یکی از مضامین
تکرارشوندهی در ادعیهی ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات
دنیوی است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتاریهای انسان در
دوران مواجههی با حساب و کتاب و سؤال الهی؛ این یکی از موضوعات مطرح در ادعیهی
ماه مبارک رمضان است. عامل کنترلکننده و مراقب برای انسان از جمله عبارت است از
توجّه به همین عوالم. اینکه
بدانیم «لایَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛(۱) یک حرکت کوچک، یک سکون
کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبهکنندهی دوران بعد از مرگ بیرون
نیست و از ما سؤال خواهد شد؛ این خیلی تأثیر می گذارد در رفتار ما، در گفتار ما،
در حرکات ما.
در دعای شریف
ابیحمزه [می خوانیم]: اِرحَمنی
صَریعاً عَلَی الفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی؛(۲) این حالتی که
برای همه پیش میآید و شاید خیلیها این حالت احتضار و لحظات نزدیکی مرگ را در
دیگران دیدهاند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختیاری نداریم؛ هیچکس در آنجا
به ما نزدیکتر از خدا نیست. وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون؛(۳)
هیچکس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطهای که در مقابل ما است نجات بدهد،
مگر عمل صالح و فضل الهی. عرض می کنیم در این دعا که «اللّهُمَّ ارحَمنی»؛ در آنجا
ما را رحم کن. وَ تَفَضَّل عَلَیَّ مَمدوداً عَلَی المُغتَسَلِ یُقَلِّبُنی صالحُ
جیرَتی؛ در هنگامی که بعد از مرگ ما را غسل می دهند، خدای متعال در آن حالت، رحمت
خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بیاختیار در اختیار
دستهای غسلدهنده هستیم؛ این مال یکایک من و شما است؛ هیچکداممان از این حالت
دوری و فراغت نداریم؛ این برای همهی ما پیش میآید. به یاد آن لحظه باشید.
وَ تَحَنَّن
عَلَیَّ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتی؛ ما را بلند می کنند،
سر دوش می گیرند، می برند به سمت جایگاه همیشگی و ابدی ما. وَ جُد عَلَیَّ
مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحیداً فی حُفرَتی؛ ما را سرازیر قبر خواهند کرد. این
یادآوری است؛ از این حالات نبایستی غافل بود؛ باید جلوی چشم ما باشد. اینکه سفارش
می کنند به ما که به قبرستان بروید، به زیارت اموات بروید، یک علّت و وجه آن این
است.
بعضی بدشان میآید
از اینکه کسی آنها را به یاد مرگ بیندازد؛ نه، این درمان است، این دارو است؛ علاج
خودخواهیهای ما، علاج غفلتهای ما، علاج هوسرانیهای ما است. در جای دیگری از دعای
شریف ابیحمزه [می خوانیم]: اِلهی
اِرحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ
سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ آن وقتی که در مقابل سؤال الهی کم میآوریم و درمی مانیم،
استدلال ما تمام می شود؛ مثل اینجا نیست که بتوانیم طرف مقابل را با استفادهی از
جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعیّت دور کنیم. آنجا همهچیز آشکار است برای آنکسی
که از ما سؤال می کند. به یاد آن لحظه باید بود. در یک فِقرهی دیگر: اَبکی
لِخُروجی مِن قَبری عُریاناً - این
دعا را در سحرهای ماه رمضان با توجّه بخوانید - ذَلیلاً حامِلاً ثِقلی عَلَی ظَهری
اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمینی وَ اُخری عَن شِمالی اِذِ الخَلائِقُ فی شَأنٍ غیرِ
شَأنی؛ هرکسی به فکر خودش است؛ هیچکس از من آنجا دستگیری نمی کند.
لِکُلِّ
امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ، وُجوهٌ یَومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ
مُستَبشِرَة؛ مؤمنین، متّقین، آن کسانی که مراقب خودشان بودند و از جادّهی حق و
انصاف و ادای تکلیف الهی خارج نشدند، مصداق این جملهاند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ
مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهرههای باز، خندان، درخشان، بعضی اینجوریاند.
وَ وُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة. آیهی قرآن تا اینجا
است؛(۴) در دعا این کلمه هم اضافه شده: وَ ذِلَّة. البتّه فقط این
مضمون نیست؛ دعاهای ماه رمضان مثل همهی دعاهای دیگر، ما را می کشانَد به سمت آن
سرچشمهی لطیفِ مطبوعِ گوارای رحمت الهی.
1. سوره مبارکه سبإ آیه ۳
وَقالَ
الَّذینَ کَفَروا لا تَأتینَا السّاعَةُ ۖ قُل بَلىٰ وَرَبّی لَتَأتِیَنَّکُم
عالِمِ الغَیبِ ۖ لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَلا فِی
الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذٰلِکَ وَلا أَکبَرُ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ
کافران گفتند:
«قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما
خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّهای در آسمانها و
زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در
کتابی آشکار ثبت است!»
2. دعای ابوحمزه ثمالی؛
... وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی
الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی وَتَفَضَّلْ عَلَی مَمْدوُداً عَلَی
الْمُغْتَسَلِ یقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَتَحَنَّنْ عَلَی مَحْموُلاً قَدْ
تَناوَلَ الاْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَنازَتی وَجُدْ عَلَی مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ
بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی ...اِلـهی ارْحَمْنی اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتی وَکَّلَّ
عَنْ جَوابِکَ لِسانی وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ اِیای لُبّی ... اَبْکی لِخُروُجی
مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ
یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ
امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ یوْمَئِذ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ
مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّه ...
... پوشاندی و
در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای یاران مرا به این سو و آن سو کنند بر
من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیدهام و همسایگان شایستهام به
اینطرف و آنطرف میگردانند بر من تفضل کن و هنگامی که خویشان اطراف جنازهام را بر
دوش گرفتهاند با من مهربانی فرما وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو
وارد شوم بر من بخشش کن ... به من رحم کن در آن هنگامی که حجت و دلیلم قطع شود و
زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام بازپرسیات از سرم بپرد... و منکر از
من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را به پشتم بار
کرده. یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را در کاری
غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش
دارد چهرههایی در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهرههایی در آن روز
غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها رافراگرفته ...
3. سوره مبارکه الواقعة آیه ۸۵
وَنَحنُ
أَقرَبُ إِلَیهِ مِنکُم وَلٰکِن لا تُبصِرونَ
و ما از شما
به او نزدیکتریم ولی نمیبینید!
4.
سوره مبارکه عبس آیه ۳۷ و 38و 39
لِکُلِّ
امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ * وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ * ضاحِکَةٌ
مُستَبشِرَةٌ
در آن روز هر
کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول میسازد!* چهرههائی در آن روز گشاده و نورانی است،* خندان و مسرور است؛
4.
سوره مبارکه عبس آیه 40و 41
وَوُجوهٌ
یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ * تَرهَقُها قَتَرَةٌ
و صورتهایی در
آن روز غبارآلود است،
امام صادق علیه السلام
خِیارُکُم سُمَحاؤُکُم ، وشِرارُکُم بُخَلاؤُکُم ، ومِن خالِصِ الإِیمانِ البِرُّ بِالإِخوانِ وَالسَّعیُ فی حَوائِجِهِم،
بهترینِ شما سخاوتمندان شمایند و بدترینتان ، بخیلانتان. از خلوص ایمان است : نیکى کردن به برادران و کوشش براى رفع حوائج آنان.
الکافی : ج ٤