مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

انقلاب اسلامى، مژده حکومت صالحان

اینک سؤال اساسى این است که در آستانه ظهور که همه جا را ظلم و تباهى فرا گرفته، سربازان و یاوران امام زمان«علیه‌السلام» چگونه و از کجا تأمین مى‌شوند؟ آیا مى‏ توان امیدى به پیدایش این همه فطرت گراى حق جو و این همه فدایى امام زمان«علیه‌السلام» داشت؟

با کمال خرسندی و با امید و شادى حقیقى پاسخ مى‏ دهیم:‌‌‌آرى.

پیامبر گرامى اسلام مژده چنین تحوّل عظیمى را در آستانه ظهور چنین داده است:

«یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّؤُونَ لِلْمَهْدِىِّ سُلْطانَه ؛  مردمى از مشرق قیام مى‏ کنند و مقدمه سلطنت مهدى را فراهم مى‏ کنند.»

امام باقر«علیه‌السلام» با بینش الهى خود، بشارتى بزرگ به ملّت ایران مى ‏دهند و درباره ریشه انقلاب اسلامى ایران، کشته ‏ها و آینده آن چنین مى ‏فرمایند:

«کَاَنّى بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلا یُعْطَوْنَهُ فَاِذا رَأَوْا ذلِکَ وَصَفُوا سُیُوفَهُمْ عَلى عَواتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ ما سَأَلُوا فَلا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لا یَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلى صاحِبِکُمْ قُتَلاهُمْ شُهَداءُ أَما اِنّى لَوْ أَدْرَکْتُ ذلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاَمْرِ؛ گویا مردمى را مى‏ بینم که در مشرق قیام کرده ‏اند و حق را مى‏ طلبند، ولى به آن‏ها داده نمى‏ شود، سپس دوباره آن را مى ‏طلبند، ولى باز هم به آن‏ها داده نمى‏ شود. پس چون وضع را چنین دیدند، شمشیرهایشان را بدوش مى‏ گیرند (و به جهاد مى ‏روند) در نتیجه خواسته‏ شان داده مى ‏شود، امّا آن‏ها نمى ‏پذیرند (با طاغوت کنار نمى‏ آیند) تا آن که برمى ‏خیزند (و به مبارزه و جهاد علیه ظلم و استکبار ادامه مى‏ دهند) و آن (حکومت) را تنها به مولاى شما [صاحب الزمان«علیه‌السلام»] مى‏ دهند. کشته‏ هاى آن‏ها شهید هستند. بدانید که اگر من آن زمان [انقلاب اسلامى] را درک کنم، خود را براى صاحب این امر [صاحب الزمان«علیه‌السلام»] حفظ خواهم کرد.»

همان‏طور که مى ‏بینیم حضرت باقر«علیه‌السلام» انگیزه انقلاب را حق ‏طلبى مردم معرفى مى ‏نماید و انگیزه و نیّت این مردم را که خواهان حکومت اسلامى مبتنى بر فقه و آیین تشیع بوده، تأیید فرموده ‏اند.

حضرت به فراز و نشیب‌ها و چند مرحله ‏اى بودن این انقلاب نیز تصریح فرموده ‏اند که شاید مراد قیام مردم در مرحله اول در 15 خرداد 1342 باشد که به خواسته ‏شان نرسیدند و بار دوم در سال 1357 قیام کردند و با مقاومت رژیم و کشتار رو به رو شدند. پس از آن که شاه به عذرخواهى افتاد و قول داد خواسته‏ هاى مردم را عملى کند و اصلاحاتى در کشور انجام دهد، مردم قول‏ها و وعده ‏هاى اصلاحى او را نپذیرفتند و قیام را تا پیروزى ادامه دادند.

حضرت باقر«علیه‌السلام» بر دهان یاوه گویان فاسدى که هرگز شجاعت و همّت مبارزه با دشمنان دین را نداشتند و ندارند و همیشه خود را پشت چهره ‏ها و نقاب‏هاى تقدّس و تدین پنهان کرده و به این انقلاب و رهبرى آن، انتقاد مى‏ کردند که چه کسى جواب این خون‏ها را خواهد داد و چرا باید این‏قدر خون‏ریزى شود، مشت محکمى زده و مى‏ فرمایند: «کشته‏ هاى آن‏ها شهید هستند.»

و این حرکت را تا زمانى که به ظهور حضرت منجر شود، تأیید مى ‏نماید و با این تأیید نیز مشت محکمى بر دهان کسانى که به هشت سال دفاع مقّدس و شهادت رزمندگان اسلام ایراد گرفته و مى‏ گیرند، مى‏ کوبند و بودن در بین این مردم را آرزو مى ‏کنند. همان‏طور که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بودن با مردم را به همه توصیه فرمودند. آرى چنین است که خمینى کبیر، رهبری با عظمت که تاریخ پس از معصومین‏ رهبرى به عظمت او ندیده است، آرزو مى‏ کند که خداوند او را با بسیجیانش محشور نماید.

و در پایان حضرت به همه تردیدها و شبهه‏ ها و سستى‏ها تیر خلاص زده؛ نه تنها آینده این انقلاب را روشن و تضمین شده معرفى مى‏ کند، بلکه بالاتر از آن مى ‏فرمایند:

«اگر من انقلاب اسلامى را درک کنم، خود را براى ظهور حفظ خواهم نمود.»

امام کاظم«علیه‌السلام» درباره نقطه شروع انقلاب شرقى که در روایات قبل آوردیم چنین مى‏ فرمایند:

«رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ قُمْ یَدْعُو النَّاسَ اِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبُرِ حَدیدٍ لاتَزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفُ وَلا یَمُلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَ لا یَجْنُبُونَ وَ عَلَى اللّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ؛ مردى از «قم»، مردم را به حق دعوت مى‏ کند و بر اطراف او مردمى گرد مى‏ آیند که مانند پاره‏ هاى آهن هستند، طوفان‏ها آن‏ها را نمى ‏لرزاند و از جنگ خسته نمى‏ شوند و نمى ‏ترسند و بر خداوند توکل مى‏ کنند و عاقبت از آنِ متقین است

ضرورت آمادگی برای ملاقات حضرت مهدی«علیه‌السلام» در نگاه امام خمینی «رحمه الله»

امیدها و نویدها

«تمام دستگاه‏ هایى که الان به کار گرفته شده‏ اند، در کشور ما و امیدواریم که در سایر کشورها توسعه پیدا بکند، باید توجه بر این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت مهدى«علیه‌السلام».

«ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش مى‏ بینیم و جنبشى که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزدیک و نزدیک‏تر مى‏ نماید. گویى جهان مهیا مى ‏شود براى طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظّمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان.»

خدمت در انتظار

امام خمینی (رحمه الله) درمورد انتظار حضرت ولی عصر«علیه‌السلام» نیز چنین فرموده‌اند:

«از خداى تعالى مسألت مى‏ کنم که ظهور ولى عصر«علیه‌السلام» را نزدیک فرماید و چشم‏هاى ما را به جمال مقدّسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است.»

ادامه دارد....

"اللهم عجّل لولیک الفرج "

مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج) دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد. (در محضر بهجت:101/2),11

مهربانی، مظلومیت، اضطرار

سخن در مظلومیت چنین امام و چنین پدر مهربانى است که قدر او ناشناخته مانده و محبّت‏ها و مهرورزى‏ هاى پدرانه‏ اش بدون پاسخ مانده است. نکته مهمى که درباره مظلومیت حضرت صاحب «علیه‌السلام» باید مورد توجه قرار گیرد این است که ایشان با وجود جایگاه عظیمى که در عالم وجود و در نزد خداوند دارند، هم‌چنین با توجه به عاطفه و محبّت عظیم الهى و جایگاه پدرى ‏شان، هیچ نیاز و وابستگى به ما ندارند.

محبّت حضرت به همه ما که فرزندان او هستیم، به اندازه شناخت و ارزشى است که ایشان از ما سراغ دارند، امّا او ما را همان‏طور که خداوند آفریده، یعنى به بلنداى ابدیت مى ‏بیند. او ما را با گوهر باارزش انسانى و نفخه الهى که در ماست، مى ‏بیند؛ یعنى موجودى با فطرت الهى، با ارزشى بى‏ نهایت که مى‏ تواند در همسایگى و همراهى حضرت، در جوار رحمت الهى و در ظرف ابدیت و با اتصال به دریاى بى‏ انتهاى کمالات، زندگى کند.

آرى، ما براى همراهى و همسایگى و پیوند با امام زمان«علیه‌السلام» براى ابدیت و لقاى خداوند آفریده شده ‏ایم. بنابراین نوع محبّت و عاطفه پدرى حضرت به ما یک محبّت معمولى و طبیعى که توأم با نیاز و طمع باشد، نیست. او اصل و ریشه ماست که فرزندانش با او نهایت پیوستگى و اتصال را - آن هم در ابعاد بى ‏نهایت و ابدى - دارند.

حضرت به شدّت دل نگران و مراقب اوضاع شیعیان و دوستانش مى‏ باشد، شریک غم آن‏هاست و در مصائب آن‏ها مصیبت‏ زده و گریان است. در شادى‏ هاى آن‏ها شاد و در غم‏هایشان غمگین است.

این نوع خواستن و محبّت، عمیق‏ ترین و زیباترین و خالص‏ترین نوع خواستن و محبّت است زیرا در آن، هیچ نوع شائبه نیاز و خودخواهى وجود ندارد.

همین مسأله، شدت مظلومیت حضرت و عمق ظلمى که به او شده و مى ‏شود را بیشتر نشان مى ‏دهد. اگر در والدین معمولى و دنیایى درجات شدید عاطفه و محبّت وجود دارد، در مقابل نیازى هم هست که تأمین مى ‏شود، ولى در حضرت یک محبّت و عاطفه خالص ابدى وجود دارد که فقط و فقط به وجود ما تعلق مى‏ گیرد. او پدرى است با میلیون‏ها فرزند و با مهربانى و عاطفه‏ اى نامحدود به یکایک فرزندانش . چقدر سخت و غم ‏انگیز است، براى حضرت که با داشتن چنین روح و عاطفه‏ اى نسبت به میلیون‏ها فرزندش، آن‏ها را در وضعیتى اسف‏بار و دور افتاده و غافل و نامهربان با پدر مى ‏بیند. او مى‏ بیند که فرزندانش با وجود نیاز شدیدى که به او دارند و خطرهاى بزرگى که همه هستى و سعادت دنیا و آخرت آن‏ها را تهدید مى‏ کند، تنها منجى و پناهگاه خود و پدر قوى و دلسوز خود را رها کرده ‏اند و به جاى این‏که به سراغ او بروند و به او پناه ببرند، به ورطه‌های خطر نزدیک شده ، دچار مصائب و سختى‏هاى فراوان مى‏ شوند و با وجود این به قهر و فرار خود از تنها پناهگاه و منجى خویش و چنین پدر عزیزى ادامه مى‏ دهند.

ببینیم اول مظلوم عالم على«علیه‌السلام» که مهدى موعود «علیه‌السلام» وارث او در مظلومیتى بزرگ‏تر است، چگونه درباره تنهایى و مظلومیت فرزندش سخن مى‏ گویند و چگونه او را معرفى مى ‏نمایند:

«هُوَ الطَّریدُ الشَّریدُ الْفَریدُ الْوَحیدُ؛ صاحب این امر، [‌امام زمان«علیه‌السلام»] طرد شده و آواره و تنهاى تنهاست. »

بی لیاقتی ما، دلیل محرومیت ماست

امام باقر«علیه‌السلام»مى‏ فرمایند:

«اِذا غَضِبَ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى خَلْقِهِ نَحَّانا عَنْ جَوارِهِمْ؛ هرگاه خداوند تبارک و تعالى بر خلقش خشم کند، ما را از مجاورت آن‏ها دور کند.»

بنابراین علّت این‏که این‌گونه دعاها هر چند مفید هستند، ولى هنوز به اجابت نرسیده‏ اند، این است که ما به اندازه کافى در راه از بین بردن موانع ظهور قدم برنداشته‏ ایم پس اگر در دعاهایمان از خداوند تعجیل در ظهور حضرت را مى‏ خواهیم و یا به خود حضرت عرض مى‏ کنیم که در ظهور تعجیل فرما، باید خود نیز نسبت به امر ظهور، همّت و آمادگى متناسب با این درخواست تعجیل را داشته باشیم. این امر نیاز به اقداماتی دارد که ما باید خودمان زمینه آن را فراهم سازیم که از آن جمله : خودسازى، برداشتن موانع ظهور، تبلیغ و شناساندن حضرت به جامعه جهانى است.

پیامبر گرامی اسلام می‌ فرمایند: «اَلدّاعى بِلا عَمَلٍ کَالرَّامى بِلا وَتَرٍ؛ کسى که دعا مى‏ کند و عمل نکند؛ مانند کسى است که با کمانِ بدون زه تیراندازى کند.»

ادامه دارد...

"اللّهم عجّل لولیک الفرج "

اگر به قطعیات و یقینیات دین عمل کنیم ، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی می بریم که از کدام یک از کارهایی که کرده ایم قطعاً حضرت امام زمان (عج) از ما راضی است ؛ و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است.(در محضر بهجت : 250/2),10

 جشن میلاد آقا وسرورمان ، "حضرت حجة بن الحسن المهدی علیه الاف التحیة والثناء " روز سه شنبه صبح در مؤسسه برگزار گردید. در این مراسم سخنانی پیرامون ظرفیت انسانها در برابر حضرت حجت (عج) توسط حجة الاسلام والمسلمین رنجبر ایراد گردید:


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
اجرای تواشیح گروه همخوانی حوراء الانسیه (رتبه برتر کشوری) ، اجرای مسابقه کتبی و شفاهی در بین مدعوین ، تجلیل از بانوان فعّال مؤسسسه ، مولودی خوانی و ... از دیگر برنامه های اجرا شده در جشن میلاد امام عصر (عج) بود .
به امید روزی که با حضور حضرت صاحب میلاد مبارکش را به سرور بنشینیم.

"اللّهم عجّل لولیک الفرج"

رابطه وجودی ما و اهل بیت «علیهم‌السلام»
اهل بیت اصل و حقیقت ما بوده و رابطه ما با آنها یک رابطه وجودى است. آنها همان روح خداوند هستند که در همه انسان‏ها پرتو و تجلّى دارند و همه ما ذاتاً سهمى از وجودمان از سنخ وجود آن‏ها و تابش و تجلّى آن‏هاست. در زیارت جامعه کبیره مى‏ خوانیم:
«اَرْواحُکُمْ فِى الاَرْواحِ وَ اَنْفُسُکُمْ فِى النُّفُوسِ؛ روح‏هاى شما در روح‏ها و جان‏هاى شما در جان‏هاست.»
نسبت آن‏ها به ما از نسبت پدر و مادر به ما بسیار نزدیک‏تر و شدیدتر و قوى‏ تر است. والدین ما اصل و ریشه جسمانى و بُعد حیوانى و مادّى و دنیایى ما هستند، در حالى که آنها اصل، حقیقت روح، ذات ما، ریشه بُعد انسانى، الهى و ابدى ما هستند و به همین دلیل پس از خداوند از همه کس حتى از والدین و تمام عزیزان ما، در دنیا براى ما عزیزتر و مهم‏تر هستند. آنها اصل، والدین قدسى و آسمانى ما هستند که واسطه عشق ما به خداوند و رساننده ما به حق تعالى می‌باشند. معصومین‏ کسانى‏ هستند که بدون توسل به آنها و بدون شروع از آنها پیوند ما و اتصال حقیقى ما با خداوند محال است. چنان که در زیارت جامعه کبیره این حقیقت را این‌گونه مى‏ خوانیم:
«مَنْ اَرادَ اللَّهَ بَدَءَ بِکُمْ؛ هر کسى که اراده رسیدن به خدا را کرد، از شما شروع مى ‏کند.»
یتیم حقیقى کسی نیست که از پدر و مادر جسمانى‏اش جدا بیفتد، بلکه یتیم حقیقى آن است که از حقیقت روحش و وطن جانش دور بیفتد. به همین دلیل در فرهنگ دینى ما به کسانى که از پیامبر و آل ایشان دور افتاده ‏اند و فاصله پیدا کرده ‏اند، لفظ «یتیم» اطلاق شده است.
 اهل بیت «علیهم‌السلام» پدران حقیقی ما هستند
امام عسکرى«علیه‌السلام»مى ‏فرمایند:
«سخت‏ تر از یتیمیِ کسى که پدر خود را از دست داده است، یتیمی کسی است که از امام خود جدا و محروم است و نمى ‏تواند به او دسترسى پیدا کند و نمى‏ داند که وظیفه ‏اش در احکام دینى مورد ابتلاى او چیست. بدانید، هر کسى او را هدایت و راهنمایى کند و آیین ما را به او بیاموزد، در پیشگاه خداوند همراه ما و در جایگاه ماست.»
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) خطاب به امیرالمؤمنین «علیه‌السلام»چنین مى ‏فرمایند:
«یا عَلِىُّ اَ نَا وَ اَنْتَ اَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ وَ مِنْ حُقُوقِ الاْباءِ وَ الْاُمَّهاتِ اَنْ یَتَرَحَّمُوا عَلَیْهِمْ فِى الْاُوقاتِ لِیَکُونَ فیهِمْ اَداءُ حُقُوقِهِمْ؛ اى على! من و تو پدران این امّت هستیم و از حقوق پدران و مادران بر فرزندان این است که در اوقات مقتضى بر پدر و مادرشان رحمت آوردند تا اداى حقوقشان نموده باشند.»
طبق این فرمایش زمانى خواهد رسید که بر همه امّت واجب است که همه رحمت خود را متوجه پدران معنوى خود نمایند و به اداى حقوق و وظیفه‏ اى که به عنوان فرزند بر عهده ‏شان گذاشته شده، بپردازند. ولى افسوس که امّت اسلامى هیچ‏گاه به آن اوقات توجه نکرد و پس از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) اهل بیت عزیز یکى پس از دیگرى در برابر بى ‏توجهى و قساوت مردم به شهادت رسیدند و جز عدّه ‏اى اندک، هیچ کس به وظیفه فرزندى خود، عمل نکرد.
بزرگ‏ترین مصیبتی که پس از رحلت پیامبرمکرم اسلام (‏صلى الله علیه و آله و سلم)، اتفاق افتاد که هنوز بشریت در حال پرداختن تاوان آن و چشیدن آثار این مصیبت است، حذف خاندان رسالت و اهل بیت از رهبرى و هدایت کامل مردم بود. با حذف آن‏ها بشریت دچار بزرگ‏ترین خسران و مصیبت شد؛ چرا که جریان هدایت انسان‏ها به طور کلان و فراگیر از دست رهبران متخصّص و معصوم الهى خارج شد و به دست افراد جاهل و جاه‏طلب افتاد که روند آن، متأسفانه تاکنون ادامه داشته و دارد.
سؤال و دغدغه اصلى و مهم این است که در حال حاضر ما با پدر حقیقى و مظلوممان چه مى‏ کنیم؟ آیا به وظیفه فرزندى که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) از ما انتظار دارند، عمل مى‏ کنیم؟!
ادامه دارد....

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم ؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم . باید وبه ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد . (در محضر بهجت1/311),23
اصل اصالت‌ تخصص
اصل اساسى و فطرى پذیرفته شده در بین همه انسان‏ها، تبعیت محض و بى‏چون و چرا از متخصّص در هر کارى است. همه انسان‏ها فطرتاً و عقلاً به این قانون الهى مجهز هستند که در هر کارى که خود درباره آن، آگاهى و تخصّصى ندارند، به سراغ متخصّص آن کار مى ‏روند، کوتاهى در شناخت متخصّص و راه اصلى و حقیقى موجب هلاکت و بدبختى انسان خواهد بود.
متخصص کیست؟
حال باید دید که خداوند چگونه انسان را هدایت نموده و اطلاعات مربوط به پیمودن مسیر دنیا تا آخرت (ابدیت) را چگونه در اختیار وى قرار داده است؟ خداوند بزرگ و مهربان هدایت خود را از طریق انسان‏هاى برگزیده ‏اى که داراى علم الهى لازم براى هدایت بشر و عصمت هستند، انجام داده است. نبود رهبران متخصّص و معصوم و دینى قابل اعتماد و شفاف، خلاف حکمت خداوند و هدف خلقت انسان است؛ یعنى بدون وجود رهبر و دین قابل اعتماد، نظام خلقت انسان پوچ و بیهوده است و خداوند از چنین خلقتى و چنین کارى منزه و مبرّاست. با توجه به این حق مسلم انسان، خداوند در تمام تاریخ حیات او بر روى زمین، همیشه رهبرانى معصوم و متخصّص در اختیار او قرار داده است تا هیچ کس حجّتى برخدا نداشته باشد.
قرآن درباره این حقیقت که هر انسان و قومى نیاز به راهنماى لایقی دارد و این امر را فقط و فقط باید خداوند تأمین کند، چنین مى‏ فرماید:
«انَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ همانا تو فقط بیم‏ دهنده‏ اى و براى هر مردمى رهبرى است.»
امام باقر«علیه‌السلام»درباره این آیه مى‏ فرمایند:
«رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ وَ لِکُلِّ زَمانٍ هادٍ یَهْدیهِمْ اِلى ما جاءَ بِه نَبِىُّ اللَّهِ ثُمَّ الْهُداةُ مِنْ بَعْدِه عَلِىٌّ ثُمَّ الْاوصِیاءُ واحِدٌ بَعْدَ واحِدٍ؛ رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )بیم دهنده است و در هر دورانى از ما رهبرى است که مردم را بر آن چه که پیامبر خدا آورده رهبرى کند، سپس رهبران پس از وى، على«علیه‌السلام»و اوصیاى پس از او هستند یکى پس از دیگرى.»
ضرورت شناخت اهل بیت «علیه‌السلام»
بدون شناخت اهل بیت‏ امکان برقرارى یک ارتباط صحیح بین ما و آن‏ها وجود ندارد و بدون برقرارى یک ارتباط صحیح هرگز نمى ‏توان راه راست و طریق خوشبختى را که باید مبتنى بر تخصص ‏هاى هفت‏گانه باشد، پیمود.
ضرورت شناخت امام زمان و پیوند با او به دلیل اهمیت حیاتى و غیر قابل انکارى است که شناخت امام و به خصوص امام زمان «علیه‌السلام» یعنى رهبر و الگوى زمان و تنها عامل پیوند ما با خداوند و آسمان دارد، پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِه ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً؛ هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
نشناختن امام زمانِ خود، به معنى عدم ارتباط با امام است و این یعنى قطع پیوند هدایت با خداوند، که همان مرگ جاهلیت و خروج از دین و گمراهى است.
خوشبختی یا بدبختی هر کس در گرو شخصیت امام اوست . قرآن کریم سرنوشت انسان‏ها و خوشبختى یا بدبختى آن‏ها را درگرو نوع ارتباطشان با امام زمانشان مى‏ داند و چنین مى‏ فرماید:
«یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ؛ روزى که هر قومى را با امامشان دعوت مى‏ کنیم.»
امام باقر«علیه‌السلام»درباره این آیه مى‏ فرمایند:
«در آن روز رسول خدا و حضرت امیر و حسن بن على و حسین بن على‏ با قوم خود مى ‏آیند و هر کس که در عصر هر امامى از دنیا رفته، آن روز با آن امام محشور مى‏ شود.»
آرى، هر کس روز قیامت با امام زمان خودش محشور مى‏ شود تا در محکمه عدل الهى پاسخگوى این سؤال باشد که با امام زمانى که خداوند او را منصوب کرده است و شناخت او، ارتباط و پیوند با او و تبعیت از او بر شما واجب شده، چه کردید؟
رهبر یعنى کسى که انسان عملاً و از صمیم قلب حاکمیت او را مى‏ پذیرد و اندیشه و دستورش را اجرا مى‏ کند. پس کسى که ادعا مى ‏کند، حضرت مهدى «علیه‌السلام» امام اوست، ولى در اعمال و رفتار و تصمیم‏ گیرى‏ و اندیشه‏ اش از شخصیت‏هاى فاسد و منفور امام زمان«علیه‌السلام» و کسانى که هیچ سنخیتى با حضرت ندارند، پیروى کند و آنها را الگوى خود قرار دهد، خود را فریب داده، زیرا امام واقعى هر کسى الگوى عملى اوست، نه امام ادعایى و شعارى او.
ادامه دارد...

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

امام زمان کیست؟ کجاست؟ چه نسبتی بین ما و ایشان برقرار است؟

چرا در غیبت به سر می‌برند؟ چرا از او محروم هستیم؟

ما چه نقشی در غیبت او داریم؟

چرا امام علی ایشان را در بین شیعیان، آواره، طرد شده و تنهای تنها می‌داند؟

ما برای رفع مظلومیت و آوارگی و غربت ایشان چه باید کنیم؟

کوتاهی در حق ایشان چه آثار و خطراتی دارد؟ و...

پاسخ این سؤالات مهم و کلیدی و ده‌ها سؤال دیگر را در این نوشته‌ی کوتاه مطالعه فرمایید.

حقیقت انسان

انسان هر چند در بُعد طبیعى و دنیایى‏اش داراى ابعاد جمادى، گیاهى و حیوانى است، اما حقیقت او و کمالات او به عنوان یک انسان که مى‏ تواند مظهر خدا و خلیفه او باشد، از سنخ کمالات جمادى، از قبیل وزن، حجم، بدن، رنگ، بو و کمالات گیاهى از قبیل رشد، تغذیه، قدرت بدنى و... نیست. هم‌چنین انسانیت او به غرایز و عواطف حیوانى از قبیل انواع شهوات حیوانى، تشکیل خانواده و تشکیل اجتماع و طى مدارج اعتبارى در اجتماع، کار، تفریح، مسکن‌ گزینى و... نمى‏باشد، بلکه حقیقت او و کمالات او غیر از این کمالات است.

خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و به فرشته‏ ها امر کرد تا بر او سجده کنند و آنها را خادم او قرار داد. در عظمت مقام انسان همین بس که خداوند از روح خود، در او دمیده و حقیقت او را همان روح الهى قرار داده است و او را خلیفه خود در زمین و مظهر تمامى اسماء و صفات خود گردانید ؛ یعنى به انسان وجود نامحدودى عطا کرده که مى‏ تواند تمامى اسماء و صفات خداوند را - که نامحدود است - در خود، جلوه‏ گر‌کند.

در نتیجه، حقیقت انسان یک حقیقت فوق طبیعى و غیر دنیایى است که از عوالم فوق طبیعت به جسم و کالبد او تعلق گرفته است. وجود فوق طبیعى و الهى انسان، پس از اقامت موقّت در زمین، به سوى اصل و حقیقت خود، یعنى جایگاه روح الهى بازگشت صعودى دارد. (اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ؛ ما از خداییم و به سوى او باز مى‏ گردیم.)

لذا حرکت در این مسیر و رسیدن به جوار رحمت الهی با شناخت و معرفت امکان پذیر است.

امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» مى ‏فرمایند:

«رَحِمَ اللَّهُ امْرِءاً عَلِمَ مِنْ اَیْنَ وَ فى اَیْنَ وَ اِلى اَیْنَ؛ خدا رحمت کند کسى را که بداند از کجا آمده، درکجا هست و به کجا مى‏ رود.»

امّا سؤالی که به ذهن خطور می‌کند این است که انسان چگونه مى ‏تواند به این سه مرحله، علم پیدا کند؟

دو مرحله «من أین» (از کجا آمده) و «إلی أین» (به کجا می‌رود) مربوط به ماوراى طبیعت است که علم آن در اختیار معصومین می‌باشد و مرحله «فی أین» (در کجا هست) مربوط به عالم طبیعت است که شناخت آن به پنج مرحله مهم به شرح ذیل، تقسیم می‌شود:

1 ـ شناخت جسم انسان

2 ـ شناخت روح انسان

3 ـ شناخت رابطه جسم و روح و تأثیر متقابل آن‏ها بر یکدیگر

4 ـ شناخت عالم طبیعت بدون انسان؛

5 ـ شناخت رابطه طبیعت با انسان (یعنى مجموع روح و بدن او) و کیفیت تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر.

هر مکتبى که بخواهد همه مصالح بشر را تأمین و تضمین کند و او را به خوشبختى برساند، باید مبتنى بر شناخت انسان در دو مرحله فوق طبیعى و شناخت‏هاى پنج‏گانه مربوط به عالم طبیعت باشد.

اگر مجموعه دانش بشرى درباره پنج مرحله طبیعت و نیز در مرحله ماورای طبیعت را ملاحظه کنیم، خواهیم دید که بشر با همه پیشرفت‏ هایى که داشته، به دانش اندکى از هر یک از این علوم پنج‏گانه رسیده است. از دانشمندان علوم مرتبط به این پنج مرحله طبیعت هیچ کس چنین ادعایى نکرده است که به تمام دانستنى ‏ها دست یافته، بلکه به عکس بسیارى از دانشمندان بزرگ در هر یک از این رشته‏ هاى پنج‏گانه به عجز و اندکى دانش خود در برابر همه آن چه که باید و مى‏ خواهند بدانند، اعتراف کرده اند.

با این وصف، پس چه کسى این علوم را در اختیار بشر قرار مى‏ دهد و اساساً به سراغ چه کسى باید رفت؟

پاسخ بسیار روشن و بدیهى است. باید به سراغ کسى رفت که انسان را با تمام ابعاد وجودی‌اش و براى رسیدن به هدفى بس بزرگ و عالى خلق کرده و تمام سه مرحله عالم وجود را ایجاد نموده است. آرى باید به سراغ خداوند علیم و حکیم رفت، چرا که غیر از او هیچ‌کس این سه مرحله را به طور کامل نمى‏ شناسد.

ادامه دارد...

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

آری باور کنیم همه و همه در آن محضریم و آن پیشوای مهربان از ما به ما نزدیک تر است.

"دوست نزدیک تر از من به من است                                وین عجب بیـــــــــــن که من از وی دورم"

یقین داشته باشیم که امام عصر(عج) ما را از خود ما بهتر می شناسد هر عملی که از ما سر می زند در معرض نگاه اوست،هر سخنی که بر زبان جاری می سازیم، پیش از آنکه خود بشنویم به سمع مبارک حضرت او می رسد.

 مگر پدران بزرگوارش نفرمودند که:"اگر لبانتان را در خانه هاتان تکان دهید منظورتان را می فهمیم"؟

چگونه است که معتقدیم صحیفه ی اعمالمان هر هفته به آن عزیز عرضه می شود و ما را می بیند؟امّا این باور ما را از ارتکاب لغزش ها باز نمی دارد؟

شما را به خدا سوگند! اگر کودکی شاهد اعمال ما باشد آیا در نوع رفتار و کردارمان پروا نمی کنیم و حتّی تغییر نمی دهیم؟

این چه جسارتی است که در محضر شاهد و ناظر الهی از خود نشان می دهیم؟

ما او را نمیبینیم و نمی شناسیم امّا او که ما را می بیند و می شناسد و بر اعمال و احوال ما اِشراف دارد.

راستی اگر به حضور امام زمان(عج) در این دنیا یقین پیدا کنیم و در همه ی آنات،خود را در حضور او ببینیم و وی را آگاه بر اعمالمان بدانیم آیا باز هم قصور و کوتاهی و لغزش خواهیم داشت؟

یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشیم                                     شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم

باور کنیم هر فضیلت و کمال و نعمتی که در عالم هست، به میمنت ولی الله الاعظم اروحنا فداه است چه او واسطه ی فیض است در عالم وجود.

باری شیطان در کمین شیعیان آخرالزّمان نشسته است تا آنها را نیز چون آدم و حوّا از بهشت براند مبادا به کید ابلیس ما را از بهشت امامت برانند!

بیایید امام زمانمان را تنها نگذاریم!

نکند ندای‌ "هَل مَن مُعین " امام زمان أروحنا فداه ،در کربلای غربت و غیبت او بی‌لبیک بماند !

مبادا هلهله ی‌ اهل کوفه صدای‌غربت حجة بن الحسن (ع) را به گوش ما نرساند !

نکند قربة الی الله ، بقیة الله را تنها رها کنیم...!

خوشا به حال آنان که هم اینک نیز در محضر خورشیدند!

 میان ما مهجوران و آن حجّت خدا امّا،جز نفسانیت حجابی نیست.آری‌، ابرهای تیره‌ی غفلت و معصیت است که خورشید جمالش را از تیررس نگاه ما پنهان داشته است. ضمیر جهانیان به نزدیکی‌ظهور گواهی می‌دهد.

نکند از ما پیشی بگیرند !

نکند فطرت های پاک و عدالت طلب جهان در استقبال از موعود و بیعت با امام عصر أروحنا فداه از ما پیش افتند !

هفتاد و دو تن شهیدان کربلا را- که‌"هَل مَن ناصِر یَنصُرنی‌" مولایشان را لیبّک گفتند و ثابت قدم ایستادند - نگاه کنید چه حسرتی‌ بر دل عالم  و آدم گذاشته اند !!

اما هنوز فرصت باقی‌است.باید برای یاری امام عصر و قرار گرفتن در ردیف انصار آن حضرت شتاب کرد.خواه ناخواه و به یقین ، یاران و انصار او گلچین خواهند شد.

بیایید امام زمان خود را دوباره بشناسیم !

سعادت واقعی و دین داری‌ حقیقی تنها و تنها از مسیر معرفت اهل بیت پیامبر(ص) و انجام دستورات آنان حاصل می‌شود تا آنجایی که اگر کسی عمل هفتادهزار پیغمبر را داشته باشد اما ولایت امیرالمؤمنین(ع) و اولاد طاهرینش را نداشته باشد هیچ عملی‌از او پذیرفته نخواهد شد.

در این میان بر معرفت، نسبت به امام هر زمان به عنوان راه رهایی از مرگ جاهلی تأکید شده است و حدیث متواتر و مشهور"هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است." ناظر بر این معناست.

معرفت امام عصرأروحنا فداه دانستن نام و نسب و تاریخ و مکان ولادت ایشان نیست- گرچه در این وادی عقل ها سرگردان و اندیشمندان متحیرند- همگان متکلف شده‌اند به قدر وُسع در مسیر معرفت و محبّت و اطاعت از امام زمان خویش گام بردارند.

گرچه وصالش نه به کوشش دهند                                    آن قدر ای ‌دل که توانی ،‌بکوش

" اللهم عَرفنی نَفسَکَ..."... بیایید از الف بای‌ امامت آغاز کنیم !

" اللّهم عجّل لولیک الفرج "

برگرفته از کتاب آشتی با امام عصر

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی