به] بهشت [قرار داده] است.»
و به دخترش ام کلثوم که به شدت گریه می کرد، جایگاه خویش را گوشزد کرده، فرمود: «دخترم! گریه نکن! به خدا سوگند! اگر می دیدی آنچه را که پدرت می بیند، گریه نمی کردی.» عرض کرد: شما چه می بینید؟ فرمود: «می بینم که ملائکه و انبیاء عظام صف کشیده اند و همه منتظرند که من بروم ... .»
دانی زچه رو دیده ما میگرید در ماتم شاه اولیا میگرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست عیسی بفلک از این عزا میگرید
شد کشته بمحراب عبادت حیدر هر دیده بحال مرتضی میگرید
بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین در خلد برین خیر نساء میگرید
سوره عنکبوت
هدایتی که نصیب هر کس نمی شود
وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهَْدِیَنهَُّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ(69- عنکبوت)
کسانى که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به طرق خویش هدایت مىکنیم، و خداوند با نیکوکاران است.
«مجاهدة»
یعنى به کار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد
با دشمن ظاهرى، جهاد با شیطان و جهاد با نفس. «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان
همواره در راه ماست» کنایه از این است که جهادشان چه در راه عقیده و چه
در راه عمل در امورى است که متعلق به خداوند متعال است.
«
سُبُلَنَا؛ راههاى خدا» عبارت است از راه هایى که آدمى را به سوى او
هدایت و به او نزدیک مىکند؛ چون به عنوان مثال وقتى مىگویند این راهِ
سعادت است، معنایش این است که: این راه به سعادت ختم مىشود.
نکته
قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه
انسانها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در
ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام
الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود.
از این مرحله به بعد کسانی
که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه
الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف. مؤید این تفسیر
اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی است که در جمله بعد آمده است.
یکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء بیستم
سوره نمل
سه شرط کلیدی برای استجابت دعا
أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)
[آیا آن شریکان انتخابى شما بهترند] یا آنکه وقتى درمانده اى او را بخواند اجابت مى کند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى نماید؟
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.
قید دیگرى که براى دعا آورده این است که فرموده: « إِذَا دَعَاهُ ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و این براى آن است که بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى کند که دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى گیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند گره از کارش بگشاید. آن وقت است که حقیقتا متوجه خدا مىشود و در کمال صداقت تنها او را مىخواند.
دو نکته ای که از آیه به دست می آید:
1. از شرایط استجابت دعا آن است که حال دعا کننده حال اضطرار باشد؛ یعنی تمام درهاى عالم اسباب به روى خود بسته شده و کارد به استخوانش رسیده بیند و یقین داشته باشد تنها کسى که مىتواند قفل مشکلات او را بگشاید و بنبستها را بر طرف سازد، تنها و تنها ذات پاک خداوند است و نه غیر او.
تمام داشته های خود را نعمت و موهبت الهی بدانیم و در دل و با زبان بگوییم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست »
و تلاش کنیم تا با مصرف آن نعمت در مسیری که رضای خدا در آن است شکر نعمتش را بجا آوریم که او وعده داده است: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ؛ اگر شکر نعمت را بجا آورید خدا افزونش می کند. » و این همان نکته نابی است که فکر قارونی با آن بیگانه است و از نتایجش محروم
2. سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که بنابر همین آیه کریمه در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.
یکی از نکات
کلیدی و پیام های مهم جزء نوزدهم - سوره فرقان
افسوسهای بی
فایده
وَ یَوْمَ
یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلیَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنیِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ
سَبِیلًا(27)یَاوَیْلَتا لَیْتَنِی لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا(28)لَّقَدْ
أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی(29- فرقان)
روزی که ظالم
دست خود را از روی حسرت به دندان میگزد و میگوید: ای کاش همراه با فرستاده او
برای خود، راه باریکهای به س وی هدایت دست و پا میکردم. ای وای، کاش من فلانی را
[که سبب بدبختی من شد] به دوستی نمیگرفتم؛ چون او مرا از قرآنی که برایم آمد
گمراه کرد.
ظاهراً مراد
از«ظالم» هر کسی است که با هدایت فرستاده الهی به راه راست نمیرود؛ هر چند که آیه
در مورد ستمگران این امت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است.در
قیامت صحنههای عجیبی رخ میدهد که بخشی از آن حسرتهای بی فایده ایست که ظالمان
نسبت به عمل کرد غلط خود در گذشته میخورند؛ ندامتهایی که دیگر هیچ سودی به حال
آنها ندارد. آیات مورد بحث به دو مورد از این حسرت خوردنها اشاره دارد.
حسرت اول بعد از
آن است که میبینند تنها راه نجات و سعادت راهی بود که فرستادگان الهی به مردم
ارائه کردند و خود در آن راه پیشقدم شده و مردم را به آن دعوت کردند؛ ولی اینها
به جای تبعیت و همراهی با رسولان حق، آنها و راهشان را مسخره کردند و از گام
نهادن در آن به شدت خودداری کردند. حسرت دوم نسبت به دوستانی است که در دنیا
برگزیدند دوستانی که به ظاهر دوست بودند اما در واقع دشمنان خطرناکی بودند که باعث
گمراهی و بدبختی آنها شدند و با آنکه دین و راهکار هدایت و سعادت در دسترس اینها
قرار داشت اما آن به ظاهر دوستان آنها را از پیروی دین منع کرده و به گناه و بازیهای
دنیایی مشغول کردند. از این آیه به خوبی میتوان به نقش و میزان تأثیر دوست در
سعادت و شقاوت انسان پی برد؛ نقش و تأثیری که با تحقیق و تجربه ثابت شده و غیرقابل
انکار است.
تلاوت ترتیل جزء 19 - استاد پرهیزگار:
یکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء هجدهم
تصور غلطی که سرمایه داران بی دین دارندیکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء هفدهم
ذکر یونسیه نسخه ای برای نجات همه مومنین:
وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنىِّ کُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ(87)فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجََّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَالِکَ نُجِى الْمُؤْمِنِینَ(88- انبیاء ع)
و یاد کن صاحب ماهى (حضرت یونس) را زمانى که خشمناک از میان قومش رفت و گمان کرد که ما زندگى را بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ پس در تاریکىهاى شب، زیر آب و در دل ماهى، ندا داد که: معبودى جز تو نیست تو از هر عیب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمکارانم. پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات مىدهیم.
«نون» در لغت به معنى ماهى عظیم یا به تعبیر دیگر نهنگ یا وال است. مراد از ذو النون (صاحب ماهى)، یونس پیغمبر علیه السلام است که از طرف پروردگار بر اهل نینوا مبعوث شد و ایشان را دعوت کرد ولى ایمان نیاوردند. پس از مدتی که ایمانشان نا امید شد نفرینشان کرد و از خدا خواست تا عذابشان کند.
یونس در حالی که از قومش غضبناک بود از میانشان بیرون شد و آنها را به عذاب خدا سپرد و رفت بدون اینکه از ناحیه خدا دستورى داشته باشد. اما همین که نشانههاى عذاب نمودار شد قوم او توبه کردند و ایمان آوردند. پس خدا عذاب را از ایشان برداشت و خداوند صحنهاى به وجود آورد که در نتیجه یونس به شکم یک ماهى بزرگ فرو رفت و در آنجا زندانى شد تا آنکه خدا آن بلیه را از او برداشته دو باره به سوى قومش فرستاد.
جمله « کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» نشان مىدهد نسخه ای که یونس علیه السلام آن را برای نجات خود به کار بست و خداوند او را از گرفتاری رهایش کرد جنبه اختصاصی نداشته است. بسیارى از حوادث غمانگیز و گرفتاریهاى سخت و مصیبتبار مولود گناهان ماست. هر انسان مومنی می تواند با به کار بستن همان سه نکتهاى که یونس علیه السلام به کار بست، نجات و رهایى حتمى خود را از خداوند متعال طلب کند:
1-توجه به حقیقت توحید و اینکه هیچ معبود و هیچ تکیهگاهى جز خدای سبحان نیست.
2- پاک شمردن و تنزیه خدا از هر عیب و نقص و ظلم و ستم، و پرهیز از هر گونه گمان سوء در باره ذات پاک او
3- اعتراف به گناه و تقصیر خویش.
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید
حجم: 5.63 مگابایت
یکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء شانزدهم
زیانکارترین
انسانها چه کسانیاند؟
قُلْ هَلْ
نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً(103)الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فیِ
الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَسَبُونَ أَنهَّمْ یحُسِنُونَ صُنْعًا(104- کهف)
بگو: [میخواهید]
شما را از زیانکارترین مردم با خبر کنم؟ آنها کسانیاند که تمام سعی و تلاششان در
زندگی دنیا به هدر رفته با این حال خیال میکنند کار خوبی انجام میدهند.
این آیه از
کسانی خبر میدهد که در عمل از هر زیانکاری زیان کارترند و آنها کسانی هستند که
در زندگی دنیا هم از عمل خود بهره نگرفتند؛ چون «ضلال سعی» همان خسران و بینتیجگی عمل است و چون اینها علاوه بر
غفلت از ضرر، آن را سود هم تلقی میکنند از این رو به زیانکار ترین افراد لقب
گرفتهاند.
خسران و خسارت
در کسب و کارهایی صورت میگیرد که به منظور سود انجام میشود و وقتی خسران تحقق مییابد
که کاسب به غرضی که از تلاش خود داشته، نرسد؛ بلکه مقداری از سرمایه هم نابود شود
و یا حداقل منفعتی عاید او نگردد در نتیجه سعیش بینتیجه شود. و این همان است که
آیه شریفه آن را «ضلال سعی» خوانده است.
اگر کسی ضرر کرد
و فهمید ضرر کرده است به فکر چاره افتاده و سعی میکند که جبران کند؛ اما بیچاره
کسی که ضرر میکند و گمان میکند که دارد سود میبرد. چنین کسی چون امیدی به
بازگشت و جبرانش نیست پس در حقیقت زیانکار تر از او هم کسی پیدا نمیشود.
آنگاه در دو آیه
بعد ریشه این وارونه انگاری آنها را چنین بیان میکند که: آنها کسانی هستند که
به آیات پروردگارشان کافر شدند و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال] را به وسیله او منکر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد
استهزاء و تمسخر گرفتند
.
یکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء پانزدهم
ثمره بدیها و
خوبی ها، فقط و فقط دامنگیر خودمان می شود
إِنْ
أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکمُ وَ إِنْ أَسَأْتمُ (7- اسراء)
اگر نیکى کنید،
به خود نیکى کردهاید و اگر بدى هم کنید، باز به خود بد کردهاید.
علامه
طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه می نویسد: «لام» در«لانفسکم» و نیز در «فلها»، لام اختصاص است یعنى: خوبی و بدی شما مختص به خود شما
است، بدون اینکه چیزی از آن به دیگران بچسبد، و این خود قانون در حال اجرای خداست
که اثر و تبعات عمل هر کسى را- چه خوب و چه بد- به خود او برمىگرداند. و این همان
معنایی است که در قرآن به دفعات و با تعابیر گوناگون آمده است که «اثر هر عمل- چه خوب و چه بد- به صاحبش برمىگردد»
دوام وضعیت فعلی
بسته به عملکرد شماست:
إِنْ عُدتمُ
عُدْنَا (8- اسراء)
اگر شما برگردید
ما هم بر می گردیم.
این فراز در
واقع هشدار به کسانی است که پس از مدتها سرکشی و تحمل عذابهای الهی به راه راست
برگشته و از رحمت حق برخوردار گشته اند. در این خطاب تهدید می شوند که اگر دوباره
به همان وضعیت سابق باز گردند خدا نیز دست از عنایت خود کشیده و به مانند گذشته با
آنها رفتار خواهد کرد.
اما می توان از
این جمله به یک قانون کلی تر هم دست یافت و آن اینکه هر ملت و جمعیتی که تغییر
رویه دهند چه به سمت ارزشهای دینی و چه به سمت رذایل نفسانی خداوند نیز نسبت به
آنها تغییر رویه می دهد. اگر نور به ظلمت روند خدا نیز رحمت و عنایت خاصه خود را
به روی آنها قطع کرده و با غضب و عذاب با آنها برخورد می کند و اگر از ظلمت خارج و
وارد نور شوند عذاب خود را از آنها رفع و درهای رحمتش را به روی آنها می گشاید.
یکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء چهاردهم
کسانی که شیطان
کاری با آنها ندارد و کسانی که زیر سلطه اویند
قَالَ رَبِّ
بمَِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَُّمْ
أَجْمَعِینَ(39)إِلَّا عِبَادَکَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِینَ(40)قَالَ هذَا صِرَاطٌ
عَلیََّ مُسْتَقِیمٌ(41)إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیهِْمْ سُلْطَنٌ إِلَّا
مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ(42- حجر)
اگر کسی شخصاً و
به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده
و بر او تسلط مییابد
ابلیس به خدا
عرض کرد: پروردگارا حال که مرا [به دلیل سجده نکردنم بر آدم از رحمتت دور و] به
کیفر گمراهی محکوم کردی من نیز برای آنکه بشر را گمراه کنم فساد را در نظرش زیبا
جلوه داده و سرانجام همه را گمراه خواهم ساخت؛ مگر آن بندگانی که خالص شده تو
هستند. خدا فرمود: این سنت و راه راستی است بر عهدهی من که تو هیچگونه تسلط و
قدرتی بر بندگان من نداری مگر گمراهانی که شخصاً بخواهند از تو پیروی کنند.
از این آیات چند
مطلب فهمیده میشود:
اول اینکه
مُخلَصین در مقامی به سر میبرند که شیطان چون در آن راه ندارد امکان وسوسه و
گمراه کردن آنها نیز برایش وجود ندارد.
دوم اینکه تمام
انسانها بندگان خدا و تحت حمایت او از گزند شیطان در امانند هر چند دچار وسوسههای
اغواگرانه شیطان میشوند اما اینطور نیست که او کاملاً دستش باز باشد و هر کاری
که خواست بکند؛ نهایت کاری که او میتواند بکند وسوسه و دعوت است.
سوم اینکه اگر
کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به
او افسار زده و بر او تسلط مییابد.
یکی از نکات کلیدی و پیام های مهم جزء سیزدهم
اکثر ایمانها، آلوده به شرک است:
وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِکُونَ(106- یوسف علیه السلام) اکثر آنها که ایمان مىآورند، ایمانشان آمیخته با شرک است و مشرک هستند.
مراد از این شرک آن شرک آشکار بت پرستان نیست؛ زیرا هیچ مومنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمی کند؛ بلکه منظور، شرک پنهان است که امام هادی علیه السلام در توصیف آن فرمود: الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة: نفوذ شرک در ضمیر مردم، پنهانتر از آنست که مورچه سیاهى در شب تیره و تار بر روى گلیم سیاهى راه برود. وقتى انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شرکی که پنهانتر از آنست هم آگاه نخواهد شد.شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد. امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: شِرْکُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍ: شرک در این آیه شرک در طاعت است؛ نه شرک در عبادت.
دو روایت مهم در توضیح این مطلب:
1. امام باقر علیه السلام فرمود: گناهانی که مومنین مرتکب می شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کرده اند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شده اند. در نتیجه می توان گفت که هر گناهی ریشه در شرک به خدا دارد. و این حکم به شرک در صورتیست که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می رسد.
2. مالک بن عطیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مومنین که در آیه آمده است چیست؟ امام فرمودند: مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می گوید «اگر فلانى نبود من نابود می شدم»، «اگر فلان کس نبود من به فلان ناراحتى مبتلا مىشدم»، «اگر فلانى نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می رفتند».
او با این اندیشه اشخاص را موثر در زندگى خود مى بیند و براى خدا در رازقیت و در تاثیر شریک قرار می دهد. عرض کردم: این چنین بگوید چطور؟ «اگر خداوند به وسیله فلانى بر من لطف و منت نمی گذاشت من نابود مىشدم» آیا باز هم اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر این گونه بگوید مانعى ندارد. چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله ساز و دیگرى را وسیله می داند.
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید
حجم: 5.78 مگابایت
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣