یا اهل الکبریاء و العظمه!
اکنون که خورشید عید سر می زند، چشم انتظارم تا از جود و جبروت تو، خود را میان اهل رحمت و مغفرت بیابم که این شعف، از تصور بخشش توست؛ نه از تجسم اعمالم.
به راستی، عید روزی ست که در آن معصیت تو نباشد. دستم را بگیر تا از همین نقطه، تولد دیگری را در خود شروع کنم.
جماعت! این فقط عید نیست؛ بهانه ای خالقانه است برای کرامت و بخشندگی؛ فرصتی است تکرار ناشدنی، برای اجابت همه نیازهایی که چشم به آستان رمضان دوخته بودند. پس دریابیم این شکوه مبارک را و با هم ترانه ممتدِّ عبودیت را بخوانیم؛ چرا که همگان معترفیم بر عطش وصل و مرتکبیم بر شور مسلمانی!
نمی دانم در امتحان تو از قبول شدگانم یا نه؟ اما کارنامه لرزان چشم ترم را بر گونه هایم ببین که توان سیلی خشم تو را ندارد. اکنون که نشستن بر خوان روزه تو، قلبم را شکننده کرده است، بازگشته ام تا به مُهر تأیید، مِهر و امید را از تو طلب کنم. مبادا پس از امروز، در روزمرگی ها غرقه شوم و عهدم را با تو تا رمضانی دیگر نگاه ندارم! عید فطر، منزلی است برای پوشیدن بهترین لباس روح در موسم دیدار تو، تا مگر پسندت افتم و در بند بندگی ات اسیر شوم.
«صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود کاین گوشه نیست در خور خیل خیال تو»
برگرفته از سخنان حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
خدایا! ترا به آبروی آن عزیزانی که روزه شان را قبول کردی، لطف کن و عیدی همه ما را سرفرازی ایران و ایرانیان قرار بده!ماه رمضان، ماهی است که میشود با تذکر و توجه در آن، به جبران کردههای ناپسند پرداخت. در «دعای ابو حمزه»، عبارتی بسیار تکان دهنده وجود دارد؛ که آن عبارت، این است: «واعلم انّک للرّاجی بموضع اجابةٍ و للملهوفین بمرصد اغاثةٍ و انّ فی اللّهف الی جودک و الرضا بقضائک عوضاً من منع الباخلین و مندوحةً عمّا فی ایدی المستأثرین و انّ الراحل الیک قریبُ المسافة و انک لا تحتجب عن خلقک الاّ ان تحجبهم الاعمال دونک.»(مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی) فرد دعا خوان و ثناگو، عرض میکند: «ای خدای من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزین پناه بردن به دیگران کردم و میدانم اگر کسی به سوی تو بیاید، راه نزدیک است... .»
بیانات آیةالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران، 1373
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣