ما دو گونه علم داریم : یک وقت کسی علمی تهیه می کند چیزی می خواند که ابزار دنیای او باشد... این بیان نورانی علیبنابیطالب (سلام الله علیه) که فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُه»؛ این بیان نورانی حضرت است، فرمود: بسا درسخواندههایی هستند که کُشته جهالت خودشان هستند، یک سلسله از علما هم هستند که «الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاءُ» یا همین آیه ﴿إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ ما باید تلاش کنیم این قسم دوم باشیم؛ یعنی علمی کسب کنیم که ما را حفظ کند، برای ما نور باشد.
علم, بخشی از راه است. آنکه مشکل را حلّ میکند عقل است نه علم, علم یک چراغ است؛ حالا کدام طرف را داشته باشیم با این علم کدام طرف برویم، علم, وسیله است؛ اما آنکه اساس کار است در این آیه کریمه مشخص فرمود, فرمود: ﴿تِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾؛ یعنی علم یک نردبانی باشد برای عقل. علم وقتی نافع است که نردبان باشد؛ عالِم را به مقام عقل برساند، هیچ عاقلی جهنم نمیرود؛ اما علما چرا.
ما باید بکوشیم درسی بخوانیم که برای ما نافع باشد یک; یعنی خودِ این علم فی نفسه نافع باشد. دوم اینکه از این علم بهره ببریم. اینکه به ما در دعاها, در قنوت, در تعقیبات نماز گفتند بگویید: «أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَع»؛ خدایا آن علمی که به درد ما نمیخورد من از آن علم به تو پناه میبرم! همین است.
بعضی از علوماند که به درد نمیخورند؛ مثل سِحر و شعبده و جادو و مانند آن، بعضی از علوماند که چراغاند، نورند؛ ولی شخص از آن استفاده نمیکند. به ما گفتند در دعاها, در تعقیبات نماز و در قنوت بگویید خدایا آن علمی که مشکل مرا حلّ نمیکند، من از آن علم به تو پناه میبرم؛ آن وقت میشوید طلبه.
خدا به پیامبر فرمود: ﴿قُل رَبِّ زِدْنِی عِلْماً﴾؛ یعنی تا نفس میکشی علم, هیچ وقت نگویید ما فارغ التحصیل شدیم؛ حالا انسان یا تدریس میکند یا تألیف میکند یا تجربه میکند تا نفس میکشیم علم.
وجود مبارک امام صادق به یکی از شاگردانش فرمود: درست است که آدم باید درس بخواند و اهل کتاب باشد؛ ولی باید همّتش بلند باشد. «فَإِنْ مُتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ» فرمود درست است که عالم شدی ... کتاب میخوانی؛ اما کتابی که دیگران نوشتند و تو بخوانی در کتابخانهات بگذاری به درد نمیخورد، به جایی برس که چند جلد کتاب خودت بنویسی که بچههای تو وارث نوشتههای تو باشند، تو بشوی مؤلف.
برگرفته از سخنان استاد جوادی آملی
اینها به جای اینکه برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند
یا جای اینکه آب برایت بیاورند همراه ناله ی تو چه رقصی به پا کنند
باید فرشته ها، همه با بالهای خود فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند
هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابجا کنند
حالا که میبرند تو را روی پشت بام آیا نمیشود که کمی هم حیا کنند
تا بام میبرند که شاید سر تو را در بین راه، با لبهای آشنا کنند
حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست و پا کنند
مراسم سوگواری شهادت حضرت جوادالائمه ابن الرضا علیه السلام
و یادبود خانم محتشمی پور مادر بنیانگذار مؤسسه علی بن موسی الرضا(ع) روز سه شنبه ۳۱ مرداد ساعت ۹:۳۰ صبح در مؤسسه برگزار خواهد شد.
سخنران: آیت الله سید محمد مهدی میرباقری و مداحی خانم گنجی
قابل ذکر است سخنرانی استاد میر باقری ساعت ده صبح آغاز خواهد شد.
بیست و پنجم ذی القعده، هم زمان با دحوالارض است. «دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند.
دحوالارض یعنی گسترده شدن زمین. در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود.
در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.
زمین، گاهواره زندگی انسان و همه موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است.
گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:
میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.
میلاد حضرت عیسی مسیح ـ علیه السلام.
خروج رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی میکردند.
در روایتی نیز آمده است که حضرت قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد.
زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ
بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی این روز است.
توبه،
استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید
بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
یکی از برنامه های پیشنهادی در روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسأله دحوالأرض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می خواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».
از امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
این روز یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است، در روایتی روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است، هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد برای او عبادت صد سال نوشته شود، برای روزه داران این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند، این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شده است...
انسان در دنیا همچون مسافری است که چندی در غربت توقف دارد و بعد به وطن باز میگردد. سرمایه ای داشته که با آن باید سوداگری می کرده است.
عمر سرمایه گرانبهایی است که در این دار غربت یعنی دنیا باید مصرف شود برای حیات پس از مرگ . آن روزیکه کافران آرزو می کنند ای کاش در چنین روزی تدارکی دیده بودند ولی عمر یکبار فقط در اختیار انسان قرار می گیردو کسی را پس از بردن بر نمی گردانند هر چند آرزو داشته باشد و التماس کند. از امروز باید به فکر باشیم و بار خود را ببندیم. آیا فکر کرده اید از اصحاب یمین هستیم یا خدای نکرده از اصحاب شمال؟ تا وقت نگذشته باید تدارکی کنیم و گذشته ها را جبران کنیم.
بعضی ها تا این موعظه ها را می شنوند، می گویند پس دنیا را چه کنیم ؟ آیا نباید تدارک زندگی دنیا را کرد؟ در پاسخ باید گفت: اگر دنیا را برای آخرت بخواهی _که کمتر کسی چنین است_ این خودش مطلوب است و به حساب آخرت گذاشته می شود. شخص دنبال هر کاری می رود ، کسب تجارت، زراعت، صنعت همه برای اطاعت امر خداوند به انها باشد" الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله"
خداوند ضامن رزق هر جنبنده ای در این عالم است و برای حکمتها و مصلحتهایی دستور داده شده شخص اشتغال به کار داشته باشد، نه اینکه خدا برای روزی دادن نیاز به کسب و کار من و شما داشته باشد البته نباید تمام وقت من و شما به کسب و کار بگذرد و با حرص به اندوختن مال پرداخت، تمام همّ و غم زندگی دنیا باشد و از اخرت باز ماند. کار عمده انسان تدارک سفر آخرت است.
صریح قران این است که مردمان سه دسته اند؛ سابقین و اصحاب یمین و اصحاب شمال. گروهی که بین دسته اول و دسته دوم هستند ایمان دارند، در صدد تدارک سفر آخرت هم هستند اما گاهی لشگریان شیطان آنها را به زمین می زنند و نمی توانند پا روی نفس و هوای آن بگذارند.
اصحاب یمین نه مثل سابقین اند که یکطرفه رو به خیر باشند و نه مثل اصحاب شمال که نقطه مقابل سابقین اند. بلکه بینابین هستند و دائم در کشمکشند. شیطان آنها را به سوی خود می کشد اما اسباب هدایت الهی آنها را باز می دارد. مگر اینکه خود شخص هدایت الهی را نپذیرد.
مرویست پس از آفرینش آدم و دشمنی شیطان با او و ذریه اش آدم عرض کرد پروردگارا ذریه من ضعیف و شیطان ها هم که برآنها مسلط اند. ندا رسید در مقابل هر شیطانی ملکی می آفرینم تا وسوسه های شیطان را با الهام و اندرز بر طرف نماید.
در روز قیامت هنگام سنجش اعمال که اصحاب یمین به زحمت می افتند مخصوصاً از جهت حق الناس و مظالم، خداوند هم اسبابی برای رحمت خود آماده فرموده که موجب دلخوشی به رحمت خداوند است از آن جمله روایت امام عسگری در بحار الانوار است که در بحث شفاعت می فرماید : " وقتی دوستان اهلبیت متوقف شدند و از حرکت بازماندند، به واسطه حقوقی که بر عهده انهاست امیر المؤمنین از آنها فریاد رسی می فرماید و یک عمل از اعمالش را تقدیم دوستانش می کند که آن عمل بین همه پخش می شود و به فریاد همه دوستان می رسد و آن عمل یک نفس کشیدن حضرتش در لیلة المبیت است. به هر مؤمنی که قسمتی از این ثواب برسد ، سیئاتش بدل به حسنات می شود و درجات صاحبان درجه بالاتر می رود.
تنها راه امید به نجات در آخرت همین الطاف اهل بیت و رحمت خداوند است وگرنه با این ضعف در برابر مکر شیطان و با این بی عملی به کجا می رسیم؟!
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان یک خوششه ببخشند که ما تخم نکشتیم
ادامه دارد...
گزیده ای از تفسیر سوره واقعه – شهید دستغیب
از وجود مبارک حضرت امیر(ع) نقل میکند یک کسی به حضرت عرض کرد چرا من نمیتوانم نماز شب بخوانم؟ حالا گاهی شبهای بهار کوتاه است بسیار خب، ولی شبهای زمستان که خیلی طولانی است، آدم از خواب خسته میشود، عرض کرد چرا؟ فرمود این گناهِ روز دست و پایت را بسته است.
راه آزادسازی انسان از بند گناه استغفار و طلب آمرزش از گناهان است. وجود مبارک پیامبر در آخرین جمعه ماه شعبان در خطبه ای که به خطبه شعبانیه معروف است، فرمود ماه مبارک رمضان ماه آزادسازی است، حضرت فرمود خیلیها هستند که در اثر ارتکاب گناه حالا به حقّ پدر،حقّ مادر، حقّ فرزند، حقّ در ذمّه آنهاست عمل نکردند، حقوق الهی دو نحو است یک وقت در دنیاست اگر کسی بیراهه رفته خلاف کرده دستگاه قضایی است و حدود شرعی است این برای نظم جامعه است، اما خدا که بخواهد در برابر این حقوق داوری کند خود انسان را به زندان میبرد نه وثیقه قبول میکند، نه آزاد میکند، در خانه آدم زندان است. اینکه میبینید بعضیها میگویند من نمیتوانم گناه را ترک کنم این در زندان است.
در محاکم دنیایی، شخص بدهکار باید خانه را، زمین را، مِلک را وثیقه بدهد، اما خدا هیچ وثیقه ای قبول نمیکند، کسی که خلاف کرده معصیت کرده بدهکار است این بدهکار باید رهن بدهد، گرو بدهد، چه چیزی را گرو بدهد؟ فرمود خود انسان را گرو میگیرند. بیایید فکّ رهن کنید «بگویید خدایا من آمدم» این راه برای همیشه باز است. این همه مشرکین و بتپرستان حجاز سالیان متمادی کعبه را بتکده کردند ولی بعد که آمدند و گفتند خدایا آمدیم، خدا قبول کرد، چطور ما را قبول نکند؟! کدام گناه است که خدا قبول نمیکند؟ کدام شخص است که خدا قبول نمیکند؟ حتی کلمه «استغفرالله» لازم نیست، رو به قبله بودن لازم نیست، دعا خواندن لازم نیست، اینها تشریفات است البته مستحب است اینها را بگوییم، ثو اب بیشتری دارد، اما با یک اراده تخلّفناپذیر بگوییم «خدایا آمدم».
استاد جوادی آملی
إذا رجت الارض رجّاً * و بسّت الجبال بسّاً * فکانت هباءً منبثّاً...
روز قیامت زمین می لرزد به قسمی زلزله اش فوق العاده است که همه چیز زیر و رو می شود و زمین هموار می شود حتی کوهها هم ریز ریز می شود و به سان ذرات غبار که در برابر آفتاب دیده می شود، در اطراف پخش می شوند. زلزله قیامت همه جا را خراب می کند به جز چیزهایی که برای خدا باشد . از جمله مسجد چون برای خدا بنا شده " کل شیء هالک الّا وجهه" هر چیزی که برای خدا شد می ماند همانطوری که اهل ایمان و ولایت از فزع اکبر قیامت که همه را سرگردان می کند در امانند. چون با خدا و برای خدا بودند. بلی هر چه که وجه خدا باشد می ماند.
مسجدی که مؤمن به آن علاقه دارد، فردای قیامت به صورت مرکبی در می آید و او را به بهشت می رساند.
و مردم در آن روز سه گروهند ( و سزاوار است هر فردی خود را بسنجد که از کدام دسته است.)
اصحاب المیمنة یعنی صاحبان برکت که در محشر نامه عملشان به دست راستشان می دهند یا در سمت راست عرش جای آنهاست. یا بواسطه یمن و مبارکی آنها است که اسباب برکت خود و بستگان می باشند . چه بلاهایی که به برکت مؤمن از محله یا شهری برطرف می گردد...
و اصحاب المشئمة آنهاییکه شئامت و بدبختی با آنهاست. و گاهی شئامت او به زن و بچه اش هم می رسد. خودش اهل معصیت است، خانواده اش را نیز به گناه وا می دارد.
حضرت رسول صلوات الله علیه می فرماید : " ایاکم و مجالسة الموتی" مبادا با مرده بنشینید. عرض کردند مرده کیست؟ فرمود هر کس از ایمان به خدا و دستورات اسلام بر کنار است. و در روایت دیگری فرمود هر ثروتمندی که خوشگذران و اسراف کننده است.
زنده دل مرده ندانی که کیست آنکه ندارد به خدا اشتغال
آنکس که با مرده دل نشست، نکبت و شئامتش او را هم میگیرد در نتیجه می بینی به نماز و دعا رغبتی ندارد ، نور او را کم می کند و اگر استمرار پیدا کند شک و ریب در شخص ایجاد می کند.
ادامه دارد....
تفسیر سوره مبارکه واقعه – آیت الله دستغیب
یکی از بیانات نورانی حضرت امیر(ع) این است که ما دست و پای خود را نبندیم؛ این آرزوها و خواستههای ناروا دست و پاگیر است فرمود بالاترین سرمایه این است که انسان گرفتار آرزوها نباشد. ما اگر خود را بسپاریم به کسی که ما را آفرید و فرمود شما کارتان را انجام بدهید من تأمین میکنم و همه مار و عقرب روی زمین عائله من هستند، او هرگز ما را رها نمیکند. اما مشکل ما این است که ما او را رها کردیم به دنبال دیگری میگردیم! فرمود اینقدر گرفتار آرزو نباشید انسان باید تلاش و کوشش کند کار، تولید، اشتغال که از بهترین برنامههای دینی ماست اینها را تأمین کند.
اینکه در دعاهای ما، در نماز، در تعقیبات نماز، به ما گفتند بگویید خدایا آن علمی که به درد نمیخورد، من از آن علم به تو پناه میبرم از همین جهت است! دانشگاههای ما باید طرزی این عزیزان دانشجو را تربیت کنند که اینها وقتی فارغالتحصیل شدند تولید و اشتغال دم دستشان باشد، پشت میز نشستن، علم نافع نیست. وجود مبارک پیغمبر با آن مقام دست کارگر را بوسید، کدام کارگر؟ کارگری که برای خودش تولید میکرد. دین که نمیخواهد شکم مردم را با اطعام سیر کند، دین میخواهد مردم را با اکرام تأمین کند. همین دین میگوید مزدوری مکروه است کسی حق ندارد جامعه را با مزدوری اداره کند چرا که با این روش کرامت افراد محفوظ نیست.
استاد جوادی آملی - جلسه درس اخلاق
بیا که قبله دل، کعبه رضا اینجاست بیا که مشرق انوار کبریا اینجاست
بیا به طور تجلی بیا به بزم حضور بیا که معنی والشمس و والضحی اینجاست
همه چیز بوى رضا(علیهالسلام) مىدهد
درختهاى این سرزمین، با نور گلدسته هاى تو بزرگ مى شوند و گلها، طراوت از گنبد طلایى تو مى گیرند.
بادهاى این سرزمین، هر سحر بوى تو را مى دهند و بارانها، لطافت تو را دارند.
عشق در این مرز و بوم، در نام تو خلاصه شده است و حیات، شجره اى است که باغبانش تویى.
پهلوانان در این آب و خاک، مریدان بارگاه تواند و دانشمندان، شاگردان مکتب آسمانى ات.
از تو نوشتن، مایه مباهات است و از تو سرودن، افتخار زبانها.
باور کن اشکها براى زیارت تو، لحظه شمارى مى کنند و نفسها، حبس مى شوند تا کبوترانه، پیش پاى ضریحت بپرند؛ نکند لیاقت کبوتر شدن در آسمان حرمت را نداشته باشیم!
اى سلطان توس، اى شمس الشموس! این همه دست
برافراشته مى شود تا برسد به خاک پاى تو؛ نکند دستهایمان را برگردانى!
اى
یادگار اهل بیت در غریبستان مرو! غریبه هاى این مرز و بوم تنها تو را مى شناسند و
حرمت، کعبه نیازمندان شده است.
اشتیاق،
قلبهایمان را سوزانده است؛ نکند آشنا نشویم با رایحه شفاعت تو و در ظلمت خویش
بمانیم!
اگر تو بطلبی
بر
آستانه حرم تو سر فرود بیاوریم تا بزرگ شویم.
دستها بر بلنداى رداى تو حلقه اند و نفسها، گره خورده اند به حال و هواى حرمت.
پیمودن بیابانها سهل است؛ اگر تو بطلبى
از تاریکى جاده ها چه باک، اگر مشعل به دست تو باشد.
مسیحا دمى... و اشاره ات کافى است تا دگرگون شدن قلبها را رقم بزند.
هر که دل به دست تو بسپارد، روح عطوفت را در او خواهى دمید و روانه اش خواهى کرد به حصار حصین ولایت.
مگذار مرا دراین هیاهو، آقا تنها و غریب و سربه زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم را بکنی تکرار قشنگ بچه آهو آقا
ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا را بر عموم مسلمین تبریک عرض می کنیم . . .
«خافضة رافعة»
پائین برنده و بالا برنده است. قیامت روزی است که عده ای را پست می کند پایمال و ذلیل، بدبخت و کوچک مثل مور، هیچکس به انها اعتنائی نمی کند هر چند در دنیا عزیز و گرامی بودند. در مقابل ، عده ای که آنها را در دنیا خوار می شمردند و ارزشی برایشان قائل نبودند، رفیع می شوند ، تاج عزت بر سر و ردای خلعت بر دوش و گرامس شدۀ خدایند.
دیده اید افرادی که از ترس طلبکار فراری هستند در چه ذلتی زندگی می کنند؟ بیشتر مردمان در قیامت چنین حالی دارند و از زن و فرزند و پدر و مادر و برادر و خواهر فرار می کنند چون هر کدام حق خود را طلب می کنند. در انقلابهایی که در دنیا رخ می دهد ببینید چطور سلطان را از تخت به زیر می آورند و چگونه آن عزیز به خاک مذلّت می افتد! شاه ، گدا می شود. این انقلاب ها در برابر انقلاب قیامت چیزی نیست. مع الوصف اسباب عبرت است. نمونه ای از خافضه بودن قیامت است. اگر کسی در قیامت پست شد، دیگر بلند شدنی نیست مگر مورد ترحم خدا واقع شود.
مفسرین پیرامون این آیه گفته اند : قیامت روزی است که دشمنان خدا را پائین می آورد و دوستان خدا را بلند می کند، عده ای به حکم عدل پست مس شوند و گروهی نیز به فضل خدا و بخشش الهی رفیع می گردند. اگر کسی در بهشت جایگزین شد، دیگر فرود ندارد . رفعتی است که پس از آن ذلتی نیست. اما وای از آن کسی که خدا با عدلش با او رفتار کند، انتقام الهی انسان را ذلیل و روسیاه می کند. آنانکه مدعی ایمان و معرفت و تقوا بودند اما از حرام پرهیز نمی کردند ، ادعای ایمان دارند ولی از قیامت ترسی ندارند، کسی که به زبان می گوید بنده خدایم ولی در عمل ادعای خدایی می کند... آنجا دار ظهور است و حقیقتها آشکار می شود.
قیامت روز وانفسا است. چه افرادی که دستشان برای یک حسنه دراز است ، هیچ کس وزر و وبال دیگری را بر نمی دارد و از او کم نمی کند. همه به خود مشغولند. هر کس سرگرم خودش است که چه بر سرش می آید. مگر حضرت رسول که می گوید: " ربّ امتی" پیغمبر اکرم در حال احتضار ضمن سخنانی به حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید: « بر جسر جهنم می ایستم، امتم که رد می شوند می گویم : رب سلّم امّتی!»
مگر دعای پیامبر شامل حال ما شود وگرنه کی به سلامت رد می شویم... به خداوند مهربان پناه می بریم از خفض قیامت
ادامه دارد...
برگرفته از تفسیر شهید دستغیب (سوره مبارکه واقعه)
در سخنان سخنگوی وحی، حضرت علی (علیه أفضل صلوات المصلین) این چنین آمده است: «فَتَداوَ من داء الفَتْرة فى قلبک بعزیمةٍ، و من کَرَی الغفلة فى ناظرک بیَقَظَةٍ». یعنی انسان غافل! بدان که «غفلت» یک مرض نفسانی است و غافل بودن از گذشته و آینده، یک بیماری قلبی میباشد. این فتور و سُستی را که مرض نفسانی است، با عزم فولادین درمان کن و با بیداری از این خواب غفلت، خود را معالجهکن. ایانسان که از آیندهٴ خود بیخبری و در خواب بسر میبری، تو بیماری، درمانشو! ایبشری که از قبر و برزخ و قیامت غافلی، تو مریض هستی، درمان شو! این مرض نفسانی و اخلاقی را با عزم و یقظه و بیداری درمان میکنند.
لذا
اگر در سخنان امیر بیان (علیهالسلام) آمده است که مردان با تقوی میکوشند با قرآن کریم بیماریهای خود را
درمان کنند، تنها به این معنا نیست که اگر کسی جسدش مریض شد، سورهٴ حمد را هفت بار
قرائت کند، گرچه این معجزهٴ قرآن کریم است و مؤثّر خواهد بود، امّا عمده، درمـان
بیماریهای قلبی، سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی، اخلاقی، و مانند آن است که در سخنان اهلبیت(علیهمالسلام) مبسوطاً مطرح گردیده است
برگرفته از سخنان استاد جوادی آملی.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣