تلاوت صفحه 518 :
آیه
شماره ۲۷ از سوره مبارکه ابراهیم
ثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ
الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللّهُ مَا
یَشَاءُ
خدا کسانى را که ایمان آورده اند در زندگى دنیا و در آخرت با سخن استوار ثابت
مى گرداند و ستمگران را بى راه مى گذارد و خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد
نکات تفسیری :
1- امدادهاى الهى، وابسته به راهى
است که انسان انتخاب مى کند. «یثبّت اللَّه الذین آمنوا»
2- اگر یارى خداوند نباشد، انسان در برابر وسوسه ها و هوسها و طاغوتها از پا
درمى آید و سقوط مى کند. «یثبّت اللَّه الذین آمنوا»
3- انسان اگر ایمان آورد، خدا او را بیمه مى کند و اگر به درخت خبیثه و مکتب باطل
دل دهد، خدا او را رها مى کند. «یثبّت اللَّه الذین امنوا... یضلّ اللَّه
الظالمین»
ضرورت شکر
گزاری بعد از دریافت نعمت
آنچه مهم است،
این است که کسی که از سوی پروردگار عالم نعمت میگیرد، در مقابل آن چه روشی از خود
نشان خواهد داد. بنابراین، نعمت را که گرفتیم، باید مواظب باشیم که بعد از تسلّم
نعمت، شکرگزار آن باشیم تا جزو «مغضوب علیهم» و یا «ضالّین» نشویم. راهش هم این
است که شکر کنیم.
حقیقت شکر این
است که انسان نعمت را از خدا بداند. نه این که به زبان بگوید؛ با همه وجود باور
کند که آنچه از نعمت در اختیار اوست، از سوی خداست. این طور نباشد که خیال کند،
اوست که این نعمت را برای خود فراهم کرده است. این، جلب غضب و حرمان از نعمت الهی
را فراهم خواهد کرد که «انما اوتیته علی علم»(1).
اگر بگویم که خودم این داناییها و این تمکّنها
را به دست آوردهام، غلط است. قرآن اینطور می فرماید که «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه»
؛(2) هر حادثهی نیکو که به شما میرسد، از خداست. «ما بکم من نعمة فمناللَّه(3)»؛
هر نعمتی که دارید، از سوی خداست. در دعا هم به ما یاد دادهاند که به خدای متعال
عرض کنیم: «ما بنا من نعمة فمنک وحدک لاشریک لک لا اله الّا انت»؛(4) هر
نعمتی که ما در اختیار داریم، از توست. حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل
نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم.
این شکر، چیز
خیلی مهمی است. احساس این که نعمت از خداست، مشکلات را برطرف میکند، غرور و تفرعن
و تفاخرِ به خاطر نعمت را از انسان میگیرد و انسان احساس میکند که هیچکاره است و
آنچه که هست، متعلّق به ذات مقدّس پروردگار است. او داده است، از او باید خواست،
از او باید طلبید، از او باید تداوم را توقّع کرد، به او باید پناه برد، به او
باید متوسّل شد و پیش او باید تضرّع کرد. این راه درست است.
1. سوره قصص ،78 و سوره زمر ،49
2. سوره نساء،79
3. سوره نحل، 53
4. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 17
امام على علیه السلام :
اللَّهَ اللَّهَ فی القرآنِ، لا یَسبِقُکُم بالعَمَلِ بهِ غَیرُکُم
خدا را! خدا را! درباره قرآن، مبادا دیگران با عمل به آن، بر شما پیشى گیرند
نهج البلاغه، نامه 47؛ میزان الحکمه: ج9، ص328
تلاوت صفحه 517 :
آیه
شماره 30 از سوره مبارکه آل عمران
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما
عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ
یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ
روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مى بیند؛ و آرزو مى کند میان
او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زیادى باشد. خداوند شما را از
(نافرمانى) خودش، برحذر مى دارد؛ و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان
است.
نکات تفسیری :
1- اعمال انسان محو نمى شود و در
قیامت در برابر او حاضر مى گردد. «محضرا»
2- بسیارى از اعمالى که در دنیا مورد علاقه انسان است، در قیامت مورد تنفّر او
قرار خواهد گرفت. «تودّ لو انّ بینها و بینه أمداً بعیداً»
3 - در روز قیامت، پشیمانى سودى ندارد و آرزوها نشدنى است. کلمه (لو) در مورد
آرزوهاى نشدنى بکار مى رود. «لو انّ بینها و بینه أمداً بعیداً»
انواع برخوردها در برابر نعمتها
آنچه مهم است این است که کسی که از سوی پروردگار عالم نعمت می گیرد، در مقابل آن چه روشی از خود نشان خواهد داد . در سوره حمد می خوانید " صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین" ؛ یعنی کسانی که نعمت هم می گیرند ممکن است «مغضوب علیهم »شوند ؛ مثل بنی اسرائیل. بارها خدای متعال به بنی اسرائیل فرمود : « اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتی أَنعَمتُ عَلَیکُم»(1) آنها مورد نعمت خداقرار گرفته بودند . در سوره حمد « مغضوب علیهم » به بنی اسرائیل تعبیر شده است.
اینطور نیست که اگر خدا به قومی نعمت داد، آن قوم خاطرجمع باشند که این نعمت برای آنها خواهد ماند. شما در سورهی حمد میخوانید: «صراط الّذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»(۲)؛ یعنی «مغضوب علیهم» و «ضالّین» هم جزو «انعمت علیهم»اند.
نباید تصور شود که خدا به عدهیی نعمت میدهد و عدهیی را گمراه میکند و مورد غضب قرار میدهد؛ نه، «غیر المغضوب علیهم» به حسب ترکیب نحوی عربی، صفت «انعمت علیهم» است. خدا به انسانهای زیادی نعمت داده است.
نعمت دادشدهگان دو نوعاند؛ یک عده کسانی هستند که با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلی خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوسهای زودگذرِ منحرف کننده، نعمت را بر باد دادند؛
خدا به آنها نعمت داد، اما نعمت خدا را تبدیل کردند و خراب نمودند. لذا مورد غضب قرار گرفتند؛ یا دنبال آنها راه افتادند، گمراه شدند. البته در روایات ما دارد که «المغضوب علیهم»، مراد یهودند، که این، بیان مصداق است؛ چون یهود تا زمان حضرت عیسی، با حضرت موسی و جانشینانش، عالماً و عامداً مبارزه کردند. «ضالّین»، نصاری هستند؛ چون نصاری گمراه شدند.
وضع مسیحیّت اینگونه بود که از اوّل گمراه شدند - یا لااقل اکثریتشان اینطور بودند - اما مردم مسلمان نعمت پیدا کردند. این نعمت، به سمت «المغضوب علیهم» و «الضالّین» میرفت؛ لذا وقتی که امام حسین علیهالسّلام به شهادت رسید، در روایتی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: «فلما ان قتل الحسین صلواتاللَّهعلیه اشتدّ غضب اللَّه تعالی علی اهل الارض»؛ وقتی که حسین علیهالسّلام کشته شد، غضب خدا درباره مردم شدید شد. معصوم است دیگر. بنابراین، جامعه مورد نعمت الهی، به سمت غضب سیر می کند؛ این سیر را باید دید. خیلی مهمّ است، خیلی سخت است، خیلی دقّت نظر لازم دارد.
یک عدّه کسانی که وقتی نعمت الهی را دریافت کردند، نمی گذارند که خدای متعال بر آنها غضب کند و نمی گذارند گمراه شوند. اینها همان هایی هستند که شما می گویید خدایا راه اینها را به ما هدایت کن. «غیرالمغضوب علیهم»، با تعبیر علمی و ادبیش، برای «الّذین انعمت علیهم» صفت است؛ که صفت «الّذین»، این است که «غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»؛ آن کسانی که مورد نعمت قرار گرفتند، اما دیگر مورد غضب قرار نگرفتند؛ «و لاالضّالّین»، گمراه هم نشدند.
کسانی که نعمت
را بر باد دادند، «مغضوب علیهم» و «ضالین»اند؛ آنهایی که نعمت را نگه داشتند، «غیرالمغضوب علیهم و لا الضّالّین»اند.
خدای متعال،
هم به انبیا و اولیا و شهدا و صالحین نعمت داده است - «فاولئک مع الّذین انعم
اللَّه علیهم من النّبیّین و الصّدیقین و الشّهداء و الصّالحین»(۳) -
هم به بنیاسرائیل نعمت داده است؛ «اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم».(۴) در
سورهی بقره سه مرتبه این تعبیر تکرار شده است. خدا به بنیاسرائیل هم نعمت داد،
منتها آنها نعمت را کفران کردند.
خدای متعال در سورهی سبأ میفرماید: «ذلک جزیناهم بما کفروا و هل نجازی الّا الکفور»(۵). خداوند کفران کنندگان نعمت را تنبیه و مجازات میکند. پس باید نعمت را نگهداشت. انبیا و شهدا و صالحین و صدیقین کسانی هستند که نعمت خدا را نگهداشتند. نعمت خدا را باید نگهدارید، پرورش دهید، کامل کنید و نقایصاش را برطرف سازید - که این نقایص هم باز از عمل ما ناشی میشود .
بنابراین،
نعمت را که گرفتیم، باید مواظب باشیم که بعد از تسلّم نعمت، شکرگزار آن باشیم تا
جزو «مغضوب علیهم» و یا «ضالّین» نشویم. راهش هم این است که شکر کنیم.
1. بقره، 122 – بقره ، 47- بقره 40
2. حمد ،7
3. نساء، 69
4. پاورقی 1
5. سبأ،17
تلاوت صفحه 516 :
آیه
شماره 273 از سوره مبارکه بقره
لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطیعُونَ
ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ
تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ
خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ
انفاقِ شما، مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار
گرفتهاند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهاى خویش آواره ساخته؛ و شرکت در
میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمین هزینه زندگى، دست به کسب و
تجارتى بزنند؛) نمىتوانند مسافرتى کنند (و سرمایهاى به دست آورند؛) و از شدّت
خویشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنیاز مىپندارند؛ امّا آنها را از
چهرههایشان مىشناسى؛ و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمىخواهند. (این است مشخّصات
آنها!) و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.
نکات تفسیری :
1- باید به مجاهدان وکسانى که به خاطر فعالیّتهاى سیاسى براى مبارزه با طاغوتها در محاصرهى زندانها وتبعیدگاهها قرار دارند ومهاجران بىپناه و همه کسانى که در راه خدا دچار فقر شده وفرصت تلاش براى تأمین زندگى را ندارند، توجّه لازم صورت گیرد. «اُحصروا فى سبیلاللّه لایستطیعون ضرباً...»
2- کسانى که مىتوانند با مسافرت و مهاجرت به نقطهاى دیگر زندگى خود را تأمین نمایند، نباید منتظر انفاق مردم باشند. «لایستطیعون ضرباً فىالارض»
3- شرط انصاف نیست که گروهى خود و تمام هستى خود را فدا کرده و در محاصره قرار گیرند، ولى گروه دیگر حتّى از انفاق به آنان تنگ نظرى داشته باشند. «للفقراء الّذین اُحصروا»
برسر دو
راهی بودن انسان در همهی لحظات زندگی
اینکه ما در
هر نمازی میگوییم «اهدنا الصراط المستقیم» یکی از حِکَم و اسرار این آیه این است
که انسان بر سرِ دوراهی است - البته در حدّی که عقل قاصر و معلومات بسیار ضعیف
امثال بنده قد میدهد. والّا مردان خدا و اهل معرفت و حکمت، حتماً چیزهای بیشتری
میفهمند - پس، یکی از حِکَم این آیه این است که انسان در همهی آنات زندگی بر سر
دوراهی است. همین الان من و شما برای گفتنِ یک کلمه، برای گرفتن یک تصمیم، برای یک
قضاوت کردن، برای برداشتن یک قدم و گرفتن و دادن یک چیز، در معرض انتخاب و بر سرِ
دوراهی هستیم. انسان در معرض انتخاب است. یا راه خدا را انتخاب میکند یا راه هوای
نفس را. لذا هر مقدار که انتخابِ خداییِ شما بهتر باشد، عروج شما بهتر خواهد شد و
تکامل پیدا خواهید کرد. هرچه انتخابِ خدایی بیشتر شود، صفای روح بیشتر میشود،
قوّتِ اراده بیشتر میشود، تواناییِ ذاتی بیشتر میشود، قدرتِ انجام کارهای بزرگ
بیشتر میشود، حتّی تواناییِ غلبه بر دشمنانِ دنیایی و تواناییِ ادارهی کشور
بیشتر میشود.
شما اقلاً در
هر نماز دو بار، و هر روز اقلاً ده بار، خدمت پروردگار عرض میکنید: «اهدناالصّراط
المستقیم»1. معمولاً انسان یکبار دعا میکند. اینکه دایم صراط مستقیم را از خدا میخواهیم، همان
استجابت «استقم کما امرت»2 است؛ استقامت.
1 . اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم :ما را به راه راست هدایت کن...( حمد / 6)
۲. فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر :پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! (سوره مبارکه هود /12)
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣