خداوند متعال در نهم ذیحجه، روز عرفه به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:
1. کربلا و زائران امام حسین (ع).
2. صحرای عرفات (در نزدیکی مکه) و حجاج بیت الله.
3 . هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.
چرا «عرفه»؟
ـ آنگاه که جبرئیل (ع) مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت : «عرفت؟» یعنی «یاد گرفتی؟» و او پاسخ داد آری. لذا به این نام خوانده شد.
ـ وجه دیگر اینکه مردم از این جایگاه و در این سرزمین به گناه خود اعتراف می کنند.
ـ بعضی دیگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد ؛ چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
مطابق روایتی از امام صادق(ع)، وقتی حضرت آدم (ع) از باغ بهشتی به زمین فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجده بود. جبرئیل (ع)، فرود آمد و پرسید:
ـ چرا می گریی، ای آدم؟
ـ چرا نگریم در حالیکه از جوار خداوند به این دنیا فرود آمده ام؟
ـ به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه ؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منا برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحرای عرفات شد. جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن و لبیک گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسید، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد :
"سبحانک اللهم و بحمدک لا اله الا انت علمت و ظلمت نفسی واعترفت بذنبی اغفر لی انک انت الغفور الرحیم"
آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا میکرد و با تضرع اشک می ریخت. وقتی که آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت... تا اینکه سرانجام بخشیده شد...
شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نقل کرده : در روز عرفه چون وقت زوال رسید، زیرآسمان رود و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به جا آورد، و چون از نماز ظهروعصر فارغ شود، دو رکعت نماز بخواند، در رکعت اول پس از سوره حمد سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون بخواند، پس از آن چهار رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت پس از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره توحید بخواند.( این نماز همان نماز حضرت امیرالمؤمنین -علیه السلام- است،)
همچنین پس از نماز عصر، پیش از آنکه مشغول خواندن دعاهای عرفه شود، در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورد، و به گناهانش نزد خداوند اعتراف واقرار نماید، تا به ثواب عرفات دست یابد، و گناهانش آمرزیده گردد.
در این روز عظیم پس از دعا برای فرج پسر فاطمه، صاحب الامر و الزمان(عج)، دعا برای گشایش امور مسلمین و مسلمات خصوصا دوستان فراموش نشود.
التماس دعا
بیست و پنجم ذی القعده، هم زمان با دحوالارض است. «دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند.
دحوالارض یعنی گسترده شدن زمین. در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود.
در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.
زمین، گاهواره زندگی انسان و همه موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است.
گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:
میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.
میلاد حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام.
خروج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی میکردند.
در روایتی نیز آمده است که حضرت قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.
زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ
بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی این روز است.
توبه،
استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید
بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
یکی از برنامه های پیشنهادی در روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسأله دحوالأرض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می خواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».
از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
این روز یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است، در روایتی روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است، هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد برای او عبادت صد سال نوشته شود، برای روزه داران این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند، این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شده است...
در اسلام، برخی زمان ها بر اوقات دیگر، فضیلت و برتری دارد. این فضیلت، گاه به دلیل حادثه مهمی است که در آن زمان رخ داده است. چنان که عید مبعث به دلیل بعثت پیامبر گرامی اسلام و عید غدیر به علت برگزیده شدن امیر المؤمنین حضرت علی (ع) به جانشینی رسول اکرم (ص) ، مبارک و با فضیلت شمرده شده اند. اما برخی اوقات و زمان ها، به خاطر ویژگی های خاصی که دارند، برتر و مهم هستند. مانند سه ماه رجب ، شعبان و رمضان،که بر فضیلت و کرامت آنها تاکید شده است.
پیامبر اکرم می فرماید: «بدانید که رجب، ماه خداوند و شعبان، ماه من و رمضان ، ماه امت من است.» در روایات و سخنان پیشوایان اسلام، همواره از این سه ماه به عظمت و شرافت یاد شده و آنها را موقعیتی مناسب برای عبادت و خودسازی دانسته اند.
امام خمینی (س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد می فرماید: «این سه ماه رجب و شعبان و رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسان هایی که می توانند استفاده کنند از این برکات، شده است.» (صحیفه امام، ج17، ص455)
آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب نیز این سه ماه را عید بندگان خدا و وقت مناجات و تضرّع و توجه به درگاه خداوند می خواند.
تاکید امام راحل بر خواندن مناجات شعبانیه
مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روایت می خواندند، اینها، آنهایی بودند که وارسته از همه چیز بودند. مع ذلک آن طور مناجات می کردند، برای اینکه خود بین نبودند. هرچه بودند این طور نبوده که خودش را ببیند که، حالا من امام صادق ام دیگر، نه امام صادق مثل آن آدمی که در معصیت غرق است مناجات می کند، برای اینکه می بیند خودش هیچ نیست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه کمال است از اوست، خودش چیزی ندارد هیچ یک چیزی ندارند، انبیا هم هیچی نداشتند. همه هیچ اند و اوست فقط ، همه هم دنبال او هستند، همه فطرت ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم، نمی فهمیم که ما دنبال او هستیم؛ آنهایی که می فهمند، آنها وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا. این کمال انقطاعی که خواستند، این کمال انقطاع همین است که از همه این چیزهایی که هستش، اصلش به کنار باشند. انه کال ظلوما جهولا را که در آیه شریفه وارد شده است که عرضنا الامانه علی السموات والارض و الجبال فابین بعد می گوید: انه کان ظلوما جهولا بعضی می گویند که «ظلوما جهولا» بالاترین وصفی است که خدا برای انسان کرده؛ «ظلوما» که همه بت ها را شکسته و همه چیز را شکسته؛ «جهولا» برای اینکه به هیچ چیز توجه ندارد و هیچ چیز را متوجه به آن نیست، غافل از همه است. ما نمی توانیم این طور باشیم، ما امانتدار هم نمی توانیم باشیم، لکن می توانیم در آن راه باشیم. (صحیفه امام، ج19، ص253)
فرصت کوتاهی از این ماه گرانبها باقیست. از این فرصت باقیمانده برای آمادگی روحی برای ورود به ماه مبارک رمضان بهره بگیرید.
با فرا رسیدن ماه پر برکت رجب، بهار خودسازی آغاز می شود . در فرهنگ مؤمنان پارسا و اهل سلوک و معرفت، ماه رجب از فرصت های ارزشمند و ایام گرانقدری است که نسیم رحمت الهی بیش از روزهای معمولی می وزد و باران رحمت الهی بیش از دیگر ایام بر جهان هستی می بارد .
گاهی ماه رجب را «ماه خدا» ، ماه شعبان را «ماه رسالت » ، و ماه رمضان را «ماه امت » نامیده اند و گاهی برعکس، ماه رجب را «ماه ولایت و امامت » و ماه شعبان را «ماه نبوت » و ماه رمضان را «ماه خداوند» معرفی کرده اند .
از امام کاظم علیه السلام چنین بازگو شده است:
«رجب نهر فی الجنة، اشد بیاضا من اللبن واحلی من العسل، من صام یوما من رجب سقاه الله عزوجل من ذلک النهر (2) ; رجب نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است . هر کس یک روز از [ماه] رجب را روزه بگیرد، خدای عزوجل از آن نهر به او آب دهد .»
امام صادق علیه السلام از پدران خویش نقل می کند که علی علیه السلام خوش داشت انسان خود را چهار شب در سال برای عبادت فارغ سازد; اولین شب ماه رجب، شب عید قربان، شب عید فطر و شب نیمه شعبان .
ماه رجب بهترین فرصت برای تقویت ایمان و پارسایی است
باز پنجره های ملکوت به بهانه ای دیگر وا می شود و عاشقانه می سراید: «أین الرجبیون...»
ماه رجب، ماه دعا و نیایش، ماه خودسازی، ماه نماز و استغفار و آمرزش، ماه زیارت و دیدار اولیای الهی، ماه تهذیب اخلاق و رفتار، ماه پاکی جسم و جان، ماه ذکر توحید و تسبیح و تحمید، ماه بیعت و صلوات بر پیامبر و خاندان پاک او، ماه اعتکاف و حضور صادقانه در مسجد جامع، ماه روزه داری و احسان و نیکوکاری، ماه تهجد و شب زنده داری، ماه عمره گذاری و زیارت مرقد شریف نبوی صلی الله علیه و آله، ماه زیارت امیر المؤمنین و سید الشهدا علیهما السلام، و حضور در بارگاه قدسی امام رضا علیه السلام است .
ماه رجب ماه خداست، زیرا بشریت قله های قرب الهی را فتح می کند . ماه پیامبر و پیامبری است، زیرا آخرین سفیر خدا در 27 رجب برانگیخته شده است . ماه ولایت است، زیرا دو و یا سه تن از امامان معصوم علیهم السلام در این ماه تولد یافته اند .
امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله چنین نقل کرده است:
«رجب شهر الاستغفار لامتی، اکثروا فیه الاستغفار، فانه غفور رحیم وشعبان شهری، استکثروا فی رجب من قول استغفر الله وسلوا الله الاقالة والتوبة فیما مضی والعصمة فیما بقی من آجالکم وسمی شهر رجب شهر الله الاصب لان الرحمة علی امتی تصب صبا فیه ; ماه رجب ماه آمرزش خواهی امت من است، در آن زیاد استغفار کنید که خداوند بخشنده و مهربان است و شعبان ماه من است . در ماه رجب زیاد «استغفر الله » بگوئید و از خدا نسبت به گذشته بازگشت و قبول توبه را بخواهید و نسبت به آینده زندگی درخواست مصونیت از گناه کنید . ماه رجب را «شهر الله الاصب » می نامند، زیرا در آن، رحمت بیکران الهی بر امت من فرو می ریزد .»
حلول ماه عبادت، رجب، مبارک باد
روز مباهله روزی که بنا بود مسلمانان و مسیحیان نجران یکدیگر را نفرین کنند، تا خدا
آن طرف را که دروغگوست، عذاب کند.
در سوره آل عمران آیه ۶۱ آمده است: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»
«هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح ( به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
ماجرای مباهله
در
سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلوات
الله علیه مأمور تبلیغ اسلام در
منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز افرادی را مانند سید
و عاقب و اباحارثه، به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند.
گروه نجران وارد
مدینه شده و با پیامبر صلوات الله علیه دیدار کردند. آنها گفتند: اى محمد، آیا تو
صاحب و سرور ما را مىشناسى؟
پیامبرفرمودند:
«سرور شما کیست»؟
گفتند: عیسى بن
مریم.
پیامبر صلوات
الله علیه فرمودند:«او عبد و رسول خدااست.
گفتند: به ما
نشان بده کسى را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهاى... .
جبرئیل بر
پیامبرصلوات الله علیه این آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسى عنداللَّه کمثلِ آم
خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون؛ مثل عیسی(علیه السلام) در نزد خدا، همچون آدم علیه السلام)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او
فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.» نابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او
نیست.
آنان از پذیرفتن
حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند.
داستان مباهله
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)با مسیحیان نجران
(نجران
بلده کوچکی است میان عدن و حضر موت در ناحیه کوهستانی، )این داستان در
برخی از منابع تاریخی و بسیاری از منابع تفسیری شیعه و اهل سنت ذکر
شده است. در سالهای پایانی حیات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آوازه اسلام به تمامی نقاط
دنیای آن روز رسیده بود رسول گرامی اسلام با ارسال نامه به سران کشورها و مناطق مختلف، سعی داشت دین
اسلام را گسترش دهد. یکی از نامههایی که رسول مکرم اسلام به مناطق مختلف و سران
کشورها نوشت، نامهای است که در سال دهم هجری برای نصارای نجران ارسال کرد. در این نامه آمده است:
«... من شما را
از پرستش بندگان به پرستش خدا و از سرپرستی بندگان به
سرپرستی خدا دعوت میکنم. اگر امتناع کردید، باید جزیه بپردازید و گرنه شما را به جنگ بخوانم»
مسیحیان نجران پس
از دریافت نامه به مشورت پرداختند
و تصمیم گرفتند؛ هیئتی از بزرگانشان را به مدینه اعزام کنند تا با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
وارد مذاکره و بحث شوند. ابن
هشام
مینویسد:
«هیاتی از نصاری نجران مرکب از ۶۰ نفر برای
دیدار پیامبر و مذاکره با آن حضرت وارد مدینه شدند. در میان ایشان، ۱۴ نفر و در
میان ۱۴ نفر، ۳ نفر بودند که سمت ریاست و بزرگی بر سایرین داشتند. و مورد احترام
مسیحیان آن زمان بودند. یکی ملقب بود به «عاقب» که در آن زمان نامش «عبدالمسیح»
بود. دیگری ملقب بود به «سید»
و نام او «ایهم» بود. و سومی «اسقف» بود و نامش «ابو حارثه بن علقمه»
ابن سعد در باب
نحوه ورود این هیات به مدینه و برخورد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با
آنها مینویسد:
«مسیحیان در حالی
که جامههای نقش دار و گران قیمت و حریر یمنی پوشیده بودند، وارد مسجد شدند و به سوی مشرق نماز گزاردند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
به مسلمانان فرمود:
آزادشان بگذارید. سپس آنها با همان لباسها نزد پیامبر آمدند. پیامبر آنان را
نپذیرفت... روز بعد در جامه رهبانان آمدند و سلام کردند. پیامبر جواب داد و ایشان را به اسلام دعوت نمود. آنها نپذیرفتند و
گفتگو و بحث بسیاری شد».
مسیحیان در
حقانیت دین خود با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)به مجادله نشستند. مسیحیان نجران میگفتند: عیسی (علیهالسّلام( خداست و گروهی او را پسر خدا میدانستند و دسته سوم، قائل
به تثلیث «یعنی به سه خدا قائل بودند؛ پدر، پسر، روح القدس» ابن هشام مینویسد:
«مسیحیان به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)گفتند: اگر عیسی (علیهالسّلام) پسر خدا نیست پس پدرش کیست؟. .. آیات قرآنی
نازل شد و خلقت او را همانند خلقت آدم ابوالبشر معرفی کرد».
مجادله و بحث بین مسیحیان نجران و
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)ادامه یافت. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)با
ادلهای روشن و براهینی قاطع گفتارهای باطل آنان را رد میکرد و به سؤالات آنها
پاسخ میگفت. اما مسیحیان هم چنان حق را انکار میکردند و بر عقاید باطل خویش
اصرار میورزیدند. در این هنگام آیه ۶۱ سوره آل عمران نازل شد و مسیحیان نجران به
مباهله دعوت شدند. در این آیه آمده است:
«فمن حآجک فیه من
بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا
وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین» (آل عمران/۶۱
«هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به
تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما
فرزندان خود را دعوت میکنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت میکنیم،
شما زنان
خود را، ما از
نفوس خود دعوت میکنیم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم».
آیه ی مباهله
نازل شد و خطاب به پیامبر صلوات
الله علیه فرمود: به کسانى که با تو محاجّه و جدال کرده و از قبول حقّ، شانه خالى
مىکنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانیم
و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینى که دامن گروه مقابل
را گرفت، معلوم مىشود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال
پایان دهیم.
هنگامى که
نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم صلوات الله علیه شنیدند،
به یکدیگر نگاه کرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و
اندیشه و مشورت کنند. مسیحیان وقتی به بزرگان خود
مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(صلوات
الله علیه) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد،
پس مباهله کنید که کارى از او ساخته نیست.
همراهان
پیامبر
طبق
آیه مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند
به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و علی بن ابی طالب علیه السلام.
روز
مباهله
فردا
صبح پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالى که دست حضرت علی علیه السلام را گرفته بود و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام در جلوی ایشان می رفتند و حضرت فاطمه سلام الله علیها در پشت سر
ایشان می رفت. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی
اکرمرا با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها
گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و
هذه الجاریة بنته فاطمة أعز الناس علیه و أقربهم إلى قلبه؛ این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی
است و این دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على علیه السلام هستند و این زن،
فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.»
با فرا رسیدن روز
مباهله رسول گرامی اسلام در حالی که دست امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را در دست داشت، به همراه حضرت علی علیهالسّلام و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیهم) به محل مباهله آمدند. سران نجران از مشاهده این صحنه به وحشت افتادند. یکی از آنها به همراهان
خود گفت: به خدا سوگند من
چهرههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد. یکی از ایشان به ابوحارثه گفت: برای مباهله نزدیک برو. او گفت: من همانا مردی استوار
و جدی برای مباهله میبینم و به راستی بیم دارم که راستگو باشد و اگر راستگو باشد یک سال نگذرد که یک نفر مسیحی در دنیا نماند». [
مسیحیان از
مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صلح
کنند و جزیه بپردازند.
صلح نامهای
نوشته شد و مقرر گردید مسیحیان همه ساله تعداد ۲۰۰۰ جامه به عنوان جزیه بپردازند و
در این صورت مسیحیان نجران و وابستگان ایشان در پناه خدا و رسولش اهل ذمه خواهند
بود، جان و آئین و اموال و زمینهای ایشان محفوظ خواهد بود. سپس مسیحیان از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
خواستند تا با آنان حاکمی فرستد تا میان ایشان حکومت (داوری) کند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)«ابو عبیده
جراح» را فرستاد.چندی بعد "عاقب و
سید" به مدینه آمدند و اسلام آوردند.
دستور الهی
مباهله به منظور روشن شدن حقیقت، و آشکار شدن گروه حق و باطل از طرف خداوند متعال
تشریع شده است. مباهله میان مسیحیان نجران و رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حقانیت دین اسلام را آشکار
ساخت. مسیحیان نجران چون به این حقانیت پی بردند، حاضر به مباهله نشدند. علاوه بر
این با نزول آیه مباهله بار دیگر یکی از فضائل اهل بیت (علیهمالسّلام( از زبان قرآن بیان
شد و جایگاه عالی خاندان عصمت و
طهارت
به بشریت معرفی
شد.
سپس پیامبر صلوات
الله علیه پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در
ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: اى ابا حارثه! جلو برو و مباهله کن. ابا حارثه
گفت: به خدا قسم که
مباهله نمیکنم؛ زیرااو را بر مباهله پرجرأت میبینم و میترسم که راستگو باشد که
در این صورت به خدا، هیچ نیرویى براى ما نباشد. چهرههایى مىبینم که اگر از خدا
بخواهند که کوهها را از جاى بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند.
سپس اسقف به
پیغمبرصلوات الله علیه گفت: اى اباالقاسم ما مباهله نمیکنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. پیامبرصلوات الله علیه با
آنها به دو هزار حلّه هر حلّهاى به قیمت چهل درهم مصالحه کرد و این که سى زره و
سى نیزه و سى اسب عاریه دهند که اگر در یمن آشوبى و جنگى پیش آمد، مسلمین بکار
برند و رسول خداصلوات الله علیه ضمانت فرمود
که عاریهها را سالم به آنها برگرداند و این قرارداد را مکتوب کردند. نقل است این
واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و
ایمان بیاورند.
مباهله، در ماه ذی
الحجّه
و محل آن در
روزگار پیامبر صلوات الله علیهدر بیرون شهر مدینه بوده که اکنون داخل شهر قرار
گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد
الإجابة
ساخته شده است.
فاصلهى این مسجد تا «مسجد
النّبی
تقریباً دو
کیلومتر است
.
زمان وقوع این
مباهله را ۲۴ ذی الحجه الحرام سال دهم هجری ذکر شده است. و
مکان مباهله، جایی است که اکنون به عنوان «مسجد الاجابه» در
شهر مدینه و در نزدیکی بقیع مشهور
است.
مسیحیان نجران پس
از آنکه با پیشنهاد مباهله مواجه شدند، ابتدا با آغوش باز پذیرفتند. یکی از آنها
گفت:
«ای ابوالقاسم
انصاف دادی، زیرا مباهله آیتی است که میان ما و شما را فیصله میدهد».و وعده کردند که مباهله را روز بعد انجام دهند»
اسماعیل و ابراهیم به راه افتاده اند. سجاده اى به وسعت تمامى زمین، در قربانگاه پسر، رو به راه شده است. ابراهیم در برابر رسالت خویش، خم مى شود و رکوع مى کند تا تیزى شمشیر خویش را دو برابر کند و تحفه اى را که براى اثبات صداقت خویش پیشکش آورده است، تقدیم کند؛ ولى شمشیر با حلق اسماعیل در نمىآمیزد و سرانجام، سربلندى انسان در بلندترین قله تاریخ دلدادگىاش اتفاق مىافتد.
ابراهیم! امتحان تو، بلنداى سقف عشق را در معمارى بندگى نشان داد و خدا تو را استعاره کرد براى عبرت مدعیان ایمان.
بر پیکر عالم وجود جان آمد
صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن
یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .
عیدتان مبارک
باز هم عرفه، با همه راز و رمزهایش از راه رسید؛
روزى پر از شور و شیدایى و شناخت؛
روز خوشهچینى بندگان از پهن دشت معرفت الهى؛
روزى که نگاه قلبها، بیش از همیشه به آسمان است؛
روز چشمهاى بارانى و نیازهاى آسمانى.
آرى، عرفه، روز بازگشت عارفانه است از
کجراهه گمراهى و تاریکى، به شاهراه هدایت و نور...
اگرچه
دیر...؛ ولى آمدم...
چه قدر شیرین است ساعتها در بر دوست نشستن و زمزمه «الهى الهى» بر لب داشتن؛
ساعتها بر کرانه اقیانوس معرفت دعاى عرفه نشستن و پاى در خنکاى آب زلالش شُستن!
چه قدر زیباست بازگشت همگانى بندگان
فرارى به آغوش مهربان خدایى که همه را خواهد پذیرفت؛ مگر نه آنکه خود فرموده: «اگر
روى گردانان از من شدت شوق مرا به بازگشتشان مى دانستند، از نهایت شعف جان
مى دادند»؟!
الهى! این کهکشان بى نهایت رحمت تو و این بندگان
کوچک شرمسار؛
شاید دیر آمده ام، ولى آمده ام.
به زلال
اشکهاى جارى بندگان صالحت در صحراى عرفات قسم، ما دور افتادگان از حریم عشق و
عرفان را بپذیر
"آمین یا رب العالمین"
شادی روح شهدای فاجعه منا : "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم"
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ
ماه رمضان است، ماهی که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانههای هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است.
فرارسیدن ماه مبارک رمضان، ماه شناخت و معرفت، ماه توبه و مغفرت، ماه عبادت و بندگی، ماه خدا، ماه قرآن، ماه پیامبر (ص) و ماه امیرالمومنین (ع)، ماه نزول رحمت و ضیافت بیکران الهی و ماه شکستن بتهای نفس و سجدهی عشق بر درگاه معبود یکتا و نامتناهی را به همه دوستان و همراهان که همواره با تقوا و ایمان، تقرب به رحمت واسعه الهی را اصلیترین هدف خود میدانند و با استفاده از فرصتهای نورانی ماه رجب و شعبان، خود را مهیای ضیافت الهی نمودهاند، صمیمانه تبریک و تهنیت میگوییم.
برخورداری درک صحیح از ماه مبارک رمضان، زمینه به دست آوردن مواهب و برکات الهی و عطایای ربانی را فراهم مینماید و در سایه این درک و فهم و شناخت است که نقش بیبدیل و آثار و فواید آن آشکار میشود.
طرحریزی برنامههای پویای دینی ، اخلاقی و فرهنگی در دانشگاه و بسط و تسری مولفهها و پیوندهای عرفانی ایام پرعظمت و لیالی گرانقدر ماه مبارک رمضان بر دیگر ماههای سال، جانها را به وجد آورده و محیطی سرشار از نشاط و معنویت میآفریند.
ماه مبارک رمضان، فرصتی استثنایی و بس گرانقدر و ارزشمند است که باید با برنامهریزی صحیح به استقبال آن برویم، این ماه فرصتی برای دعا و نیایش و شب زندهداری است که عشق ملکوتی و انس با محبوب جاودانه را پدید میآورد و شهد مناجات و نیایش را در کام انسان، حلاوت میبخشد.
امیدواریم همگی از سفره پربرکت فیوضات ربوی در این ماه مبارک به نحو مطلوب بهره مند شویم و با تهذیب نفس و خضوع و خشوع در قبال پروردگار جهانیان، دلها و جانها را در آسمان رحمت واسعه الهی جلا دهیم.
در پایان از درگاه حضرت احدیت برای همگان توفیق بهرهگیری از برکات این ماه خجسته و انفاس قدسیه حضرت ولیعصر (عج) را مسئلت مینماییم.
ای ماه جماران
که زهجرت چو هلالیم یکبار بر
افروز و ببین ما به چه حالیم
سر تا به قدم
محنت و اندوه و ملالیم باید که
بسوزیم و بگرییم و بنالیم
عینیتِ آرزوی هزار ساله شیعه، روح اللهی بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست و دیده مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او که اندیشه اش چونان نسیم جان بخش سحرگاهی ارمغان پیروزی به همراه داشت، خاطره بخشندگی ابرها و درختان را تکرار می کرد.
آن دم که فجر در برابر نور او رنگ باخت، سروها در برابرش قیام کردند و عشق به زهدش شهادت داد و ایمان در تشهد به او سلام کرد ، او به همه جهانیان فهمانید که تکامل و زیستن چون علی (علیه السلام) و شهادت در قالب مرگ طبیعی، افسانه نیست. او معنی حقیقی شجاعت و عزت را در صفحات تاریخ حک کرد.
این ذخیره الهی شیعه با رفتنش دنیایی را داغدار خود کرد و الفاظ را نیز به سوگ نشانید. اینک طوفان کلمات، ساحلی می طلبد تا فقدان سپه سالار لشکر حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مردی از تبار پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در کنار واژه صبر تسکین دهد.
کجاست او که با رهبریش جهانی را لرزاند و با عطوفت پدرانه اش هزاران مرد را چون کودکان به گریه در آورد؟
او که بود که مسلمانان بار دیگر یتیم شدند و پرچم عزا برافراشته شد؟
کجاست آن روزنه امید صدها میلیون مسلمان و میلیاردها انسان تحت ستم در سراسر جهان؟ در کجای تاریخ باید به دنبال او گشت؟
امام خمینی «رحمة الله علیه» عینیت آرزوی هزار ساله شیعه بود.
آری! صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣