.... دردنیا به انسانها می گویند : چه کردی؟ ولی در آخرت اصلا نمی گویند : چه کار کردی؟ در آخرت می گویند: به چه انگیزه ای کار کردی؟ چرا کار کردی؟ چون "چرا " برای آنها مهم است یعنی آن نیت مهم است ، انگیزه مهم است . اعمال ریشه در افکار دارند ، پس افکار خیلی مهمند . یک مهندس اول در ذهنش نقشه می کشد یعد نقشه را روی کاغذ می آورد وبعد می آورد روی زمین . اگردر ذهن خطا کرد در کاغذ هم خطا می کند ،خطای درزمین هم قطعی است . افکارهم همینطوراست ، افکار هم اگردرذهن فاسد شدند اعمال هم قطعا فاسد می شود، افکار اگر صالح شدند اعمال قطعاً صالح می شود . لذا درجریان برادران یوسف قران از کجا شروع می کند ؟ از افکار شان شروع می کند ، سراغ افکارشان می رود .
إذ قالوا لیوسف و اخوه احبّ الی ابینا منّا نحن عصبه
برادران یوسف دور هم نشستند و گفتند: یوسف پیش پدر از ما محبوبتر است در حالی که زور در بازوان ماست و اگر زوری است ما داریم . یک تفکر و یک نگاه . چرا یوسف محبوبتر است ؟ فکر آلوده ، فکر پلید ، همین آنها را به آن منجلاب کشاند ...
... خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را ؛ ایشان فرموده بود که : در دوران جوانی در شهر قم می شنیدم نابینایی ، طلبه ها قران رابدستش می دهند و از ایشان می خواهند که فلان آیه را بیاورد ؛ نابینای مادر زاد ؛ایشان قران راباز می کند و انگشت می گذاشت روی همان آیه . ایت الله بهجت می گوید : شنیدم ولی باور نکردم ، اوراپیداکردم ، قران را دستش دادم و گفتم فلان آیه را بیاور ؛ یک ضرب قران را باز کرد و انگشت روی آیه گذاشت ، نگاه کردم دیدم همان آیه است . گفتم نیست ، عصبانی شد ومحکم زد روی آیه و گفت : مگر کوری ؟ گفتم : آری من کورم ! تو چطور می بینی ؟ گفت : هر آیه نوری دارد .
همانطور که اگر در اینجا چراغی باشد که صد لامپ رنگی داشته باشد ، هر کدام نوری داشته باشد تا به شما بگویند : سبز ، دست رویش می گذاری! هرآیه ای نوری دارد اگرهرآیه در زندگی شما بیاید نوری درزندگی شما می آید وقتی چند آیه می آید چراغان میشود زندگی شما .هر چه چراغان تر باشد ترس وهراس کمتر می شود . ما چرا اینقدر می ترسیم ؟ چون چراغی بالای سرمان نیست .نور باشد ترس می رود .هرچه نوروروشنی بیشتر باشدترس انسان کمتر می شود . قران هم نور است هر چه این آیات درزندگی بیاید به همین دلیل می گوید : ألا إنّ اولیا ء الله لا خوف علیهم " هیچ ترسی ندارند " چون زندگی آنها چراغان است اصلا نقطه تاریک ندارد ....
... درنگاه قران آدمها مثل چاه می مانند ؛ ظرفیت دارد واین ظرفیت را هم باید بدست بیاوریم ؛ بالقوه است و به بالفعل تبدیل شود با چه ؟ با تحمل ها . در وقت خشم و عصبانیت سعی کنیم تحمل کنیم . وقتی می ریزیم توی خودمان وسعت پیدا می کنیم و انسان شکل پیدامی کند ؛ شخصیت پیدا می کند تا اینکه عصبانیت خود را بیرون بریزد ، مثل این پشتی ؛ اگر این پشتی را بیرون بریزیم چیزی درآن نیست بغیر از شانه تخم مرغ ، کارتون و.....وقتی بیرون ریخته می شود ، این پشتی از شکل پشتی بودن خارج می شود ؛ دیگراین پشتی پشتی نیست ؛ چه ارزشی دارد؟ اینها همه زباله هستند و آشغال ، باید در سطل زباله ریخته شود ، با تمام اینها پشتی شکل پیدا می کند ؛ خشم و عصبانیت هم دقیقا همین کار را می کند وقتی بیرون بریزد زباله است و شما هم از شکل و شخصیت می افتید ووقتی فرو برده می شود : والکاظمین الغیظ قرا ن می گوید شما شکل پیدا می کنید ، شخصیت پیدا می کنید . باید از چیز های کوچک هم تمرین کنید ...
... یک کشاورز بذرش را در خاکستر نمی کارد ؛ در خاک می کارد ، در هر خاکی هم نمی کارد در خاک مساعد می کارد. حرف هم مثل بذر است . درهر جایی نمی کارند ، ما باید صلاحیت و لیاقت بینیم . این درس است : "نَحنُ نَقُصّ علیک" یعنی تو هم یاد بگیر حرفهایت را با هر کسی در میان نگذار وقتی می بینی کششی ندارد و ارزش ندارد، لب فرو ببند، ساکت باش ، سخن نگو نَحنُ نَقُصّ علیک أحسن القصص زیباترین قصه ها را برای تو می گویم چون تو زیباترین هستی رفتارت ،کردارت ، گفتارت همه زیباست ، همۀ اینها پاداش آنهاست .
امیر المومنین علیه السلام می فرماید : می خواهی زیبا بشنوی ، با همسرت زیبا صحبت کن ، تو با پسرت ، با دخترت زیبا صحبت کن محترمانه صحبت کن ؛ تو اول زیبا صحبت کن زیبا سخن بگویید تا زیبا سخن بشنوید....
..... تمام هنر این قران این است که افکار بزرک و اندیشه های بزرگ سر راه بشر گذاشت . به آسمان فکرکن ، به کائنات فکر کن ، به خدا فکر کن ، نگو : " قل لله ثم ذرهم"اینها مال خداست ،سپس اینها را رها کن ، این است که تو را بزرگ می کند .اینکه تو کوچکی به خاطر این است که دائم فکرت دنبال چیزهای کوچک است . بگذار فکرت رفعت پیدا کند ، سطح فکرت بالا بیاید . ببین تما م فکر و ذهن بچه چیست ؟ شما برای او باد کنک بخرید چه لذتی می برد ؟ چه رنجی می برد از نخریدن آن ؟اگراین بادکنک بترکد بغض می کند ! شما بچه های همان روز هستید . امروز خود شما وقتی به یاد آن روزها می افتید از رفتارخودتان شگفت زده نمی شوید ؟ من سر چه چیز هایی ناراحت می شدم ! سر چه چیزهایی خوشحال می شدم ! چراچیزهای کوچولومراخوشحال می کرد ؟ ! چرا امروز تعجب می کنید ؟؟؟
بانکی ها وقتی بخواهند بفهمند که یک اسکناس جعلی است یا اصلی .حرف شما را گوش نمی دهند ، حرف هیچ کس را گوش نمی دهند آنرا برابر نور قرار می دهند ؛ نور ماوراء بنفش ؛ هر چه نور بگوید . اگر نور بگوید جعلی است ولو تمام عالم بگوید اصلی است ، رئیس بانک ملی بگوید اصلی است، می گویند جعلی است . هر چه نور بگوید . "إنّا أنزلناه نوراً" این نور است . هر چه دارید به قرآن عرضه کنید و این است که حقیقت ها رابرای شما روشن می کند و بر ملا می کند. یکی از این منابع نور همین سوره مبارکه حضرت یوسف (ع) است که چه زیبا هم شروع می شود : "الر" .....
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣