هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعهی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زندهی به عاشورا و به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است. همان طور که فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط : رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: حسین از من است و من از حسین هستم. خدا دوست دارد کسی را که حسین دوست بدارد. حسین نوهای از نوهها[یم] است»؛ بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامهی راه من، به وسیلهی حسین (علیهالسّلام) است. اگر حادثهی عاشورا نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمیآمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمی شد و یقیناً اسلام دچار انحرافی می شد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمی ماند. عظمت عاشورا به این است. البته مصیبت در عاشورا سنگین است، خسارت بزرگ است، جان کسی مثل حسینبنعلی (علیهالسّلام) به همهی آسمان و زمین میارزد، جانهای پاک و طیب و طاهر آن اصحاب، آن جوانان، آن اهلبیت، قابل مقایسهی با جان هیچ کسْ دیگر نیست؛ اینها در این میدان به خاک و خون غلتیدند، فداکاری کردند، فدا شدند، حرم معزز پیغمبر و امیرالمؤمنین به اسارت افتادند؛ این حوادث خیلی سنگین است، خیلی تلخ است، خیلی سخت است، اما آنچه که بر تحمل این حوادث تلخ و سخت مترتب شد، آنچنان بزرگ است، آنچنان باعظمت و ماندگار است که تحمل این حوادث سخت را بر کسی مثل حسینبنعلی (علیهالسّلام) و یاران او و خانوادهی او آسان می کند. این را بزرگان نقل کردهاند، مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی (رضوان الله علیه) در مراقبات - که حرف ایشان سند است، حجت است - تأکید می کنند که در روز عاشورا هرچه مصیبتها سنگینتر می شد، چهرهی حسینبنعلی (علیهالسّلام) برافروختهتر، آثار شکفتگی در آن بزرگوار بیشتر آشکار می شد. این حقایق پرمغز، پر راز و رمز، اینها باید دائماً در مقابل چشم ما باشد.
بیانات رهبر معظم در دیدار جمعی از بسیجیان و فعالان طرح صالحین 1391/09/01
جلسه ششم:
جلسه اول :
همه انسانها با فطرت دینی آفریده می شوند. این دین پایدار ، دینی است که در فطرت تک تک مردم قرار گرفته است. دین فطرت الهی است و شناخت دین در نهاد همه ما وجود دارد. و اهل بیت در تفسیر این آیه فطرت را به توحید تفسیر کرده اند و این نشان دهنده این است که خداشناسی فطری و بدیهی است و دلیل و برهان نیاز ندارد . از آیاتی که این موضوع را اثبات می کند آیه میثاق یا آیه عالم ذرّ است. همه انسانها در یک زمانی ، یک مرحله ای، یک جایی به خدا اعتراف کردند ودر پسخ " ألست بربّکم" گفتند: " قالوا بلی" فهمیدیم، ما درک می کنیم ، می دانیم. پس وجود خدا بدیهی است و نیازی به دلیل و برهان ندارد. انسانها خود به خود به خدا میل و گرایش دارند...
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید.
حجم: 17.3 مگابایت
زندگی حسینبنعلی علیهالسّلام در طول تاریخِ زندگی
پنجاه و چند سالهی آن بزرگوار، همه درس است: دوران کودکی او درس است، دوران جوانی
او درس است، در دوران امامت امام حسن علیهالسّلام رفتار او درس است، بعد از شهادت
امام حسن علیهالسّلام رفتار او همه درس است.
اینجور نبود که کار امام حسین فقط در آن روز آخر باشد، لکن حادثهی کربلا اینقدر عظمت دارد، اینقدر درخشنده است که مثل خورشیدی همهی نورهای دیگر را تحتالشّعاع قرار میدهد؛ والّا خطابهی امام حسین علیهالسّلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منی - که در کتب حدیث ذکر شده است - یک سند تاریخی است؛ نامهی آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایهها و ارکان دینی در زمان خودش - «ثُمَّ انتُم ایَّتُها العِصابَة، عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة...» که در کتب معتبر حدیث نقل شده است - یک سند تاریخی مهم است؛ رفتارهای آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامهاش به معاویه؛ حضورش در کنار پدر در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام؛ همهی اینها قدم به قدم درس است؛ منتها حادثهی عاشورا چیز دیگری است.
درس حسینبنعلی علیهالصّلاة و السّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامهی عدل، برای مقابلهی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم.
امهی آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایهها
و ارکان دینی در زمان خودش:
ثُمَّ أَنْتُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ
بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَةٌ وَ بِالنَّصِیحَةِ
مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ یَهَابُکُمُ الشَّرِیفُ
وَ یُکْرِمُکُمُ الضَّعِیفُ وَ یُؤْثِرُکُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ
لَا یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِی الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ
طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِی الطَّرِیقِ بِهَیْبَةِ الْمُلُوکِ وَ کَرَامَةِ
الْأَکَابِرِ أَ لَیْسَ کُلُّ ذَلِکَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا یُرْجَى
عِنْدَکُمْ مِنَ الْقِیَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ
حَقِّهِ تَقْصُرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ فَأَمَّا حَقَّ
الضُّعَفَاءِ فَضَیَّعْتُم... .
ترجمه :
امام حسین علیهالسلام فرمودند: ... سپس شما اى گروه، گروهى
که به علم شهرت دارید، و به نیکى از شما یاد مىکنند، و به خیر خواهى و اندرزگویى
شناختهاید، و به سبب خدا در نزد مردمان صاحب احترامید، و بزرگان از شما
بیمناکند، و ناتوانان شما را بزرگ مىدارند، و آن کس که فضلى و حقى براو ندارید
شما را بر خود برمىگزیند، شما که در باره نیازمندیهاى مردم میانجیگرى مىکنید و
در راهها با هیئت شاهان و احترام سران و بزرگان گام برمىدارید، آیا همه اینها
بدان امید نیست که به استوار داشتن حق خدا قیام کنید؟ اگر چه درباره این امر کارى
که باید نکردید، چنان که حق امامان را نیز ناچیز شمردید، و همچنین حق ناتوانان را
ضایع کردید.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم - 1392/03/22
یکی از نکاتی که باید در ارتباط کلامی با همسر رعایت شود، احترام گذاردن است، از دلایل بی احترامی زوجین نسبت به هم می توان نکاتی را برشمرد از جمله : 1. هیجانات(عصبانیت) 2. نگاه به گذشته منفی طرف مقابل 3 . روحیه انتقام گیری 4. قدرت ...
بررسی زندگی مهدوی بر اساس دعای عهد؛ همه ما دوست داریم زندگیمان امام زمانی باشد، تربیتمان مهدوی باشد. دلمان می خواهد بچه هایمان در خط حضرت باشند. چه کنیم و چگونه کاری برای امام زمان انجام دهیم؟
در این جلسه حدود هفت-هشت گام را بیان می کنیم تا بتوانیم حرکت منظمی در راه زندگی مهدوی و زمینه سازی ظهور حضرت داشته باشیم.
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید.
حجم: 14 مگابایت
ادامه درس 22 (نامه بیست و هشتم) و مبحث قرائت و درایت (نامه55)؛ که یکی از معروفترین نامه های حضرت به معاویه است که طی آن حضرت معاویه را نصیحت می کند و او را پند و اندرز می دهد. این روش الاح کنندگی اسلام است که با هرکس حتی ظالمترین افراد از دریچه موعظه سخن می گوید...
در اهمیت دین شناسی و ضرورت آن می توان برهان عقلی آورد:
1. فرض می گیریم تنها راه رسیدن به سعادت و خوشبختی دین است.
2. عقل حکم می کند که انسان راه رسیدن به خوشبختی را بداند.
در نتیجه عقل حکم می کند که انسان معرفت دین شناسی را به دست آورد...
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید.
حجم: 15.5 مگابایت
عنصر دوم، حماسه است؛ یعنی این مجاهدتی
که باید انجام بگیرد، باید با عزت اسلامی انجام بگیرد؛ چون «العزّةللَّه و لرسوله
و للمؤمنین». مسلمان در راهِ همین حرکت و این مجاهدت هم، بایستی از عزت خود و
اسلام حفاظت کند. در اوج مظلومیت، چهره را که نگاه می کنی، یک چهرهی حماسی و عزتمند
است. اگر به مبارزات سیاسی، نظامىِ گوناگونِ تاریخ معاصر خودمان نگاه کنید، حتی
آنهایی که تفنگ گرفتهاند و به جنگ رویاروی جسمی اقدام کردهاند، می بینید که گاهی
اوقات خودشان را ذلیل کردند! اما در منطق عاشورا، این مسأله وجود ندارد؛ همان جایی
هم که حسینبنعلی (علیهالسّلام) یک شب را مهلت می گیرد، عزتمندانه مهلت می گیرد؛
همان جایی هم که می گوید: «هل من ناصرٍ» - استنصار می کند - از موضع عزت و اقتدار
است؛ آن جایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدمهای گوناگون برخورد می کند و با
آنها حرف می زند و از بعضی از آنها یاری می گیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست؛ این
هم یک عنصر برجستهی دیگر است. این عنصر در همهی مجاهداتی که رهروان عاشورایی در
برنامهی خود می گنجانند، باید دیده شود. همهی اقدامهای مجاهدتآمیز - چه سیاسی، چه تبلیغی، چه آنجایی که جای فداکاری جانی است
- باید از موضع عزت باشد.
عنصر سوم، عاطفه
است؛ یعنی هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه یک نقش تعیینکنندهای
ایجاد کرده است، که باعث شد مرزی بین جریان عاشورایی و جریان شیعی با جریانهای
دیگر پیدا شود. حادثهی عاشورا، خشک و صرفاً استدلالی نیست، بلکه در آن عاطفه با
عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر
می کنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن. زینب کبری (سلاماللَّهعلیها)
در کوفه و شام منطقی حرف می زند، اما مرثیه می خواند؛ امام سجاد بر روی منبر شام،
با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموی می کوبد، اما مرثیه می خواند. این مرثیهخوانی
تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در
فضای عاطفی و در فضای عشق و محبت است که می توان خیلی از حقایق را فهمید، که در
خارج از این فضاها نمی توان فهمید. این سه عنصر، سه عنصر اصلىِ تشکیلدهندهی حرکت
عاشورایی حسینبنعلی (ارواحنافداه) است که یک کتاب حرف است و گوشهای از مسائل
عاشورای حسینی است؛ اما همین یک گوشه برای ما درسهای فراوانی دارد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣