یکی از مضامین
تکرارشوندهی در ادعیهی ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات
دنیوی است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتاریهای انسان در
دوران مواجههی با حساب و کتاب و سؤال الهی؛ این یکی از موضوعات مطرح در ادعیهی
ماه مبارک رمضان است. عامل کنترلکننده و مراقب برای انسان از جمله عبارت است از
توجّه به همین عوالم. اینکه
بدانیم «لایَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛(۱) یک حرکت کوچک، یک سکون
کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبهکنندهی دوران بعد از مرگ بیرون
نیست و از ما سؤال خواهد شد؛ این خیلی تأثیر می گذارد در رفتار ما، در گفتار ما،
در حرکات ما.
در دعای شریف
ابیحمزه [می خوانیم]: اِرحَمنی
صَریعاً عَلَی الفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی؛(۲) این حالتی که
برای همه پیش میآید و شاید خیلیها این حالت احتضار و لحظات نزدیکی مرگ را در
دیگران دیدهاند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختیاری نداریم؛ هیچکس در آنجا
به ما نزدیکتر از خدا نیست. وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون؛(۳)
هیچکس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطهای که در مقابل ما است نجات بدهد،
مگر عمل صالح و فضل الهی. عرض می کنیم در این دعا که «اللّهُمَّ ارحَمنی»؛ در آنجا
ما را رحم کن. وَ تَفَضَّل عَلَیَّ مَمدوداً عَلَی المُغتَسَلِ یُقَلِّبُنی صالحُ
جیرَتی؛ در هنگامی که بعد از مرگ ما را غسل می دهند، خدای متعال در آن حالت، رحمت
خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بیاختیار در اختیار
دستهای غسلدهنده هستیم؛ این مال یکایک من و شما است؛ هیچکداممان از این حالت
دوری و فراغت نداریم؛ این برای همهی ما پیش میآید. به یاد آن لحظه باشید.
وَ تَحَنَّن
عَلَیَّ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتی؛ ما را بلند می کنند،
سر دوش می گیرند، می برند به سمت جایگاه همیشگی و ابدی ما. وَ جُد عَلَیَّ
مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحیداً فی حُفرَتی؛ ما را سرازیر قبر خواهند کرد. این
یادآوری است؛ از این حالات نبایستی غافل بود؛ باید جلوی چشم ما باشد. اینکه سفارش
می کنند به ما که به قبرستان بروید، به زیارت اموات بروید، یک علّت و وجه آن این
است.
بعضی بدشان میآید
از اینکه کسی آنها را به یاد مرگ بیندازد؛ نه، این درمان است، این دارو است؛ علاج
خودخواهیهای ما، علاج غفلتهای ما، علاج هوسرانیهای ما است. در جای دیگری از دعای
شریف ابیحمزه [می خوانیم]: اِلهی
اِرحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ
سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ آن وقتی که در مقابل سؤال الهی کم میآوریم و درمی مانیم،
استدلال ما تمام می شود؛ مثل اینجا نیست که بتوانیم طرف مقابل را با استفادهی از
جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعیّت دور کنیم. آنجا همهچیز آشکار است برای آنکسی
که از ما سؤال می کند. به یاد آن لحظه باید بود. در یک فِقرهی دیگر: اَبکی
لِخُروجی مِن قَبری عُریاناً - این
دعا را در سحرهای ماه رمضان با توجّه بخوانید - ذَلیلاً حامِلاً ثِقلی عَلَی ظَهری
اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمینی وَ اُخری عَن شِمالی اِذِ الخَلائِقُ فی شَأنٍ غیرِ
شَأنی؛ هرکسی به فکر خودش است؛ هیچکس از من آنجا دستگیری نمی کند.
لِکُلِّ
امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ، وُجوهٌ یَومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ
مُستَبشِرَة؛ مؤمنین، متّقین، آن کسانی که مراقب خودشان بودند و از جادّهی حق و
انصاف و ادای تکلیف الهی خارج نشدند، مصداق این جملهاند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ
مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهرههای باز، خندان، درخشان، بعضی اینجوریاند.
وَ وُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة. آیهی قرآن تا اینجا
است؛(۴) در دعا این کلمه هم اضافه شده: وَ ذِلَّة. البتّه فقط این
مضمون نیست؛ دعاهای ماه رمضان مثل همهی دعاهای دیگر، ما را می کشانَد به سمت آن
سرچشمهی لطیفِ مطبوعِ گوارای رحمت الهی.
1. سوره مبارکه سبإ آیه ۳
وَقالَ
الَّذینَ کَفَروا لا تَأتینَا السّاعَةُ ۖ قُل بَلىٰ وَرَبّی لَتَأتِیَنَّکُم
عالِمِ الغَیبِ ۖ لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَلا فِی
الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذٰلِکَ وَلا أَکبَرُ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ
کافران گفتند:
«قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما
خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّهای در آسمانها و
زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در
کتابی آشکار ثبت است!»
2. دعای ابوحمزه ثمالی؛
... وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی
الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی وَتَفَضَّلْ عَلَی مَمْدوُداً عَلَی
الْمُغْتَسَلِ یقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَتَحَنَّنْ عَلَی مَحْموُلاً قَدْ
تَناوَلَ الاْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَنازَتی وَجُدْ عَلَی مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ
بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی ...اِلـهی ارْحَمْنی اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتی وَکَّلَّ
عَنْ جَوابِکَ لِسانی وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ اِیای لُبّی ... اَبْکی لِخُروُجی
مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ
یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ
امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ یوْمَئِذ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ
مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّه ...
... پوشاندی و
در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای یاران مرا به این سو و آن سو کنند بر
من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیدهام و همسایگان شایستهام به
اینطرف و آنطرف میگردانند بر من تفضل کن و هنگامی که خویشان اطراف جنازهام را بر
دوش گرفتهاند با من مهربانی فرما وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو
وارد شوم بر من بخشش کن ... به من رحم کن در آن هنگامی که حجت و دلیلم قطع شود و
زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام بازپرسیات از سرم بپرد... و منکر از
من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را به پشتم بار
کرده. یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را در کاری
غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش
دارد چهرههایی در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهرههایی در آن روز
غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها رافراگرفته ...
3. سوره مبارکه الواقعة آیه ۸۵
وَنَحنُ
أَقرَبُ إِلَیهِ مِنکُم وَلٰکِن لا تُبصِرونَ
و ما از شما
به او نزدیکتریم ولی نمیبینید!
4.
سوره مبارکه عبس آیه ۳۷ و 38و 39
لِکُلِّ
امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ * وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ * ضاحِکَةٌ
مُستَبشِرَةٌ
در آن روز هر
کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول میسازد!* چهرههائی در آن روز گشاده و نورانی است،* خندان و مسرور است؛
4.
سوره مبارکه عبس آیه 40و 41
وَوُجوهٌ
یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ * تَرهَقُها قَتَرَةٌ
و صورتهایی در
آن روز غبارآلود است،
از مجموع آنچه
مربوط به عید فطر و عید قربان است، استفاده میشود، این روز شریف، روز طهارت و
تزکیه و پاکی و پاکیزگی است.در یکی از این دو سورهای که در نماز عید خوانده میشود،
میفرماید: «قد افلح من تزکّی».(۱) یعنی آن کسی که خود را پاکیزه کند و
دامان و روح و دل خود را از آلودگی ها نجات دهد، از فلاح برخوردار است. فلاح، یعنی
موفقیّت در میدان زندگی و رسیدن به هدف آفرینش. در سورهی رکعت دوم میفرماید: «قد
افلح من زکّیها»(۲)؛ عیناً همان مضمون است. یعنی کسی که بتواند جان خود
را تزکیه و پاکسازی کند، به فلاح و رستگاری دست یافته است. در هر دو سوره، صحبت از
تزکیه و طهارت و پاکیزگی است.
علاوه بر اینها،
در این روز، یک واجب مالی وجود دارد که عبارت از ادای زکات فطر است. زکات هم آن
تعبیهی مالیای است که موجب طهارت انسان میشود: «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و
تزکّیهم بها»(۳). گرفتن این واجب و این صدقهی مالی از مردم، موجب
طهارت روح و پاکسازی آنها از دنائتها و لئامتها و حرص و بخل و بقیهی آلودگیهاست.
روز عید فطر،
روز طهارت و پاکیزگی است. ممکن است این پاکیزگی، به خاطر آن باشد که یک ماه روزه
گرفتهاید، ریاضت کشیدهاید و خود را از آلودگیها پاک کردهاید. ممکن است علاوه بر
این، به خاطر آن باشد که در چنین روزی، با حضور در این میدان عبادت، به عبادت دسته
جمعی روی آوردهاید. بههرحال، مسأله این است که انسانِ مسلمان بعد از ماه رمضان
در روز عید فطر، در عرصهی طهارت و تزکیه است
1.
سوره مبارکه الأعلى آیه ۱۴
قَد أَفلَحَ
مَن تَزَکّىٰ
به یقین کسی
که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد.
2.
سوره مبارکه الشمس آیه ۹
قَد أَفلَحَ
مَن زَکّاها
که هر کس نفس
خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده؛
3.
سوره مبارکه التوبة آیه ۱۰۳
خُذ مِن
أَموالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَکّیهِم بِها وَصَلِّ عَلَیهِم ۖ إِنَّ
صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم ۗ وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ
از اموال آنها
صدقهای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و (به
هنگام گرفتن زکات
ماه رمضان را
«مبارک» نامیدهاند؛ علّت مبارک بودن این ماه، این است که راه نجات از آتش و فوز
به جنّت است، که در دعاى روز ماه رمضان [می خوانیم]: وَ هذا شَهرُ العِتقِ مِنَ
النّارِ وَ الفَوزِ بِالجَنَّة. آتش و دوزخ الهى و همچنین بهشت و نعیم الهى در
همین دنیا موجود است. آنچه در نشئهى آخرت تحقّق پیدا می کند، باطن همان چیزى است
که در اینجا است: «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکفِرین»(۱)؛
جهنّم در همینجا، در همین نشئه، در همین زندگى، کافران و ظالمان و معاندان و
مخالفان را احاطه کرده است؛ بهشت هم همینجور.
اینکه ما از
جهنّم به بهشت برویم، دست خود ما است؛ در همینجا تحقّق پیدا می کند و صورت عینى و
باطنى و واقعى آن در آن نشئه دیده می شود. ما می توانیم این سفر را، این سِیر از
دوزخ بدکردارى، دوزخ بددلى، دوزخ بداندیشى، از این دوزخ که مال این دنیا است را به
بهشت نیککردارى، به بهشت نیکاندیشى و نیکرفتارى و نیکخویى انجام بدهیم؛ اسم
این حرکت «انابه» است، «توبه» است. لذا در دعا وارد شده است: وَ هذا شَهرُ
اِلانابَةِ وَ هذا شَهرُ التَّوبَة»(۲)؛ با انابه، با توبه، عِتق از
نار و فوز به جنّت حاصل خواهد شد.
1. سوره مبارکه التوبة آیه ۴۹
وَمِنهُم مَن
یَقولُ ائذَن لی وَلا تَفتِنّی ۚ أَلا فِی الفِتنَةِ سَقَطوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ
لَمُحیطَةٌ بِالکافِرینَ
بعضی از آنها
میگویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن»! آگاه
باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کردهاند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است!
-
سوره مبارکه العنکبوت آیه ۵۴
یَستَعجِلونَکَ
بِالعَذابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکافِرینَ
آنان با عجله
از تو عذاب میطلبند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد!
2. الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج ۴، ص ۷۵ ح ۷؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۹۴، ص ۳۵۹؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۲۰۲ (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛
أَنَّ عَلِیَّ
بْنَ الْحُسَیْنِ ع کَانَ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ
شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ
الصِّیَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا
شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ
الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی وَ
أَعِنِّی عَلَیْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِطَاعَتِکَ وَ
فَرِّغْنِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ وَ دُعَائِکَ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِکَ وَ أَعْظِمْ
لِی فِیهِ الْبَرَکَةَ وَ أَحْسِنْ لِی فِیهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِی فِیهِ
بَدَنِی وَ أَوْسِعْ فِیهِ رِزْقِی وَ اکْفِنِی فِیهِ مَا أَهَمَّنِی وَ اسْتَجِبْ
لِی فِیهِ دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی فِیهِ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی
فِیهِ النُّعَاسَ وَ الْکَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ
الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ...
ترجمه:
امام
سجاد(علیهالسلام) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی که
این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و
ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من
دریافت کن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا
برای بندگیت و خواستنت و خواندن کتابت فراغتم ده و برکتت را برایم زیاد کن و
تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر
آنچه برایم مهم است کفایت کن و دعایم را اجابت کن و مرا به آرزویم برسان. خدایا
چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین
ببر.
تاثیر گناهان در
انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطهی
حسّاس و بزنگاه کم میآورد. آیهی قرآن می فرماید که:" اِنَّ
الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ
الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛(۱) در جنگ اُحد، آنکسانی که نتوانستند
طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت
حسّاسی در اختیار آنها و برعهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل
کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اینها قبلاً خطاهایی انجام
دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد. این یک مرحله است؛ یعنی گناه ما موجب می شود
که در یک نقطهی حسّاس، در یک نقطهی بزنگاه، نتوانیم تاب بیاوریم، نتوانیم مقاومت
کنیم. مرحلهی بالاتر از این و بدتر از این، آن است که ما گاهی خطائی می کنیم، آن
خطا موجب می شود که ما دچار نفاق بشویم؛ یعنی دلمان با زبانمان اختلاف پیدا کند.
آیهی شریفه [می گوید]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی یَومِ یَلقَونَهُ
بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه؛(۲) [اگر] انسان با عهد خدایی در یکجا وفادار نمانَد و تعهّدی را که
پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب می شود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛
البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور
می شود یک گناه در یک انسان به نفاق منتهی می شود.
از این
بالاتر، گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کجروی ما موجب می شود که -پناه بر خدا-
به تکذیب ماانزلالله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا
السّوأَیٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله.(۳) راه علاج هم مراقبت است؛
باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعهمان، انگیزهمان را
افزایش بدهیم، کارمان را متراکمتر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاهها، خلاصه در
یک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [بهعنوان] فلسفه و غایت روزه شناخته
شده- به همین معنا است. تقوا یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید مراقب خودمان باشیم.
پس قدر ماه رمضان را بدانیم
1. سوره
مبارکه آل عمران آیه ۱۵۵
إِنَّ
الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ
الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ
غَفورٌ حَلیمٌ
کسانی که در
روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر
بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید.
خداوند، آمرزنده و بردبار است.
2.
سوره مبارکه التوبة آیه ۷۷
فَأَعقَبَهُم
نِفاقًا فی قُلوبِهِم إِلىٰ یَومِ یَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدوهُ
وَبِما کانوا یَکذِبونَ
این عمل،
(روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این
بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ میگفتند.
3. سوره مبارکه الروم آیه ۱۰
ثُمَّ کانَ
عاقِبَةَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِها
یَستَهزِئونَ
سپس سرانجام
کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به
مسخره گرفتند!
توبه و متمایل
شدن انسانها به سمت خدا،نتیجه توجه خداوند
مرحلهی دیگر
[از مراحل اصلاح]، استغفار اجتماعی و اصلاح اجتماعی است؛ مسیر و هدف جمعی و کارکرد
عمومی را در حوزهی توانایی خودمان اصلاح کنیم؛ که این واضحترین نمونه از تأثیر
استغفار و مفهوم و محتوا و مضمون واقعی استغفار است. نباید این کار را دشوار به
حساب آورد. اگر اراده کنیم، این کار آسان است و ما میتوانیم. این شبها در دعای
شریف ابوحمزه خواندید: «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ پروردگارا! کسی که به
سمت تو بیاید، راهش نزدیک است. عمده، عزم کردن، حرکت کردن و همت گماشتن است. «و
انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجبهم الأعمال دونک».(۱) ما به دست خود
و با خطاهای خود، بین خود و خدا فاصله ایجاد میکنیم. خدای متعال با ما فاصلهیی
ندارد؛ راه نزدیک است. اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانهی رحمت الهی است. اگر
توانستید از دل استغفاری برآورید و عزمی و حرکتی بکنید، بدانید که توفیق الهی و
توجه الهی شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب میکنند و میکِشند. خدا در موارد متعدد توبه را به خودش نسبت میدهد؛ «ثمّ تاب
علیهم لیتوبوا»(۲)؛ خدا توبه کرد تا انسانها توبه کنند. توبه یعنی چه؟ یعنی توجه و
برگشت. خدا به شما عطف توجه کرد؛ این موجب شد تا دل شما هم به خدای متعال متمایل
شود.
تا که از جانب
معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
در همین دعای
ابیحمزهی ثمالی عرض میکنیم: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیک
و انا واثق من دلیلی بدلالتک و ساکن من شفیعی الی شفاعتک»(۳)؛ اینکه
تو من را به خود دلالت کردی، اینکه دلیل برای من اقامه شد، گواه بر این است که تو
من را داری دلالت میکنی؛ تو من را داری میکشانی و جذب میکنی. اگر میبینید در
ماه رمضان دستهای جوانان ما در مساجد به سوی آسمان بلند میشود و صدای «العفو»
آنها فضای جامعه را پُر میکند، بدانید که نظر لطف خدا روی این ملت است؛ جذب الهی
است؛ کششی است که خدای متعال ایجاد کرده است؛ چون میخواهد رحمت خود را بفرستد.
«الّلهم انّی اسئلک موجبات رحمتک»؛ از خدای متعال موجبات رحمت را میخواهیم. این،
موجبات رحمت را فراهم میکند. خدای متعال میخواهد رحمت و لطف خود را شامل حال این
ملت کند.
... وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ
لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِینَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ
أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِکَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ
الْبَاخِلِینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَیْدِی الْمُسْتَأْثِرِینَ وَ أَنَّ
الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ
خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ وَ قَدْ قَصَدْتُ
إِلَیْکَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِکَ
اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ
مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ
سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ وَ
ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِکَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَیْرُکَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا
أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُکَ حَقٌّ
وَ وَعْدُکَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً وَ
لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ
الْعَطِیَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَ
الْعَائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِک ...
می دانم که تو
انسان امیدوار را اجابت می کنی و انسان گرفتار را دادرس و کمک کننده ای و می دانم
پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخیلان و راه چاره ایست
از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنکه به سوى تو سفر می کند فاصله
او به تو نزدیک است و تو از آفریدگان خود پنهان نمىشوى مگر آنکه کردارشان آنان را
از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و کمک خواهیم را به
تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینکه استحقاق شنیدنش از من و
لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلکه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده
راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو که پروردگاری جز تو
برای من نیست و خدایی نیست جز تو که یگانه هستی و شریکی برای تو نیست. خدایا تو
گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است که «از فضل خداوند بخواهید که براستی خداوند نسبت به شما
مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست که به خواستن فرمان دهی و حال آنکه از
بخشش دریغ ورزی و براستی که تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر
ایشان مهربان و دلسوزی،
2.
سوره مبارکه التوبة آیه ۱۱۸
وَعَلَى
الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفوا حَتّىٰ إِذا ضاقَت عَلَیهِمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت
وَضاقَت عَلَیهِم أَنفُسُهُم وَظَنّوا أَن لا مَلجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلّا إِلَیهِ
ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتوبوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ
همچنین آن سه نفر که (از شرکت در
جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ که زمین
با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتّی) در وجود خویش، جایی برای خود نمییافتند؛ (در
آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال
آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان
است!
ماه رمضان، ماه ذخیرهسازی و ماه نیرو گرفتن است. ماه رمضان، ماهی است که آحاد مردم باید خود را به خزائن غیبی و معنوی الهی برسانند و هر مقدار که میتوانند، تغذیه کنند؛ خود را برای پیشرفت آماده کنند. این، ماه رمضان است.
همه
ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفره انعام الهی
حاضرید. استفاده کنید.
در این ماه،
هر کار نیکی بکنید، هر سخن حقی بگویید، هر کلمهای را به کسی که محتاج تعلیم است،
تعلیم دهید، هر کلمهای که برای خدا فراگیرید و در راه خدا به کار شما بیاید؛ هر
رکعت نماز، هر آیه قرآن، هر ساعت گذراندن با دهان روزه و هر اجتناب از گناهی،
باارزش است. دروغی نگویید و غیبتی نکنید که زمینه برای دروغ و غیبت مقتضی است. شما
اجتناب و امتناع کنید.
ماه رمضان در هر سال، قطعهای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سیروز را وارد بهشت میشوند. بعضی به برکت آن سیروز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور میکنند که مایه تأسّف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایىِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت اللَّه است. ماه لیلةالقدر است.
از بس اینها را تکرار کردهایم و شنیدهایم و گفتهایم، برایمان عادّی شده است. انسانی به کمال راه پیدا می کند که از بین همین چیزهای تکراری، حقایق را پیدا کند. علم مادّی نیز همین طور است. همه در مدّت عمرشان دیدهاند که وقتی سیب از درخت جدا می شود، به طرف زمین می افتد. دیگر از این کار عادّیتر، چیزی در دنیا هست!؟ اما یک نفر متوجّه شد که این یک پدیده است: چرا سیب پایین میآید؟ چرا از درخت که جدا می شود بالا نمی رود؟ آن وقت نیروی جاذبه کشف شد. یک باب جدید در دانش بشری باز شد. همه این چیزهای عادّی زندگی ما از این قبیل است. قرآن را ملاحظه کنید: «افلا ینظرون الیالابل کیف خلقت. (۱)» برای عربِ شترسوار چیزی عادّیتر از شتر هست!؟ انسان را به آن ابل متوجّه می کند. ما باید به این پدیدههای الهی که دور و بر ماست، توجّه کنیم. یکی از آنها، همین ماه رمضان است. این ضیافت اللَّه چیز کمی نیست. شنیدهایم «ضیافت اللَّه» میهمانی است! آن هم میهمانی ای که میزبان آن، خدای عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که سراسر آفرینش، در قبضه قدرت اوست. «فهی بمشیتک دون قولک مؤتمره. (۲)» این، ضیافت الهی است؛ این هم ما که دعوت شدهایم: «دعیتم فیه الی ضیافت اللَّه. (۳)» از این باید استفاده کرد. استفاده از این به چیست؟ به همین چیزهایی که در اختیار ما گذاشتهاند: همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجّه، همین خشوع و همین تضرّع. اگر وارد این میدان شویم این کشور تبدیل به یک منطقه بهشتی خواهد شد. دنیا و آخرت درست خواهد شد، که: «ولو انَّ اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ منالسماء والارض(۴)» اینها وعده الهی است. اینها مبالغه و اغراقگویی نیست. خدای متعال، برکات زمین و آسمان را بر مردم با تقوا مفتوح خواهد کرد. تقوا هم به همین است.
1. غاشیه: ۱۷
2. مفاتیح الجنان: دعای فَرَج.
۳) .
۴. اعراف: ۹۶
ماه رمضان
فرصت استثنایی برای تکامل معنوی
ما معتقدیم -
و این جزو بدیهیات اسلام، بلکه بدیهیات همهی ادیان است - که انسان، فقط در سایهی
ارتباط و اتصال با حق تعالی است که میتواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته
فرصت ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن
بفرماید: «لیلةالقدر خیر من الف شهر»(۱). یک شب از هزار ماه بهتر و
بافضیلتتر و در پیشرفت انسان مؤثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که
رسول اکرم(ص) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند(۲). مگر ممکن
است که انسان وارد سفرهی کریم بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی.
آن کسانی که وارد سفرهی غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بیبهره
خواهند ماند و واقعاً این محرومیت به معنای حقیقی است. «انّ الشّقیّ من حرم غفراناللَّه
فی هذا الشّهر العظیم»(۳). محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه
رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.
1 . سوره مبارکه قدر ، آیه 3
2 و 3 . عیون أخبار الرضا ، شیخ صدوق ج ۱ ص ۲۹۵ ؛ أمالی ، شیخ صدوق ، ص ۹۳ ؛ إقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ص ۲ ؛ مصباح الکفعمی، کفعمی ص۶۳۳ ؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج ۹۳ ، ص ۳۵۶ ؛
شب قدر، فرصتی
برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی
او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی
خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون(1)».
خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند
که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا
که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما
را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و
نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم(2)»؛
مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
عزیزان
من؛ برادران و خواهران! قدم اوّل، طلب مغفرت کردن از خدای متعال و به خدا بازگشتن
است. توبه، یعنی به سوی خدا برگردیم. هرجا که شما باشید، در هر حدّی از کمال که
باشید - حتّی در حد امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام - باز به استغفار احتیاج
دارید! خدای متعال به پیغمبرش می فرماید: «واستغفر لذنبک»، (3) «فسبّح
بحمد ربّک و استغفره(4)». بارها در قرآن، خدای متعال به پیغمبر
میفرماید «استغفار کن». با اینکه پیغمبر معصوم است، گناه از او سر نمیزند و از
دستور الهی تخلّف نمیکند، اما به او هم میفرماید «استغفار کن»!
البته اینکه
استغفارِ اولیا و بزرگان از چیست، خود مقوله قابل بحثی است. استغفار آنها از گناهانی چون گناهان امثال ما نیست؛ آنها
مناسب با شأن آن قرب است؛ که استغفار میکنند؛ آنهم استغفار جدّی، نه استغفار صوری.
دعای
کمیل را ببینید! امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام در دعای کمیل انشاءً و در اوّل بار، با
شروع دعا به استغفار می پردازد. اوّل، خدا را به اسمش، به قدرتش، به عظمتش، به
صفات جلال و جمالش سوگند می دهد و بعد از آن همه قسم دادن، شروع می کند به استغفار
کردن: «اللّهم اغفرلی الذّنوب التی تهتک العصم» ، تا آخر.
من و شما به
استغفار احتیاج داریم. ای مؤمنین؛ عزیزان؛ ای دلهای پاک و صاف! مبادا مغرور شوید و
بگویید ما که گناهی نکردهایم! چرا؛ غرق قصوریم، غرق تقصیریم! «و ما قدر اعمالنا
فی جنب نعمک».(۵) آنچه کار خوب که ما به خیال خودمان انجام می دهیم، در
مقابل نعم پروردگار و در مقابل حقّ شکر الهی، چه ربطی و چه نسبتی دارد!؟ چقدر قابل
ذکر است!؟ ما نمی توانیم آن حقّ شکر را ادا کنیم؛ نمی توانیم! «لاالذی احسن استغنی
عن عونک» (۶) مگر می شود انسان از تفضل و لطف الهی، در آنی از آنات،
مستغنی باشد!؟ همیشه محتاجیم؛ همیشه هم لطف پروردگار می رسد: «خیرک الینا نازل(۷)».
ما هم از ادای شکر عاجزیم و این قصور، یا تقصیر است و بههرحال طلب مغفرت می خواهد.
در همان لحظهای
که شما دلتان را متوجّه خدای متعال و خدا را در دل خودتان حاضر می کنید و به یاد
خدا می افتید، خدای متعال در همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست
لطف و بذل و بخشش او به سوی شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزی خواهد رسید که
خطاب الهی به سمت گناهکاران میآید که «انّا نسیناکم(8)»؛ ما شما را
فراموش کردیم، ما شما را به دست فراموشی سپردهایم، بروید! عرصه قیامت اینگونه است.
امروز
که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت
به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان
به چشمهایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزی هست که خدای
متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم(9)»؛ بروید، زاری و تضّرع
نکنید، فایدهای ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون(10)». این فرصت، فرصت
زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها
ایامی از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان،
شب قدر!
از همه دوستان عزیز التماس دعای خیر و عاقبت به خیری دارم . پاینده
امروز - بیستویکم ماه رمضان - بنابر احتمال فراوان، هم روز قدر است، هم روز شهادت امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) است. دیشب یکی از سه شب ممتاز در دوران سال بود؛ شبهایی که محتمل است شب قدر باشند. تنزل ملائکهی الهی و تنزل روح در مثل دیشب یا یکی از دو شب دیگر اتفاق افتاده است یا میافتد. خوشابهحال کسانیکه با فرود فرشتگان الهی توانستند روح خود را فرشتهگون کنند.
حضور ملائکهی الهی در روی زمین و در میان ما مردم - که فرمود: «تنزّل الملائکة والرّوح فیها باذن ربّهم من کلّ امر»(۱) - باید بتواند ما را به نزدیک شدنِ به خلق و خوی فرشتهگون کمک کند. یقیناً در میان بندگان خدا کسانی بودهاند که دیشب را شب خوبی گذراندهاند و چشم حقیقتبین و روح حقیقتیاب آنها حقایق شب قدر را ادراک کرده است. شاید کسانی فرشتهها را به چشم دیده باشند... ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنویِ خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیلهی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شبقدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه میتوانیم، خود را دور کنیم. دلبستگیها، بدخلقیها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزونخواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبلههای روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣