در سوره بقره آیه 272 می فرماید : هدایت اینها با تو نیست . خدا هر کس را بخواهد هدایت می کند . مگر نه اینکه خدا پیامبر را برای هدایت مردم فرستاده، پس چرا می گوید خدا هر کس را بخواهد هدایت می کند ؟...
باید دقت کنیم هر جا در قرآن از هدایت سخن گفته، به یک معنی نیست چون دو نوع هدایت داریم : هدایت گاهی به معنای نشان دادن راه است . مثل اینکه کسی آدرسی را می پرسد و ما به او می گوییم از این خیابان ، سمت راست ، کوچه دوم... این نوعی هدایت است ولی فقط در حد نشان دادن راه که به آن ارائه طریق می گویند. ولی گاهی وقتی کسی آدرسی می پرسد، دست او را می گیریم و او را به مقصد می رسانیم که اصطلاحاً به این نوع هدایت ایصال به مطلوب گفته می شود. هدایتهایی که قرآن از آن صحبت کرده هر دو نوع هدایت را شامل می شود....
تلاوت صفحه 493 :
آیه
شماره 15 از سوره مبارکه حجرات
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ
لَمْیَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِى سَبِیلِ
اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ
مؤمنان، تنها کسانى هستند که به خدا ورسولش ایمان آورده و دچار تردید نشدند و با
اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند. اینانند که (در ادّعاى ایمان)
راستگویانند.
نکات تفسیری :
1- ایمان به پیامبر، در کنار ایمان
به خداوند لازم است. «آمنوا باللّه و رسوله»
2- نشانه ى ایمان واقعى، پایدارى و عدم تردید در آن است. «ثمّ لم یَرتابوا»
3- ایمان، امرى باطنى است که از راه عمل شناخته مى شود. «انّما المؤمنون الّذین...
جاهدوا...»
4- ایمان بدون جهاد، شعارى بیش نیست. «جاهدوا باموالهم و انفسهم...» (کمال ایمان
به گذشت از جان و مال است.)
5- در فرهنگ اسلام، جهاد مالى و جانى، باید در راه خدا باشد. «جاهدوا... فى سبیل
اللّه»
امام على علیه السلام:
اِعلَم أنّ کلَّ شیءٍ تُصیبُهُ مِن الدنیا فوقَ قُوتِکَ فإنّما أنتَ فیهِ خازنٌ لِغیرِکَ
بدان که هر چه از دنیا بیش از کفایت فراهم مى کنى، آن را براى غیر خود ذخیره مى نمایى
الخصال: 16 / 58؛ توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث: ج2، ص1052
تلاوت صفحه 492 :
آیه
شماره 14 از سوره مبارکه حجرات
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَلَکِن قُولُواْ
أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِى قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُواْ
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَّحِیمٌ
آن اعراب بادیه نشین گفتند: ما ایمان آورده ایم، به آنان بگو: شما هنوز ایمان
نیاورده اید، بلکه بگوئید: اسلام آورده ایم و هنوز ایمان در دلهاى شما وارد نشده است
و اگر خدا و رسولش را اطاعت کنید، خداوند ذرّه اى از اعمال شما کم نمى کند. همانا
خداوند آمرزنده مهربان است.
نکات تفسیری :
1- هر کس حریم خود را حفظ کند و بیش
از آنچه هست خود را مطرح نکند. «قولوا اَسلَمنا»
2- اسلام، امرى ظاهرى است، ولى ایمان، به دل مربوط است. «فى قلوبکم»
3- راه رسیدن به ایمان، اطاعتِ عملى است، نه ادّعاى زبانى. «لما یدخل الایمان... و
ان تُطیعوا اللَّه و رسوله...»
4- خداوند، عادل است وذرّه اى از پاداش عمل انسان را کم نمى کند. (مدیریّت صحیح آن
است که ذرّه اى از حقوق دیگران کم گذاشته نشود.) «لا یَلِتکم من اعمالکم شیئاً»
5- اطاعت از خدا و رسول، زمینه دریافت بخشش و رحمت الهى است. «تطیعوا... انّ اللّه
غفور رحیم»
یکی از مأموریتهای مهم زندگی مشترک، آرامش دهی است. اگر آرامش ( دیداری - کلامی - رفتاری) زندگی را به هم زدید، زن نیستید ، مصیبت است...
تلاوت صفحه 491 :
آیه
شماره 13 از سوره مبارکه حجرات
یَآ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى
وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ
اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم
تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامى ترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست، همانا
خدا داناى خبیر است.
نکات تفسیری :
1-مرد یا زن بودن، یا از فلان قبیله
وقوم بودن، ملاک افتخار نیست که اینها کار خداوند است. «خلقنا، جعلنا»
2- تفاوتهایى که در شکل و قیافه و نژاد انسانها دیده مى شود، حکیمانه و براى
شناسائى یکدیگر است، نه براى تفاخر. «لتعارفوا»
3- کرامت در نزد مردم زودگذر است، کسب کرامت در نزد خداوند مهم است. «اکرمکم
عنداللّه»
4- قرآن، تمام تبعیضهاى نژادى، حزبى، قومى، قبیله اى، اقلیمى، اقتصادى، فکرى،
فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مى شمارد و ملاک فضیلت را تقوا مى داند. «ان
اکرمکم عنداللّه أتقاکم»
5- ادّعاى تقوا و تظاهر به آن نکنیم که خدا همه را خوب مى شناسد. «علیم خبیر»
ماه مبارک رمضان مغتنم ترین فرصت برای نزدیک شدن به صاحب الزمان علیه السلام است . یکی از وقایع ماه مبارک رمضان شب قدر است که از هزار ماه بهتر است . اتفاقی که در آن شب می افتد مربوط به امام زمان است و تبعاتش به ما می رسد....
حجم: 16.8 مگابایت
تلاوت صفحه 490 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
آیه شماره 12 از سوره مبارکه حجرات
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُواْ وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ
اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى گمانها دورى کنید، زیرا بعضى گمانها گناه است. و (در کار دیگران) تجسّس نکنید و بعضى از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (هرگز) بلکه آن را ناپسند مى دانید و از خدا پروا کنید، همانا خداوند بسیار توبه پذیر مهربان است.
نکات تفسیری :
1- ایمان، تعهّدآور است و باید از یکسرى افکار و اعمال دورى نماید. «یا ایّها الّذین آمنوا اجتنبوا...» (ایمان، با سوءظن و تجسّس و غیبت سازگار نیست.)
2- براى دورى از گناهان حتمى، باید از گناهان احتمالى اجتناب کنیم. (بنابراین از آنجایى که برخى گمانها گناه است، باید از بسیارى گمانها، دورى کنیم.) «اجتنبوا کثیراً... انّ بعض الظن اثم»
3- براى جلوگیرى از غیبت باید زمینه هاى غیبت را مسدود کرد. (راه ورود به غیبت، اوّل سوء ظن و سپس پیگیرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتیب نهى کرده است.) «اجتنبوا کثیراً من الظن... لاتجسسوا ولا یغتب»
4- همان گونه که مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى که مورد غیبت قرار گرفته است، چون حاضر نیست، قدرت دفاع ندارد. «میتاً»
5- غیبت کردن، نوعى درّندگى است. «یأکل لحم اخیه میتاً»
امیرمؤمنان(ع)در طول خلافت خویش صبر پیشه کرده و با نامه ها و سخنان نابجای برخی کج اندیشان از کوره در نمی رفت و راه سوء استفاده را بر ایشان می بست. پس چرا امام علی علیه السلام از معاویه می خواست که فکر خلافت را از سر بیرون کند؟ پاسخ این سؤال را می توان در نامه های ایشان بدر جواب نامه های معاویه و شبهه افکنی های او یافت .درس 21 قسمتهایی از نامه 28 ، 10 ، و 65 بیان گردیده است.
برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.
حجم: 9.39 مگابایت
تلاوت صفحه 489 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
آیه شماره 11 از سوره مبارکه حجرات
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُواْ خَیْراً مِّنْهُمْ وَلَا نِسَآءٌ مِّن نِّسَآءٍ عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْراً مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُواْ أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُواْ بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
اى کسانى که ایمان آورده اید! مبادا گروهى (از شما) گروهى دیگر را مسخره کند، چه بسا که مسخره شدگان بهتر از مسخره کنندگان باشند و زنان نیز، زنان دیگر را مسخره نکنند، شاید که آنان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیبجویى نکنید و یکدیگر را با لقبهاى بد نخوانید. (زیرا) فسق(و بدنام بودن) پس از ایمان، بد رسمى است، (و سزاوار شما نیست.) و هرکس (از این اعمال) توبه نکند، پس آنان همان ستمگرانند.
نکات تفسیری :
1- کسى که مردم را از توهین به دیگران باز مى دارد نباید در شیوه ى سخنش توهین باشد. «لایسخر قوم من قوم» (نفرمود: «لاتسخروا» یعنى شما که مسخره کننده هستید.)
2- ریشه ى مسخره کردن، احساس خودبرتربینى است که قرآن این ریشه را مى خشکاند و مى فرماید: نباید خود را بهتر از دیگران بدانید، شاید او بهتر از شما باشد. «عسى ان یکونوا خیرا»
3- ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نیستیم، پس نباید ظاهربین، سطحىنگر وامروز بین باشیم. «عسىانیکونوا خیراً...»
4- بد صدا زدن، یک طرفه باقى نمى ماند، دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده مى شود. «لاتنابزوا بالالقاب» («تنابزوا» براى کار طرفینى است)
5- مسخره کردن و بدنام بردن، گناه است و توبه لازم دارد. «و من لم یتب فاولئک هم الظالمون» (البتّه توبه تنها به زبان نیست، بلکه توبه ى تحقیر کردن، تکریم نمودن است.)
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣