خواص
و عوام، هر کدام وضعی پیدا کردند. حالا خواصی که گمراه شدند، شاید «مغضوب علیهم»
باشند؛ عوام شاید «ضالّین» باشند. البته در کتابهای تاریخ، پُر از مثال است. من از
اینجا به بعد، از تاریخ «ابناثیر» نقل میکنم؛ هیچ از مدارک شیعه نقل نمیکنم؛
حتی از مدارک مورّخان اهل سنّتی که روایتشان در نظر خود اهل سنّت، مورد تردید است
- مثل ابنقتیبه - هم نقل نمیکنم. «ابنقتیبهی دینوری» در کتاب «الامامة و
السیّاسة»، چیزهای عجیبی نقل میکند که من همهی آنها را کنار میگذارم.
وقتی آدم به کتاب
«کامل التواریخ» ابناثیر مینگرد، حس میکند که کتاب او دارای عصبیّت اموی و
عثمانی است. البته احتمال میدهم که به جهتی ملاحظه میکرده است. در قضایای «یوم
الدّار» که جناب «عثمان» را مردم مصر و کوفه و بصره و مدینه و غیره کشتند، بعد از
نقل روایات مختلف، میگوید علّت این حادثه چیزهایی بود که من آنها را ذکر نمیکنم:
«لعلل»؛ علّتهایی دارد که نمیخواهم بگویم. وقتی قضیهی جناب «ابیذر» را نقل میکند
و میگوید معاویه جناب ابیذر را سوار آن شتر بدون جهاز کرد و آنطور او را تا
مدینه فرستاد و بعد هم به «ربذه» تبعید شد، مینویسد چیزهایی اتّفاق افتاده است که
من نمیتوانم بنویسم. حالا یا این است که او واقعاً - به قول امروز ما -
خودسانسوری داشته و یا اینکه تعصّب داشته است. بالاخره او نه شیعه است و نه هوای
تشیّع دارد؛ فردی است که احتمالاً هوای اموی و عثمانی هم دارد. همهی آنچه که من
از حالا به بعد نقل میکنم، از ابناثیر است.
چند مثال از
خواص: خواص در این پنجاه سال چگونه شدند که کار به اینجا رسید؟ من دقّت که میکنم،
میبینم همهی آن چهار چیز تکان خورد: هم عبودیّت، هم معرفت، هم عدالت، هم محبّت.
این چند مثال را عرض میکنم که عین تاریخ است.
«سعیدبنعاص» یکی
از بنیامیّه و قوم و خویش عثمان بود. بعد از «ولیدبنعقبةبنابیمعیط» - همان کسی
که شما فیلمش را در سریال امام علی دیدید؛ همان ماجرای کشتن جادوگر در حضور او -
«سعیدبنعاص» روی کار آمد، تا کارهای او را اصلاح کند. در مجلس او، فردی گفت که
«ما اجود طلحة؟»؛ «طلحةبنعبداللَّه»، چقدر جواد و بخشنده است؟ لابد پولی به کسی
داده بود، یا به کسانی محبّتی کرده بود که او دانسته بود. «فقال سعید ان من له مثل
النشاستج لحقیق ان یکون جوادا». یک مزرعهی خیلی بزرگ به نام «نشاستج» در نزدیکی
کوفه بوده است - شاید همین نشاستهی خودمان هم از همین کلمه باشد - در نزدیکی
کوفه، سرزمینهای آباد و حاصلخیزی وجود داشته است که این مزرعهی بزرگ کوفه، ملک
طلحهی صحابی پیامبر در مدینه بوده است. سعیدبنعاص گفت: کسی که چنین ملکی دارد،
باید هم بخشنده باشد! «واللَّه لو ان لی مثله» - اگر من مثل نشاستج را داشتم -
«لاعاشکم اللَّه به عیشا رغداً»، گشایش مهمی در زندگی شما پدید میآوردم؛ چیزی
نیست که میگویید او جواد است! حال شما این را با زهد زمان پیامبر و زهد اوایل بعد
از رحلت پیامبر مقایسه کنید و ببینید که بزرگان و امرا و صحابه در آن چند سال،
چگونه زندگیای داشتند و به دنیا با چه چشمی نگاه میکردند. حالا بعد از گذشت ده،
پانزده سال، وضع به اینجا رسیده است.
بیانات رهبر معظّم انقلاب در خطبههای نمازجمعه 77/2/18
پیامبر جامعه را بر اساس این خطوط بنا
نمود و حکومت را ده سال همینطور کشاند. البته پیداست که تربیت انسانها کار تدریجی
است؛ کار دفعی نیست. پیامبر در تمام این ده سال تلاش میکرد که این پایهها استوار
و محکم شود و ریشه بدواند؛ اما این ده سال، برای اینکه بتواند مردمی را که درست
برضدّ این خصوصیّات بار آمدند، متحوّل کند، زمان خیلی کمی است. جامعهی جاهلی، در
همه چیزش عکس این چهار مورد بود؛ مردم معرفتی نداشتند، در حیرت و جهالت زندگی میکردند،
عبودیّت هم نداشتند؛ طاغوت بود، طغیان بود، عدالتی هم وجود نداشت؛ همهاش ظلم بود،
همهاش تبعیض بود - که امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه در تصویر ظلم و تبعیض دوران جاهلیت،
بیانات عجیب و شیوایی دارد، که واقعاً یک تابلوِ هنری است؛ «فی فتن داستهم باخفافها
و وطئتهم باظلافها» - محبّت هم نبود، دختران خود را زیر خاک میکردند، کسی را از
فلان قبیله بدون جرم میکشتند - «تو از قبیلهی ما یکی را کشتی، ما هم باید از
قبیلهی شما یکی را بکشیم!» - حالا قاتل باشد، یا نباشد؛ بیگناه باشد، یا بیخبر
باشد؛ جفای مطلق، بیرحمی مطلق، بیمحبّتی و بیعاطفگی مطلق.
مردمی را که در
آن جوّ بار آمدند، میشود در طول ده سال تربیت کرد، آنها را انسان کرد، آنها را
مسلمان کرد؛ اما نمیشود این را در اعماق جان آنها نفوذ داد؛ بخصوص آنچنان نفوذ
داد که بتوانند به نوبهی خود در دیگران هم همین تأثیر را بگذارند.
مردم پیدرپی
مسلمان میشدند. مردمی بودند که پیامبر را ندیده بودند. مردمی بودند که آن ده سال
را درک نکرده بودند. این مسألهی «وصایت»ی که شیعه به آن معتقد است، در اینجا شکل
میگیرد. وصایت، جانشینی و نصب الهی، سرمنشأش اینجاست؛ برای تداوم آن تربیت است،
والّا معلوم است که این وصایت، از قبیل وصایتهایی که در دنیا معمول است، نیست، که
هر کسی میمیرد، برای پسر خودش وصیت میکند. قضیه این است که بعد از پیامبر،
برنامههای او باید ادامه پیدا کند.
و اما ماجراهای بعد از رحلت پیامبر. چه شد که در این پنجاه سال، جامعهی اسلامی از آن حالت به این حالت برگشت؟ این اصل قضیه است، که متن تاریخ را هم بایستی در اینجا نگاه کرد. البته بنایی که پیامبر گذاشته بود، بنایی نبود که به زودی خراب شود؛ لذا در اوایلِ بعد از رحلت پیامبر که شما نگاه میکنید، همه چیز - غیر از همان مسألهی وصایت - سرجای خودش است: عدالتِ خوبی هست، ذکْرِ خوبی هست، عبودیّت خوبی هست. اگر کسی به ترکیب کلی جامعهی اسلامی در آن سالهای اوّل نگاه کند، میبیند که علیالظّاهر چیزی به قهقرا نرفته است. البته گاهی چیزهایی پیش میآمد؛ اما ظواهر، همان پایهگذاری و شالودهریزی پیامبر را نشان میدهد. ولی این وضع باقی نمیماند. هر چه بگذرد، جامعهی اسلامی بتدریج به طرف ضعف و تهیشدن پیش میرود.
بیانات رهبر معظّم انقلاب در خطبههای نمازجمعه 77/2/18
امام على علیه السلام:
اخْتَرْ مِن کلِّ شیءٍ جَدِیدَهُ ، ومِن الإخْوانِ أقدَمَهُمْ
از هر چیز ، نُوَش را برگزین ؛ امّا از برادران ، قدیمیترینشان را
غرر الحکم، ح2461؛ دوستی در قرآن و حدیث، ص 214
این جلسه از تفسیر موضوعی قرآن به نقد برخی برداشتها و تبیینها از فطری بودن خداشناسی و برخی سخنان مشهور درباره شناخت خدا در هنگام خطر و در عالم ذرّ بررسی و نقد شد.
از نکات مهم تربیت فرزندان در سن کودکی (زیر 2 سال) جدا خواباندن اوست. آیا فرزند از جدا خوابیدن آسیب نمی بیند؟ خیر چون در رزمان خواب هیچ نیازی ندارد. یعنی یک نیاز بزرگتر به نام خواب او ر ا فرا گرفته پس نیازی به محبت ندارد. اصولاً فرزند باید در طول روز و هنگام بیداری از لحاظ عاطفی اشباع شود. یعنی نگذارید او تشنه محبت باشد که ...
حجم: 14.6 مگابایت
پیامبر اکرم نظامی را به وجود آورد که خطوط اصلی آن
چند چیز بود. من درمیان این خطوط اصلی، چهار چیز را عمده یافتم: اوّل، معرفت شفّاف
و بیابهام؛ معرفت نسبت به دین، معرفت نسبت به احکام، معرفت نسبت به جامعه، معرفت
نسبت به تکلیف، معرفت نسبت به خدا، معرفت نسبت به پیامبر، معرفت نسبت به طبیعت.
همین معرفت بود که به علم و علم اندوزی منتهی شد و جامعهی اسلامی را در قرن چهارم
هجری به اوج تمدّن علمی رساند. پیامبر نمیگذاشت ابهام باشد. در این زمینه، آیات
عجیبی از قرآن هست که مجال نیست الان عرض کنم. در هر جایی که ابهامی به وجود میآمد،
یک آیه نازل میشد تا ابهام را برطرف کند.
خطّ اصلی دوم، عدالت مطلق و بیاغماض بود. عدالت در قضاوت،
عدالت در برخورداریهای عمومی و نه خصوصی - امکاناتی که متعلّق به همهی مردم است و
باید بین آنها با عدالت تقسیم شود - عدالت در اجرای حدود الهی، عدالت در مناصب و
مسوؤلیتدهی و مسؤولیت پذیری. البته عدالت، غیر از مساوات است؛ اشتباه نشود. گاهی
مساوات، ظلم است. عدالت، یعنی هر چیزی را به جای خود گذاشتن و به هر کسی حقّ او را
دادن. آن عدل مطلق و بیاغماض بود. در زمان پیامبر، هیچ کس در جامعهی اسلامی از
چارچوب عدالت خارج نبود.
سوم، عبودیّت کامل و بیشریک در مقابل پروردگار؛ یعنی
عبودیّت خدا در کار و عمل فردی، عبودیّت در نماز که باید قصد قربت داشته باشد، تا
عبودیّت در ساخت جامعه، در نظام حکومت، نظام زندگی مردم و مناسبات اجتماعی میان
مردم بر مبنای عبودیّت خدا که این هم تفصیل و شرح فراوانی دارد.
چهارم، عشق و عاطفهی جوشان. این هم از خصوصیّات اصلی جامعهی
اسلامی است؛ عشق به خدا، عشق خدا به مردم؛ «یحبّهم و یحبّونه»، «ان اللَّه یحبّ
التّوابین و یحبّ المتطهّرین»، «قل ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونی یحببکم
اللَّه». محبت، عشق، محبت به همسر، محبّت به فرزند، که مستحبّ است فرزند را ببوسی؛
مستحّب است که به فرزند محبّت کنی؛ مستحبّ است که به همسرت عشق بورزی و محبّت کنی؛
مستحبّ است که به برادران مسلمان محبّت کنی و محبّت داشته باشی؛ محبّت به پیامبر،
محبّت به اهل بیت؛ «الاّ المودّة فی القربی».
پیامبر این خطوط را ترسیم کرد و جامعه را بر اساس این خطوط
بنا نمود. پیامبر حکومت را ده سال همینطور کشاند.
ادامه دارد...
بیانات رهبر معظّم انقلاب در خطبههای نمازجمعه 77/2/18
در نامه نهم حضرت امیرالمؤمنین به معاویه در ماجرای خونخواهی عثمان ، به او گوشزد می کند که " به جان خودم سوگند که اگر از گمراهی و اختلاف دست بر نداری ، به زودی قاتلان عثمان را خواهی شناخت که به دنبال تو برآیند و تو را به زحمت نمی اندازند که ان ها را تعقیب کنی ....
راه عبادی مورد نظر خداوند متعال چیست؟ با مباحث این جلسه روشن می شود که از 1400 سال پیش تا به امروز تا قیام قیامت خدای تبارک و تعالی راهی را معرفی کرده که اساس آن راه ، محمد و ال محمد صلوات الله علیهم است . امام صادق علیه السلام فرموده : " لکل شیءٍ أساسٌ و اساس الاسلام حبّنا اهلَ البیت علیهم السلام "...
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید.
حجم: 37.7 مگابایت
این دروس شامل یک سلسله مباحث اعتقادی سبک و در حد فهم عامه مردم است :
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید.
حجم: 16.2 مگابایت
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣