مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اَلقُرآنُ غِنًی لاغِنی دونَهُ وَ لا فَقرَ بَعدَهُ .
قرآن، توانمندی است که هیچ توانی جایگزین آن نمی شود وپس از آن هیچ فقری باقی نمی ماند.

تفسیرابی الفتوح 1/10

تلاوت صفحه چهاردهم:
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 58  از سوره مبارکه المائدة
وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ
ترجمه: و هنگامى که [به وسیله اذان مردم را] به نماز مى‏خوانید آن را به مسخره و بازى مى‏گیرند زیرا آنان مردمى‏اند که نمى‏اندیشند
تفسیر: از رابطه و دوستى با کسانى که اذان (وشعائر دینى) را مسخره مى‏کنند بپرهیزید. «لاتتّخذوا... و اذا نادیتم...»
ماز، چهره و مظهر دین است. (در آیه قبل، استهزاى دین مطرح شد و در این آیه استهزاى نماز، یعنى نماز سیماى دین است) «اتّخذوا دینکم هزواً... و اذا نادیتم الى الصلوة اتّخذوها هزوا»
براى نماز، باید ندا سر داد تا همه جمع شوند.«نادیتم» (نماز باید علنى باشد)
در جامعه‏ى اسلامى، باید براى نماز، فریاد زد و تبلیغ کرد و هیچ کس نباید مانع آن گردد. «نادیتم الى الصلوة»
شیوه‏ى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بى‏خردان، اهل استهزا هستند. «ذلک بانّهم قوم لا یعقلون»
قال علی علیه السلام :
ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَةٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَةٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی .
هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی .

نهج البلاغه خطبه 176

تلاوت صفحه سیزدهم:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:

آیه شماره 58  از سوره مبارکه مریم‏
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ مِن ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّیَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا
ترجمه : آنان کسانى از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانى داشت از فرزندان آدم بودند و از کسانى که همراه نوح [بر کشتى] سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانى که [آنان را] هدایت نمودیم و برگزیدیم [و] هر گاه آیات [خداى] رحمان بر ایشان خوانده مى‏شد سجده ‏کنان و گریان به خاک مى ‏افتادند
تفسیر : هدف همه‏ ى انبیا یکى است. (خداوند پیامبران را در کنار هم قرار مى ‏دهد و همه را با یک وصف توصیف مى ‏کند) «اولئک الّذین انعم اللّه علیهم ...»
مُنعِم حقیقى، خداوند است. «انعم اللّه علیهم»
والدین و نیاکان، از نظر وراثت در تربیت نسل مؤثّرند. «ذرّیةآدم... ذرّیة ابراهیم»
گرچه همه‏ ى انبیا از ذرّیه آدم هستند، ولى در نام بردن نوح و ابراهیم و اسرائیل (یعقوب)، از آنان تجلیل خاصّى شده است. «مع نوح و من ذرّیة ...»
گریه در سجده آن قدر ارزشمند است که خداوند از اهل آن تجلیل کرده است. «سجّداً و بکیّا»
گریه وزارى به درگاه الهى، نشانه‏ ى رشد، شناخت، توفیق و برگزیدگى است. «و ممنّ هدینا واجتبینا...»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اِنَّ هذَا القُرآنَ مَأدَبَةُ اللهِ فَتَعَلَّموا مَأدَبَتَهُ مَا استَطَعتُم .
این قرآن ادبستان خداوند است پس تا آنجا که می توانید از این ادبستان بیاموزید.                    

                                                       مجمع البیان 1/16

تلاوت صفحه دوازدهم:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 104  از سوره مبارکه آل عمران
وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه : و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند
تفسیر : در جامعه اسلامى، باید گروهى بازرس و ناظر که مورد تأیید نظام هستند، بر رفتارهاى اجتماعى مردم نظارت داشته باشند. «ولتکن منکم امّة»
اصلاح جامعه و جلوگیرى از فساد، بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امکان ندارد. «منکم امّة»
دعوت‏ کننده‏ ى به خیر ومعروف باید اسلام ‏شناس، مردم ‏شناس وشیوه‏ شناس باشد. لذا بعضى از امّت این وظیفه را به عهده دارند، نه همه آنها. «منکم‏امّة»
دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر، باید به صورت دائمى باشد، نه موسمى و موقّتى. «یدعون، یأمرون، ینهون»
امر به معروف، بر نهى از منکر مقدّم است. اگر راه معروف‏ ها باز شود، زمینه براى منکر کم مى ‏گردد. «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»
کسانى که براى رشد و اصلاح جامعه دل مى ‏سوزانند، رستگاران واقعى هستند وگوشه‏ گیرانِ بى ‏تفاوت را از این رستگارى سهمى نیست. «اولئک هم‏المفلحون»
فلاح و رستگارى، تنها در نجات و رهایى خود خلاصه نمى ‏شود، بلکه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یأمرون، ینهون، اولئک هم المفلحون»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اَهلُ القُرآنِ اَهلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ .
اهل قرآن، اهل خدا و خاصان بارگاه اویند .                                                                           مجمع البیان 1/15
تلاوت صفحه یازدهم:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
وَقَدْ مَکَرُواْ مَکْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَکْرُهُمْ وَإِن کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ
ترجمه : و به یقین آنان نیرنگ خود را به کار بردند و [جزاى] مکرشان با خداست هر چند از مکرشان کوه ها از جاى کنده مى ‏شد
تفسیر : ستمگران هرچند صاحب قدرت و قوت باشند اما سرانجام مخذول خداوند خواهند شد. «عنداللَّه مکرهم»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
اَشرافُ اُمَّتی حَمَلةُ القُرآنِ .
شریفان امت من حاملان قرآنند .                                                                              خصال صدوق 1/7
تلاوت صفحه دهم:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 113  از سوره مبارکه بقره
وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
ترجمه : و یهودیان گفتند ترسایان بر حق نیستند و ترسایان گفتند یهودیان بر حق نیستند با آنکه آنان کتاب [آسمانى] را مى خوانند افراد نادان نیز [سخنى] همانند گفته ایشان گفتند پس خداوند روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف مى‏ کردند میان آنان داورى خواهد کرد
تفسیر : تعصّب بى ‏جا و انحصارطلبى بى‏ دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده گرفتن دیگران، نشانه ‏ى استبداد و خود محورى است. «لیست النصارى على شى‏ء... لیست الیهود على شى‏ء»
اگر تعصّب و خودخواهى باشد، علم هم نمى ‏تواند هدایت کند. اهل کتاب قادر به تلاوت آن بودند ولى به خاطر داشتن روحیّه ‏ى انحصارطلبى تلاوت‏ها کارساز نبود. «وهم یتلون الکتاب»
در فضاى آمیخته به تعصّب، عالم و جاهل همانند هم فکر مى‏ کنند. مشرکان جاهل همان حرفى را مى ‏زدند که تلاوت کنندگان تورات و انجیل مى ‏گفتند. «کذلک قال الذین لا یعلمون»
قال علی علیه السلام :
اِنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ .
ظاهر قرآن شگفت انگیز و زیبا و باطنش ژرف و عمیق است .                
                                                                   اصول کافی 2/599
تلاوت صفحه نهم:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 220  از سوره مبارکه بقره
فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
ترجمه : درباره دنیا و آخرت. و در باره یتیمان از تو مى‏ پرسند بگو به صلاح آنان کار کردن بهتر است و اگر با آنان همزیستى کنید برادران [دینى] شما هستند و خدا تباهکار را از درستکار بازمى ‏شناسد و اگر خدا مى ‏خواست [در این باره] شما را به دشوارى مى ‏انداخت آرى خداوند توانا و حکیم است
تفسیر : دنیا وآخرت را سطحى ننگرید و در آن فکر کنید. «یتفکّرون فى الدنیا و الاخرة»
رها کردن کار یتیمان، مصلحت نیست، بلکه به نیّت خیر و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قل اصلاح لهم خیر»
هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان، ارزش است. کلمه «اصلاح» به صورت مطلق آمده تا شامل همه‏ ى اصلاحات اعمّ از اصلاح مالى، علمى، عملى، تربیتى و دینى بشود. «اصلاح لهم خیر»
یتیمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلکه برادر کوچک ما و جزء خود ما هستند. «فاخوانکم»
نه افراط و نه تفریط، نه به نام اصلاح، اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد، آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را مى‏ شناسد. «واللّه یعلم المفسد من المصلح»
اگر بدانیم خداوند افکار ونیات ما را مى ‏داند، فساد و خلاف نمى‏ کنیم. «واللّه یعلم المفسد»
تکلیفِ فوق طاقت در اسلام نیست. «لو شاء اللّه لاعنتکم»
آسان‏ گیرى دستورات، کارى حکیمانه است. «لو شاء اللّه لاعنتکم انّ اللّه عزیز حکیم»
قال علی علیه السلام :
فیهِ رَبیعُ القُلوبِ وَیَنابیعُ العِلمِ وَ ما لِلقَلبِ جِلاءٌ غَیرُهُ .
قرآن بهار دل ها و چشمه های دانش است و دل را جز به وسیله آن جلایی نیست.
                                                                               نهج البلاغه خطبه 176
تلاوت صفحه هشتم:
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 15  از سوره مبارکه الأحقاف‏
ووَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
ترجمه : و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد مى ‏گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‏ اى سپاس گویم و کار شایسته ‏اى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان ‏پذیرانم
تفسیر : نه تنها انفاق و امداد و احترام، بلکه هر نوع نیکى نسبت به والدین لازم است. («احساناً» به صورت نکره آمده که شامل هر نوع احسانى شود.)
احسان به والدین باید پیوسته و برجسته باشد، نه به مقدار ضرورت و مقطعى. (تنوین در «احساناً» نشانه‏ى عظمت و برجستگى است.)
توجّه به سفارش اکید خداوند به زحمات گذشته والدین، احسان و خدمت کردن به آنان را عاشقانه و جدى‏ تر مى‏ کند. «وصّینا الانسان... حملته امّه»
کمال احسان به والدین، در آن است که بى‏ واسطه انجام گیرد. «بالوالدین احسانا» (حرف «ب» در «بالوالدین» نشانه آن است که احسان به والدین با دست خود باشد.)
یاد رنج و زحمت‏هاى مادران، در برانگیختن عاطفه فرزندان مؤثّر است. «حملته امّه کُرهاً... کرها...»
حق مادر بیش از پدر است. پس از کلمه «والدین»، سخن از رنجهاى مادر است. «حملته امّه کُرهاً...»
چهل سالگى قلّه توانمندى و رشد انسان است. «بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنة»
بهترین راه تشکر از نعمت‏هاى خداوند، انجام کار نیک است.«أشکر نعمتک... أعمل صالحاً»
ارزش عمل صالح به آن است که پیوسته و دائمى باشد. «ان اعمل صالحاً» (فعل مضارع «اعمل»، نشانه دوام و استمرار است)
فرزند و نسل صالح، افتخارى براى والدین است. «اصلح لى فى ذرّیتى»
در برابر ناسپاسى ‏هایى که نسبت به خدا و والدین داشته‏ ایم، توبه و جبران کنیم. «و على والدىّ... انّى تُبتُ الیک»

الله صلی الله علیه و آله :
اَصدَقُ القَولِ وَ اَبلَغُ المَوعِظَةِ وَ اَحسَنُ القَصَصِ، کِتابُ اللهِ .

راست ترین گفتار و رساترین پندها و نیکوترین قصه ها کتاب خداست .                                                                               امالی صدوق /394

تلاوت صفحه هفتم:
[audio>

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 35  از سوره مبارکه آل عمران
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
ترجمه : چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى
تفسیر : رشد معنوى زن تا آنجا بالا مى ‏رود که بعد از سالها انتظار، فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا مى ‏کند. «امرأت عمران ربّ انّى نذرت لک»
افراد دوراندیش، قبل از تولّدِ فرزند به فکر مسیر خدمات او نیز هستند. «نذرت لک ما فى بطنى محرّراً»
از خود بگذریم و تنها در راه خدا صرف کنیم. «نذرتُ لک»
خدمت در مسجد به قدرى ارزشمند است که اولیاى خدا عزیزان خود را قبل از تولّد نذر آن مى ‏کنند. «نذرت لک...»
موضوع نذر، تاریخى بس طولانى در ادیان الهى دارد. «ربّ انّى نذرت»
مادر، نوعى ولایت بر فرزند دارد. «نذرت لک ما فى بطنى»
میان گذشت از فرزند و برگزیدگى خداوند رابطه است. «اصطفى... آل‏عمران... نذرت لک ما فى بطنى محرّراً»
کسانى در خدمات دینى موفّق ‏ترند که تمام وجود خود را صرف خدمت نمایند، نه بخشى از وقت را. «محرّراً»
خدمت فرزند به مادر، حقّ طبیعى مادر و قابل گذشت است. «محرّرا»
اگر عزیزترین ومحبوب‏ترین چیزها را مى ‏دهید، به فکر قبولى آن نیز باشید. «فتَقبَّل»
قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
فَضلُ القُرآنِ عَلی سائِرِالکَلامِ کَفَضلِ اللهِ عَلی خَلقِهِ
برتری قرآن بر سایر سخنان، همانند برتری خداوند است بر بندگانش .                                              جامع الاخبار / 47
تلاوت صفحه ششم:
 

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 62  از سوره مبارکه بقره
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ
ترجمه : در حقیقت کسانى که [به اسلام] ایمان آورده و کسانى که یهودى شده‏اند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد
تفسیر : تمام ادیان آسمانى، اصول مشترک دارند؛ توحید، معاد و انجام اعمال صالح. «آمن باللَّه و الیوم الاخر و عمل صالحاً»
مهم‏ترین اصل اعتقادى بعد از توحید، معاد است. «ءامن باللَّه و الیوم الاخر»
صاحبان ادیان دیگر در صورت بی ‏اطلاعى از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دین آسمانى خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند ودر بى ‏اطلاعى خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «من آمن باللّه... لاخوف علیهم...»
انسان، تنها در سایه ‏ى ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش مى ‏یابد. «لا خوف علیهم»
سعادت وکرامت، مربوط به ایمان وعمل صالح است، نه عنوانِ مسلم، یهودى، مسیحى، صابئى. «من آمن باللّه... لاخوف علیهم...»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
یاعَلی ! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ .                              
ای علی ! برترین سخن، قرآن است .                                                                         تفسیرابی الفتوح2/319
تلاوت صفحه پنجم:
 

آیه شماره 86  از سوره مبارکه الأنبیاء
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه : و آنان را در رحمت‏خود داخل نمودیم چرا که ایشان از شایستگان بودند
تفسیر : نام بزرگان را زنده نگاه داریم و کمالات آنانرا بازگو نماییم. «و اسماعیل و ...»
صبر، خصلت ارزشمندى است که خداوند، دارندگان آن را مى‏ستاید. «کلّ من الصّابرین»
صبر، زمینه‏ساز ورود انسان در رحمت الهى است. «کلٌّ من ّلصابرین و ادخلناهم فى رحمتنا»
کسب درجات و مقامات، پس از موفّقیّت در آزمایشات الهى است. «الصابرین و ادخلناهم»
برخوردارى از رحمت الهى در گرو عمل صالح است. «ادخلناهم - من‏الصالحین»
صبر و صلاح، از صفات انبیا است، و هر که به آنها متصف باشد، نشان از پیامبران دارد. «و اسماعیل و ... من‏الصابرین - من‏الصالحین»

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی