مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

حرکت لشکر اسامه و وقایع پس از آن

الف. تاریخ حرکت

اطلاعِ مهاجرانِ به قدرت رسیده از دفن پیامبر صل الله علیه و آله، آنان را به تکاپو واداشت تا با اقدامی زیرکانه، لشکر اسامه را به حرکت در آوردند (ابن عساکر، 1415ق، ج10، ص139). ابوبکر نیز تا توانست مردان شهر مدینه و قبایل اطراف آن را همراه لشکر اسامه فرستاد و تنها عدة قلیلی را آن هم به اندازه محافظت از قبایل باقی گذاشت (طبری، 1387ق، ج3، ص225). شواهد ذیل گویای تمهیدات دستگاه خلافت در روزهای چهارشنبه یا پنج شنبه برای حرکت این لشکر است:

1. طبری، ابن جوزی، ابن کثیر و نویری می نویسند: روز ‏پس از فردای درگذشتِ رسول خدا صل الله علیه و آله، جارچیان ابوبکر فریاد می زدند: هیچ یک از لشکریان اسامه در مدینه باقی نمانند و همة آنان باید به لشکرگاه در منطقه جرف بروند...» (طبری، 1378ق، ج3، ص224؛ ابن کثیر، 1407ق، ج6، ص303؛ ابن جوزی، 1412ق، ج4، ص73؛ نویری، 1423ق، ج19، ص46).

2. گزارشی نیز در دست است مبنی بر اینکه لشکر اسامه هنگام رحلت رسول خدا صل الله علیه و آله، حرکت خویش را آغاز کرده و در جرف (بیرون مدینه) اردو زده بود و با رسیدن خبر رحلت پیامبر صل الله علیه و آله، اسامه ضمن نامه ای درخواست تعیین تکلیف نمود که ابوبکر به او دستور ادامة مسیر داد (ابن عساکر، 1415ق، ج8، ص65؛ نویری، 1423ق، ج19، ص47).

3. برخی منابع اولین فرمان ابوبکر پس از غصب خلافت را حرکت لشکر اسامه دانسته اند (نویری، 1423ق، ج 19، ص46) که حکایت از آن دارد که این کار در همان روزهای آغازین خلافتش رخ داده است، پس نه پس از گذشت چند روز.

4. گزارش واقدی و مقریزی دربارة زمان حرکت لشکر اسامه نیز به گونه ای است که حکایت از بدون فاصله بودن بیعت مردم با ابوبکر» و حرکت لشکر اسامه» دارد (واقدی، 1409ق، ج3، ص1120؛ مقریزی، 1420ق، ج2، ص126).

5. ابن عساکر نیز به حرکت لشکر اسامه پس از دفن پیامبر خدا صل الله علیه و آله تصریح دارد (ابن عساکر، 1415ق، ج10، ص139).

البته گزارش هایی از حرکت لشکر اسامه در آخر ربیع الاول (طبری، 1387ق، ج3، ص240؛ ابن کثیر، 1407ق، ج6، ص305) و یا هلال ربیع الثانی (واقدی، 1409ق، ج3، ص1125) حکایت دارد، اما این گزارش، با تعجیلی که برای اعزام این سپاه وجود داشت، سازگار نیست، ضمن آنکه در مقابل، خبرهایی دال بر حرکت لشکر قبل از این ایام وجود دارد. برای نمونه، نویری می نویسد: خبر کشته شدن اسود عنسی در اواخر ماه ربیع الاول و پس از حرکت لشکر اسامه به مدینه رسید (نویری، 1423ق، ج19، ص59).

ب. افراد باقی مانده با ابوبکر در مدینه

برخی گزارش ها حاکی از آن است که ابوبکر نیروهای موردنیاز خود را از لشکر اسامه خارج و در مدینه نگاه داشت. بارزترین این افراد عمر بن خطاب بود (واقدی، 1409ق، ج3، ص1121؛ بلاذری، 1417ق، ج1، ص384 و 474؛ یعقوبی، بی تا، ج2، ص127؛ ابن کثیر، 1407ق، ج6، ص304). از سوی دیگر، ابوبکر تا می توانست مردانی را که توانایی شرکت در درگیری های احتمالی شهر مدینه را داشتند به همراه لشکر گسیل داشت. بر اساس گزارش های موجود، غالب بزرگان، جنگ جویان و ناموران مسلمان در این لشکر حضور داشتند (بلاذری، 1417ق، ص474؛ ابن عساکر، 1415ق، ج8، ص62ـ63). بدین سان، او می توانست با کنار هم قرار دادنِ طرف داران خویش در مدت نبودن غالب مردم شهر مدینه و اطراف آن، به راحتی پایه های قدرت خویش را مستحکم سازد.

 ادامه دارد....
یا امام عسگری

شهادت امام عسگری

آجرک الله یا صاحب الزمان

شهادت امام عسگری

خداوند متعال در آیات 21- 36 سوره طور به این نکته ظریف اشاره می کند که : فرزندان مؤمنان که همانند پدران و مادران خویش ایمان آورده باشند در بهشت به آنان ملحق خواهند شد. بهشتی که سرشار نعمت است و هیچ لغو و گناهی در نعمت های آن نیست! پس پاداش متقین قطعی است چنانچه کافران حتماً به عذاب اعمال خویش خواهند رسید!
به راستی مخالفان پیامبر که به انواع مختلف تهمت می زنند ، در برابر حقایق قرآن چه بهانه ای می توانند بیاورند؟!

دریافت
حجم: 13.4 مگابایت

روزهای شنبه تا سه شنبه؛ جمع آوری قرآن توسط امیرمؤمنان علیه السلام و عرضة آن به صحابه

یکی از اقدامات مهم امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، جمع آوری قرآن بود. شایان ذکر است که براساس شواهد موجود، قرآن در زمان رسول خدا صل الله علیه و آله به صورت کتاب جمع آوری شده بود، اما آنچه امیرمؤمنان علی علیه السلام از سوی رسول خدا صل الله علیه و آله بدان ماموریت یافت، جمع آوری و مرتب کردن قرآنی بود که از سوی رسول خدا صل الله علیه و آله املا و توسط امیرالمؤمنین علیه السلام کتابت شده و مشتمل بر نکات تفسیرگونه و تأویل آیات و برخی توضیحات مربوط به ویژگی هایی همچون ناسخ و منسوخ، و محکم و متشابه و مطالب خارج از متن قرآن بود. با توجه به اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام تنها باید مکتوبات پیشین را تنظیم می کرد و اجزای این قرآن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله کتابت شده بود، طبعاً فراهم کردن آن به زمان زیادی نیاز نداشته است. مدتِ جمع آوری این قرآن را برخی سه روز عنوان کرده اند. اما دربارة تاریخ جمع آوری این مصحف، می توان از روایت سلیم از سلمان چنین نتیجه گرفت که از اولین اقدامات امیر المؤمنین علیه السلام پس از مراجعات شبانه به در خانة صحابه و یأس از همراهی آنان، اقدام به جمع آوری قرآن بود و ـ چنانکه گذشت ـ مراجعات شبانه تا سة شب ادامه داشت، و اگر جمع قرآن نیز سه روز طول کشیده باشد طبعاً عرضة قرآن بر اصحاب باید هفت روز پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله رخ داده باشد. به بیان دقیق تر، امیرالمؤمنین علیه السلام پس از شب چهارشنبه، که از تجهیز و تدفین جنازة رسول خدا صلی الله علیه و آله فارغ گشتند، از شب پنج شنبه این امکان برایشان فراهم شد که به مقابلة عملی با توطئة سقیفه برخیزند؛ ازاین رو، شب های پنج شنبه، جمعه و شنبه را به همراه حضرت فاطمه علیها السلام و حسنین علیهما السلام به در خانة مهاجران و انصار رفتند و پس از یأس از یاری آنان، از روز شنبه تا دوشنبه به کار جمع قرآن مشغول شدند. البته از نقل سلیم از سلمان دربارة سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در جمع مردم پس از عرضة قرآن، برمی آید که آن حضرت بلافاصله پس از دفن پیامبر صل الله علیه و آله یعنی از همان روز چهارشنبه، به جمع قرآن مشغول شدند. بنابراین، سخن یادشده از ابن ندیم مبنی بر جمع قرآن طی سه روز را بر فرض قبول، می توان بر این حمل کرد که آن حضرت طی سه شبانه روز اول، علاوه بر جمع قرآن، به در خانه بدریون نیز می رفتند، اما طی سه روز بعد، فقط به جمع قرآن مشغول بودند.

با توجه به آنچه گذشت، امیرالمؤمنین علیه السلام قرآن را روز سه شنبه بر اصحاب و غاصبان خلافت عرضه کردند؛ یعنی همان تاریخی که در روایت کلینی به نقل از امام باقر علیه السلام بدان تصیح شده است. در این روایت آمده است: امیرالمؤمنین علیه السلام هفت روز پس از وفات رسول خدا صل الله علیه و آله و پس از فراغت از جمع قرآن، همراه با ایراد خطبه ای، آن را بر مسلمانانِ مدینه عرضه کردند و بنا به نقل سلمان، این کار در مسجد نبوی انجام گرفت و با کارشکنی و نپذیرفتن ابوبکر و عمر مواجه گردید، از این رو، امام علیه السلام آن قرآن را به منزل بازگرداندند (سلیم بن قیس، 1405ق، ج2، ص581).

ادامه دارد...

شب چهارشنبه؛ تدفین رسول خدا صل الله علیه و آله

بیشتر مورخان و سیره نویسان متقدم بر این عقیده اند که پیامبر در شب چهارشنبه به خاک سپرده شد (ابن سعد، 1376ق، ص290؛ ابن هشام، 1355ق، ج4، ص314؛ بلاذری، 1417ق، ج2، ص251؛ یعقوبی، بی تا، ج2، ص114؛ طبری، 1387ق، ج3، ص213). برخی نیز زمان دقیق تری برای آن تعیین کرده و تصریح نموده اند که این مسئله در نیمه های شب رخ داده است (ابن سعد، 1376ق، ج2، ص304؛ ابن هشام، 1355ق؛ طبری، 1387ق). گزارشی نیز از عایشه در اختیار است که زمان تدفین پیامبر را سحر دانسته است (ابن سعد، 1376ق، ج2، ص305).

برخی منابع نیز کلماتی دارند که می توان از آنها این گونه نتیجه گرفت که پیامبر صلی الله علیه و آله در چهارشنبه شب و به عبارت دیگر، شب پنج شنبه دفن شده اند. برای مثال، ذهبی در دو اثر مشهور خویش، سیر اعلام النبلاء و تاریخ الاسلام، می نویسد: پیامبر از دنیا رفت و بدن او دو شب رها شد؛ زیرا قوم مشغول اصلاح امر امت بودند!

طبری نیز ضمن گزارش های گوناگون، گاه اشاره و گاه تصریح به سه روز بر روی زمین ماندن بدن پیامبر دارد که نتیجة آن دفن پیامبر در شب پنج شنبه می شود.

یعقوبی نیز از دیگر نویسندگانی است که از مطالب او می توان دفن پیامبر صل الله علیه و آله در شب پنج شنبه را استفاده کرد. در کتاب او آمده است که زمان دفن پیامبر صلی الله علیه و آله شب چهارشنبه است؛ اما عبارت وی دربارة مدت زمان ماندن بدن پیامبر صل الله علیه و آله بر روی زمین برای اقامه نماز ایاما» (یعقوبی، بی تا، ج2، ص114) ثبت شده و روشن است که عرب یک روز را یوم» و دو روز را یومان» و سه روز و بیش از آن را ایام» می گوید. چه بسا واژة اربعاء» تحریف شده باشد، اما از کلمة ایام» غفلت شده که مؤیدی بر آن است که بدن پیامبر صلی الله علیه و آله شب پنج شنبه دفن شده است.

شب پنج شنبه تا شب شنبه؛ رفتن اهل بیت علیه السلام به در خانة مهاجران و انصار

از نقل سلیم بن قیس از سلمان چنین برمی آید که پس از جریان سقیفه، امیرالمؤمنین علیه السلام درحالیکه همسرش حضرت فاطمه علیها السلام را بر مرکبی سوار کرده و دست حسنین علیهما السلام را گرفته بود، به در خانة تمام کسانی که در بدر حضور داشتند، مراجعه و طلب یاری کرد و از میان آنان، چهل و چهار نفر پاسخ مثبت دادند و بنا شد فردای آن شب، همگی سر تراشیده در وعده گاه حاضر شوند؛ اما از میان این جمع، تنها چهار نفر، یعنی سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر بر سر قرار حضور یافتند! این اقدام، دو شب دیگر نیز تکرار شد، ولی بر آن چهار نفر، کسی افزوده نشد! از این رو، امیرالمؤمنین علیه السلام مشغول جمع آوری قرآن شد (سلیم بن قیس، 1405ق، ج2، ص580-581). در گزارشی دیگر، به نقل از امیرمؤمنان علیه السلام آمده است: احدی از اهل بدر و پیش تازان در قبول اسلام، از مهاجران و انصار باقی نماند، مگر آنکه از آنان خواستم مرا یاری کند» (همان، ص918؛ نیز ر.ک: طبرسی، 1386ق، ج1، ص281؛ ابن جبر، 1418ق ص579).

ادامه دارد...

وقتی می گوییم : "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" گاهی لسانی میگوییم و گاهی در عمل به خدا پناه می بریم. شیطان عبارت است از موجود شریر یا حکم شریر. حکم شریر و بد عبارت است از حکمی که خدای متعال دستور به آن فی حدّ ذاته داده اما معارضاتی دارد که قوی تر از این حکم است. پس یکی از مصادیق " اعوذ بالله ..." گفتن این است که معارضات حکمتان را بشناسید...

دریافت

 

حجم: 8.02 مگابایت

 

شب سه شنبه؛ تجمع برخی از طرف داران اهل بیت علیه السلام

همان شب تعدادی از اصحاب پیامبر برای تغییر دادن وضع به وجودآمده گرد هم آمدند. آنها عبارت بودند از: بَراء بن عازب، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، حُذَیفه، ابوالهِیثم بن تیهان و عُبادة بن ثابت. بنا به نقل ابن ابی الحدید، در آن شب، حذیفه از وجود دیدگاهی مبنی بر لزوم بازگرداندن مسئله خلافت به شورا در میان مهاجران خبر داد و ابی بن کعب را نیز شاهد مدعایش معرفی کرد و هنگامی که آن گروه به در خانة ابی بن کعب رفتند، وی در را نگشود، اما سخن حذیفه را تأیید کرد (همان، ج2، ص51؛ ج1، ص220).

روز سه شنبه

الف. صبح سه شنبه؛ تثبیت بیعت سقیفه

صبح روز پس از رحلتِ رسول خدا صل الله علیه و آله عمر و ابوعبیده جراح به ابوبکر برخورد کردند، درحالی که لباس هایی را دور گردن خود انداخته و برای فروش آنها، راهی بازار بود! آنها وی را از انجام این کار منصرف کردند و به وی گفتند: تو خلیفة مسلمانان هستی. از این رو، برای وی از بیت المال مقرری تعیین نمودند (ابن سعد، 1376ق، ج 3، ص 184ـ185) تا وی به جای پرداختن به کسب و کار، به انجام امور مسلمانان مشغول شود! سپس عمر گفت: من منصب قضاوت را بر عهده می گیرم. ابوعبیده نیز مسئلة غنایم را عهده دار گردید (همان). آنان پس از تقسیم این مقام ها در بین خود، به سمت مسجد به راه افتادند. ابوبکر بر منبر رسول خدا نشست و عمر به ایراد سخنرانی پرداخت و در پایان آن، از مردم خواست مجدداً با ابوبکر به عنوان خلیفة مسلمانان بیعت کنند (ابن عبدالرزاق، بی تا، ج5، ص438). پس از اتمام بیعت، ابوبکر نیز سخنانی ایراد کرد. ظاهراً این دو سخنرانی و بیعتِ مجددِ مردم از صبح تا ظهر به طول انجامید؛ زیرا ابوبکر در پایان سخنان خود، خطاب به مردم گفت: خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد. برخیزید و نماز خود را بخوانید» (ابن هشام، 1355ق، ج4، ص311؛ طبری، 1387ق، ج2، ص450). نکتة ظریف این سخن آن است که ابوبکر نه تنها خود را امام جماعت آنان معرفی نکرد، بلکه در هیچ منبعی نیز به اقامة نماز جماعت در این ایام به امامت وی اشاره نکرده است، در حالی که یکی از مهم ترین علل انتخاب ابوبکر به خلافت، در میان منابع اهل تسنن، ادعای امامت جماعت وی در روزهای پایانی عمر پیامبر صل الله علیه و آله است (مرتضی عاملی، 1426ق، ج32، ص301).

ب. عصر سه شنبه؛ نماز مسلمانان بر پیکر پیامبر صل الله علیه و آله

در حالی که سیره و سنت پیامبر خدا صل الله علیه و آله اهتمام بر تشییع سریع جنازة مسلمانان (نووی، بی تا، ج5، ص271؛ ابن قدامه، بی تا، ج2، ص271؛ ابن حزم، بی تا، ج5، ص154)، اصرار بر حضور و اقامة نماز جماعت بر اموات و تشویق مسلمانان به حضور گسترده در این گونه مراسم (بکری، 1418ق، ج2، ص150) بود و حتی گاه به هنگام رفتن به جنگ، در حالی که سلاح برداشته و زره پوشیده بودند، رفتن را به تأخیر می انداختند و بر جنازه حاضر می شدند و بر آن نماز می گذاردند و سپس حرکت می کرند (واقدی، 1409ق، ج1، ص214)، منابع حکایت از آن دارند که عصر روز سه شنبه برخی از حاضران سقیفه پس از اقامة نماز روزانه، برای تجهیز پیامبر صل الله علیه و آله به منزل ایشان روی آوردند (ابن هشام، 1355ق، ج4، ص312). اما به نقل شیخ مفید و ابن شهرآشوب، بسیاری از مهاجران و انصار در نماز و مراسم تدفین رسول خدا صل الله علیه و آلهحضور نداشتند و دلیل آن سرگرمی آنها به انتخاب خلیفه بود (مفید، 1413ق، ج1، ص189؛ ابن شهر آشوب، 1410ق، ج1، ص297).

ابن ابی شیبه (م 235ق) نیز به حضور نداشتن ابوبکر و عمر در تدفین پیامبر تصریح دارد. او به صورت ضمنی، به حضور نداشتن انصار نیز اشاره می نماید.

ادامه دارد....

پیروزی مقاومت

نابودی داعش به لطف و مدد الهی 

 ادامه مبحث اضطراب در کودکان (مبحث جلسه 41) و پاسخ به سئوال حاضرین پیرامون پرخاشگری همسران ، علل و عوامل آن ...

 

دریافت
حجم: 12.3 مگابایت

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی