امام رضا علیه السلام :
أذِّن فی بَیتِکَ فَإِنَّهُ یَطرُدُ الشَّیطانَ ، ویُستَحَبُّ مِن أجلِ الصِّبیانِ
در خانه ات اذان بگو؛ زیرا این کار، شیطان را مى راند و براى کودکان نیز، خوب (مفید) است .
وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) فرمود کلمه «لا اله الا الله» را خدا قلعه خود میداند دژ میداند. این «یاء» یای ملکیت نیست، یای مسئولیت است. فرمود: «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی»، قلعه من است؛ یعنی دژ من است من هم دژبان هستم. اگر دژی و قلعهای دژبانش «الله» باشد که کسی نمیتواند به او آسیبی برساند؛ و تعبیر دیگر دارد که هر کس اینجا آمد محفوظ است. یک وقت میگوییم ﴿لِلَّهِ مُلْکُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ﴾، این یک معناست. آسمان مختصّ به خداست، زمین مختصّ به خداست، درست است. یک وقت تعبیر این است که قلعه اوست: «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی»؛ یعنی دژ من است، یعنی من دژبان هستم؛ لذا با «فاء تفریع» فرمود: «فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»، یا «فَمَنْ قَالَهَا أَمِنَ مِنْ عَذَابِی». آن وقت امامت و ولایت هم شرط ورود به اوست. اگر ذات مقدس رسول گرامی و امیرالمؤمنین(علیهما آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود: من شهر علمم و تو درِ این شهر هستی،
وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) میگوید که «أَنَا» که میگوید یعنی امامت، نه تنها من! امامت، ولایت درِ این قلعه است. این قویتر از آن نیست؟ این سخن از «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌ بَابُهَا» نیست، این سخن از این است که کلمه توحید دژ خداست و امامت شرط ورود آن است. از این راه آدم وارد بشود آدم محفوظ است.
برگرفته از نکات اخلاقی استاد جوادی املی
با بررسی آیات قرآن به آیاتی برخورد می کنیم که در آنها به بیان مختصات جهنمی ها پرداخته که چکیده آها عبارت است از : کفر و نفاق - نافرمانی خدا - به سخره گرفتن آیات الهی - گمراه کردن مردم یا جلو هدایت مردم را گرفتن - غفلت - پیروی از شیطان - طغیان و استکبار - ظلم و تکیه بر ظالم - دنیا پرستی و فراموش کردن آخرت ...
حجم: 19.6 مگابایت
... إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا ﴿٣٠﴾
از این آیه می فهمیم توسعه و تنگی رزق از شئون ربوبیت خداوند است. ربّ بودن پروردگار گاهی تلخی دارد و گاهی شیرینی مثل مادر که گاهی برای تربیت فرزندش او را به سختی وادار می کند. خداوند نیز که رب الارباب است، برای رشد بندگانش آنها را در منگنه و تنگنا قرار می دهد.
دریافت
حجم: 18.7 مگابایت
فتنه سال 88 بیتردید
تقابل یک جناح سیاسی با
جناح دیگر ـ در دایره نظام جمهوری اسلامی ـ یا غائله ای در چارچوب اختلاف
میان نیروهای سیاسی باورمند به نظام دینی نبود.
فتنه 88 به
روشنی برآمده از اراده دشمنان پنهان و آشکار و نیروهای برانداز داخلی و خارجی در
مصاف با انقلاب و نظام و ملت بود؛ فتنه 88 نسخه اعطایی نظریهپردازان کودتای
مخملین به پیادهنظام شان در داخل ایران به شمار میآید و رجوع به توصیهها و
دیدگاههای عناصری صهیونیست همچون "مایکل لدین"،"جین شارپ" و
"جورج سورورس"، جملگی حکایتگر یک واقعیت بزرگ و غیرقابل کتمان
است ، اینکه فتنه 88 نه پدیدهای اتفاقی که حاصل اتاقهای فکر کانونهای
صهیونیستی بوده است.
وقایع پس از انتخابات
دهم ریاست جمهوری جنگ احزابی بود که کلیت نظام دینی و خاصه اصل مترقی ولایت
فقیه که شاکله جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد، هدف گرفته بود؛ انتخابات با هر
نتیجه دیگری رقم میخورد به بهانهای دیگر، باز هم سناریوی آتش در تهران عملیاتی میشد.
اما این بار
نیز همچون همه مقاطع بعد از انقلاب اسلامی محاسبات دشمنان و فریب خوردگان، اشتباه
بود و غائلهآفرینی آنان که همراه با تجارب آشوبهای تیر 78 بود، به شکستی مفتضحانه
منجر شد.
آنان تصور
نمیکردند که با وجود موج بحرانسازی علیه نظام و کشور همچون اعمال تحریم و غبارآلوده
کردن فضای سیاسی و اجتماعی جامعه، مردم ایران در اندک مدتی سره را از ناسره
بازشناسند و انقلاب بصیرت برپا دارند و ثابت کنند که با گذشت بیش از ربع قرن
همچنان تا پای جان به انقلاب و نظام و میهن خود وفادارند و تبعیت از ولایت و حریم
داری از این ستون خیمهگاه حاکمیت دینی را تکلیفی شرعی میدانند.
فتنه 88 سبب
شد:
خواص، محکخورده
و چهره منافقان افشا شود.
مردم هوشیار
از پیش، صحنه سیاست داخلی و خارجی را رصد کنند.
ضرورت تطبیق
افراد با حق بیش از گذشته درک شود.
توطئه های
نوین و پنهان دشمنان خارجی و داخلی آشکار گردد.
پالایشی اساسی
در میان سیاسیون و تصمیمسازان علاقهمند به نظام و نفوذیها صورت عینی گیرد و
مرزبندیها بین "خودی و غیرخودی" رنگی روشن پذیرد.
در بررسی
دوران فتنه اما یک نقطه عطف سترگ به چشم میآید؛ فرازی که بیشک به دلیل پیامهایش
برای همیشه در تقویم انقلاب و تاریخ ایران ثبت شده است: حماسه نهم دی!
مردم تهران
ماهها در برابر سران فتنه و اراذل و اوباش خویشتنداری کردند اما وقتی دیدند که ضدانقلابیون
نسبت به ساحت سرور آزادگان حضرت امام حسین(ع) گستاخی کردند، با شادی و هلهله جسارت
کردند. به نفع اسرائیل شعار دادند. به عزاداران آل عصمت با دشنه و زنجیر حمله ور
شدند، تحمل از کف دادند و در روز غرورآفرین نهم دی به خیابانها آمدند؛ حضور بیش از
4 میلیون دلداده به نظام ، ولایت و ایران در تهران، خاطره 12بهمن 57 را زنده
کرد. خاطره روزی که مردم به استقبال از مقتدای عاشقی خود شتافتند تا حکومت الله پا
برجا بماند.
مردم آمدند تا
بگویند بصیرند، تا بگویند سکوت منحوس خواص بیبصیرت را تحمل ندارند، آمدند تا
بگویند ولایت، رکن انقلاب و استقلال و بالندگی ایران است. بگویند تا نفس دارند
مدافع دستاوردهای انقلاب خمینی کبیرند. بگویند ملت زنده است و اجازه نمیدهند نفوذیها
و بیگانگان با دین و ایران، سرنوشت جامعه دینی را به دست گیرند.
بگویند: انقلاب اسلامی مصادره نشدنی است. بگویند سیاست بازان را
میشناسند و لاابالیگریهای سیاستزدگان دلخوش به حمایت بیگانه را پس میزنند.
نهم دی، شکست
کودتای مخملین و بیثمر اشراف وابسته سیاسی علیه ایران ما بود.
نهم دی،
انقلاب بصیرت بود و انوار بصیرت را به افق آینده منتشر کرد.
وَ لَا تُضِیعَنَّ حَقَّ أَخِیکَ اتِّکَالًا عَلَى مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ فَإِنَّهُ لَیْسَ لَکَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ وَ لَا یَکُنْ أَهْلُکَ أَشْقَى الْخَلْقِ بِکَ وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِیمَنْ زَهِدَ عَنْکَ وَ لَا یَکُونَنَّ …
در این فراز از وصایا و کلام نورانی مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام 6 توصیه و وصیت مهم و حکیمانه را پیش روی اهل ایمان و فرزندان نسبی و سببی خودشان قرار دادند:
1/ هرگز حق برادرت را با اعتماد به دوستی فی مابین خودت و او ضایع مکن زیرا کسی که حق او را ضایع کردی، هگز با تو برادر نخواهد ماند...
دریافت
حجم: 11.7 مگابایت
یکی از مشکلات جامعه ما طلاق است ـ معاذالله ـ وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التّحیّة و الثّناء) فرمود: من یک چیز تازهای آوردم، من نکاح آوردم، نه ازدواج. ازدواج به معنای اجتماع مذکر و مؤنث در شرق بوده، در غرب بوده، مسلمان دارد کافر دارد، من آن را نیاوردم. «أَلنِّکَاحُ سُنَّتِی»؛ این نکاح چیست؟ نکاح این است که این دو عنصر، دو اصل خانوادگی باید داشته باشند، آن مسئله جهیزیه و مهریه و اینها یک آداب و رسوم عادی است. فرمود دو چیز است که زندگی را نگه میدارد. اینکه: ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها﴾ بعد فرمود: ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾ دوستی عاقلانه، گذشت مهربانانه! دوستی اگر بر اساس غریزه باشد، همین که انسان دیگری را دید مینگرد سوی کسی دیگر را و اگر سن قدری بالا آمد، این غریزه افت کرد، آن هم رخت برمیبندد؛ اما اگر دوستی عاقلانه باشد؛ مثل اینکه خانوادههای شیعه هم همین طور هستند. اگر شما میبینید یک پدر و مادر شیعه، سنّشان به هفتاد و هشتاد سال که رسید، علاقهشان به یکدیگر بیش از علاقه دو تا جوان است. فرمود: ﴿جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾؛ دوستی عاقلانه، یک؛ و گذشت مهربانانه از لغزش دیگری، دوم. چون همه ما که افراد عادی هستیم؛ به هر حال در معرض اشتباه هستیم، فرمود این زبان را، این چشم را انسان باید کنترل کند، هر حرفی را نزند، هر چیزی را هم نبیند. اگر این دو اصل باشد که طلاقی پیش نمیآید، احترام متقابل باشد. اگر خدای ناکرده جایی طلاق رخنه کرد این خانه ویران به آسانی ساخته نمیشود. بافت فرسوده را شهرداری بعد از مدتی میسازد؛ اما خانه طلاق یافته را به این آسانی نه آن مرد میتواند بسازد نه آن زن میتواند بسازد عمری را به افسردگی میگذراند.
برگرفته از نکات اخلاقی استاد جوادی املیبه امام سجاد علیه السلام عرض کردند: آقا! شما دیگه چرا؟ شما جدتان پیامبر (ص) است. این همه سختی ، این همه زحمت برای چیست؟ جدّ شما پیغمبر رحمة للعالمین، شفیع همه عالم است. امام فرمود: هیهات! خداوند بهشت را خلق نکرد مگر برای مطیعینش ولو اینکه غلام حبشی (آفریقایی) باشد و جهنم را خلق نکرد مگر برای نافرمانان . هر چند که این نافرمان سید قرشی باشد.
اصلاً در قیامت نسبی باقی نمی ماند. نژاد و نسب مال دنیاست. آنچه که معیار است: تقوا، ایمان، علم، جهاد ، ... و هر آنچه در قرآن آمده است....
دریافت
حجم: 20.3 مگابایت
امام علی علیه السلام :
حُسنُ الأَدَبِ خَیرُ مُوازِرٍ وأفضَلُ قَرینٍ .
ادبِ نیکو ، بهترین یار است و برترین همدم.
غرر الحکم: ج ۳
صله رحم چیست؟ رابطه با خویشان یا با خبر بودن از خویشان یا احسان و دوستی با
خویشان یا رفت و آمد با آنها...
آنچه که از احادیث ما بر می آید صله رحم یعنی با
خبر بودن از خویشاوندان یعنی بدانم که حال و اوضاع او چگونه است؟ چه مشکلی دارد؟
در چه وضعیتی به سر می برد؟ ...و این از طریق رفت و آمد ، تلفن ، شنیدن از دیگران
و ... میسّر است. و دوم اینکه اگر توانایی دارم برای او کاری بکنم. وقتی به کسی می
گویند دایی ات دو ماه است که در بستر بیماری است و اظهار بی اطلاعی می کند یعنی
قطع رحم کرده . خبر داشتن از احوال دیگران بدون رعایت احوالات ایشان در حد توان،
قطع رحم است. صرف رفتن به خانه اقوام صله رحم انجام نداده ایم یا به منزل کسی می
رویم که در تامین لوازم پذیرایی مشکل دارد این که صله رحم نیست ، خسارت عظیم است!!
رفت و آمد بدون خبر داشتن از اوضاع صاحب منزل صله رحم نیست، اینقدر باید با او
صمیمی باشیم تا او دردمندیهای خودش را با ما در میان بگذارد...
حجم: 22.2 مگابایت
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣