قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 52 از سوره مبارکه فرقان
فَلَا تُطِعِ الْکَفِرِینَ وَ جَهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا
بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگی بنما! نکات تفسیری:
1- زمانى مى توانید در برابر کفّار، مستقل و مقاوم و با صلابت باشید که متمرکز باشید. «لوشئنا لبعثنا فى کل قریة نذیراً - فلا تطع» یعنى اکنون که رهبرى در وجود یک پیامبر متمرکز است، شما نیرومندید، پس سازش نکنید.
2- پیروى نکردن از کفّار کافى نیست، جهاد لازم است، آن هم جهادى بزرگ و همه جانبه. «فلا تُطِع ... و جاهدهم به جهاداً کبیرا»
3- مبارزه ى منفى، یکى از شیوه هاى مبارزه است. (با ترک اطاعت از کفّار، با آنان جهاد کن) «فلاتُطِع... و جاهدهم»
4 - قرآن بهترین ابزار جهاد علمى و فرهنگى و نیرومندترین وسیله ى بحث و محاجّه با دشمنان اسلام است. «جاهدهم به»
5- دشمنان شما براى تهاجم فرهنگى و فکرى تلاشها دارند، شما هم بیکار نباشید. «جاهدهم» طرفینى است.
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 51 از سوره مبارکه فرقان
وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فىِ کُلِّ قَرْیَةٍ نَّذِیرًا
و اگر می خواستیم، در هر شهر و دیاری بیم دهنده ای برمی انگیختیم (ولی این کار لزومی نداشت). نکات تفسیری:
1- گرچه براى هر امّتى رهبرى لازم است، «و اِنْ من اُمّة الاّ خَلا فیها نذیر[فاطر/24]در هر قریه اى یک پیامبر بود، این کار به وحدتِ رهبرىِ امّت ضربه مى زد. «ولو شئنا لبعثنا...»
2- رسالت امرى توقیفى است، نه قراردادى و انتخابى. «ولو شئنا لبعثنا...»
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 40 از سوره مبارکه ابراهیم
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء
پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر نکات تفسیری:
1-تکرار «ربّ» در آغاز دعاهاى حضرت ابراهیم، نشانه تأثیر آن دراستجابت دعا و یا یکى از آداب آن است. «ربّ اجعلنى»
2- براى اقامه ى نماز خود و فرزندانتان، از خداوند استمداد کنید. «ربّ اجعلنى»
3- نماز، محور دعاهاى حضرت ابراهیم است. «ربّنا لیقیموا الصّلاة»، « ربّ اجعلنى مقیم الصّلاة»
4- با آنکه رسالت انبیا اقامه ى دین است اما دعا براى اقامه ى نماز به جاى آن، نشانه آن است که نماز چهره و سیماى تمام نماى دین است. «مقیم الصّلاة»
در جلسات قبل داشتیم فرمان حضرت امیر (علیه السلام) را به مالک اشتر می خواندیم . که در این فرمان مطالب مهمی را بیان می کند . در درس دهم از مجلد سوم این کتاب ( که به تازگی چاپ گردیده است.) گروههای مختلف اجتماعی را بیان می کند و حقوق هر کدام را تفصیلاً ذکر می کند . و از میان این گروهها به دو گروه قضات و طبقه سفلی که پایین ترین سطح اجتماعی را دارا هستند ، بسیار تکیه کرده و سفارش ویژه می نمایند.
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 39 از سوره مبارکه عنکبوت
وَ قَارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ لَقَدْ جَاءَهُم مُّوسىَ بِالْبَیِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ مَا کاَنُواْ سَابِقِینَ
و «قارون» و «فرعون» و «هامان» را نیز هلاک کردیم; موسی با دلایل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمین برتری جویی کردند، ولی نتوانستند بر خدا پیشی گیرند! نکات تفسیری:
1- عاقبت استکبار، نابودى است و سرنوشت شوم آنان، درس عبرت است. «و قارون و فرعون و هامان ...»
2- سنّت خداوند، اتمام حجّت و سپس مؤاخذه است. «جاءهم موسى بالبیّنات»
3- جلوه هاى استکبار مختلف است؛ قارون مظهر مال پرستى بود و فرعون و هامان مظهر قدرت پرستى، ولى همه ى آنان در طغیان، سرکشى و لجاجت با حقّ مشترک بودند. «و قارون و فرعون و هامان - فاستکبروا»
4- زر و زور، در برابر قدرت خداوند عاجز و بى اثر است. «و ما کانوا سابقین»
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در بیان معیارهای انتخاب قضات شایسته 12 ویژگی را برمی شمارد. از جمله اینکه :کارها او را در تنگنا قرار ندهد ، طرفین دعوا او را به خشم نیاورند. طمعکار نباشد. به پائین ترین درجه فهم اکتفا نکند ....
استاد محمدی درابتدای کلاس پس از توضیحاتی پیرامون فاجعه منا فراز آخر خطبه 143 را تفسیر و سپس وارد خطبه 144 درباره بعثت پیامبر و فضل اهل بیت شدند؛ حضرت امیر علیه السلام درباره ابتلای بندگان به آزمون های الهی می فرماید: این آزمایشها برای:
1/ شخصی که در معرض ابتلا قرار می گیرد، ورزیده و آبدیده می شود.
2/ در این صخنه های امتحان ، امتحان شونده نقاط ضعف و قوت خود را می شناسد.
3/ اتمام حجت می شود.
4/ سنت خداوند این است که هیچ کاری را بی سبب انجام نمی دهد....
حضرت امام در حدیث 24 پیرامون علم و انواع آن حدیثی را از امام موسی کاظم علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلوات الله علیه بیان کرده و ذکر نمودند :" بدان که بسیاری از علوم است که بر تقدیری داخل یکی از اقسام ثلاثه است که رسول اکرم ذکر فرمودند ، مثل علم طبّ و تشریح و نجوم و هیئت و امثال آن، در صورتی که نظرآیت و علامت به سوی آنها داشته باشیم ؛ و علم تاریخ و امثال آن ، در صورتی که با نظر عبرت به آنها مراجعه کنیم . پس آنها داخل در آیات محکمه می شوند ..."
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 40 از سوره مبارکه عنکبوت
فَکُلاًّ أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَ مِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَ مِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَاکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و بعضی از آنان را صیحه آسمانی فروگرفت، و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر خود ستم می کردند! نکات تفسیری:
1-تمام کیفرها به قیامت واگذار نشده است. (برخى اقوام در همین دنیا به کیفر گرفتار شده اند.) «فکلاًّ اخذنا ...»
2- از مهلت دادن خدا مغرور نشویم که عاقبت گناه، کیفر است. «فکلاًّ اخذنا بذنبه»
3- قهر الهى، عادلانه است. «و ما کان اللَّه لیظلمهم»
4- سرنوشت هر کس در گرو اعمال خود اوست. «کانوا أنفسهم یظلمون»
5 - تکبّر در برابر حقّ، ظلم به خویشتن است. «کانوا أنفسهم یظلمون»
در سوره مبارکه نحل داریم :" ... و أنزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نُزِّلَ الیهم..." قرآن به تنهایی کتاب هدایت نیست و تبیین پیامبر را لازم دارد. پیامبر جزئیات را بیان می فرماید. قرآن در حوزه امامت ارائه طریق می کند و ال مبنا را به دست ما می دهد . در این مبنا جان کلام داده شده و مشکل در تعیین مصداق برداشته و به عده پیامبر گذاشته شده :
مبنای شیعه در بحث امامت : " الامامة بید الله" امامت و خلافت دست خداست ، لذا قائل به منصوصیت امامت هستیم.
مبنای اهل سنت در بحث امامت : " الامامة بید الخلق" مردم باید امام را معرفی کنن: و این معرفی راههای مختلفی دارد: از جمله شورا، بیعت ، ( بر همین مبنا سال گذشته داعش با ابوبکر بغدادی در مسجد جامع موصل بیعت کردند و او خلیفة المسلمین شد.)....