یا بنیّ اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بینَ غیرِکَ فَأحبِب لغیرِکَ ما تُحِبُّ لنفسک واکرَه له ما تکرَهُ لها ...
این بخش از وصایای حضرت امیر سلام الله علیه از یک شمول گسترده ای برخوردار است و تقریباً همه شئون زندگی انسانی خاصّه اهل ایمان را در خودش میگیرد به این معنا که هم دو شهروند معمولی در بدنه جامعه اسلامی نباید دل و زبانشان را آلوده به غیبت و تهمت و افترا و تحقیر دیگران بکنند و هم خواصّ و مهتران و صاحب منصبان و مقامات و عمّال حکومتی و شخصیتهای مرجع باید مراقب سخن گفتن و مواضع خودشان باشند و دل و زبانشان چه به لحاظ حقیقی و چه به لحاظ حقیقی و چه به لحاظ حقوقی از زشتیها و بدیها در امان بدارند....
وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود: «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه»؛ یعنی جامعه اسلامی جامعه برین است، جامعه الگوست، دیگران چه شرق و چه غرب از جامعه اسلامی باید کمک بگیرند. مستحضرید این جمله خبریه به داعی انشا القا شده است؛ یعنی «یا أیها المسلمون» این چنین باشید که مردم از شما فرا بگیرند. دست شما نزد کسی دراز نباشد، اگر دست کسی به طرف شما دراز شد او را دست خالی برنگردانید. این گزارشی نیست که فقط حضرت خواسته باشد تعریف کرده باشد؛ این یک جمله خبری در معنای انشایی است؛ یعنی «یا أیها المسلمون» این چنین باشید، «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه».
حالا چگونه اسلام و جامعه مسلمین جامعه برین و برترین باشد؟ فرمود ما جامعه انسان مخصوصاً مسلمان را عزیز و کریم خلق کردیم. ساختار درونی او این چنین نیست که نسبت به ذلّت و عزّت یکسان باشد. او عزیز است، او کریم است، این ساختار، ساختار عزیزانه است، ساختار کریمانه است، من انسان را با دو دست قدرت و عزت خلق کردم: ﴿خَلَقْتُ بِیَدَی﴾. راههایی که در قرآن و نهج البلاغه آمده، چند هدف دارد: یکی اینکه ما این ساختار اوّلی را بشناسیم که آیا ما عزیز خلق شدیم یا بیتفاوت؟ آیا کریم خلق شدیم یا بیتفاوت؟ و اگر راهی برای حفظ این هست چیست؟ چند تا راه است که هم بعد از شناخت این عزت و کرامت ساختاری، آنچه باعث رشد این عزّت و کرامت است به ما نشان دادند. آنچه مانع پیشرفت این عزّت و کرامت است به ما نشان دادند. بعد فرمود اگر شما اینها را یکی پس از دیگری شناختید و عمل کردید، کمکم ﴿زادَتْهُمْ إیماناً﴾؛ این یک بخش از قرآن است که ایمان اینها بیشتر میشود. آنگاه دو طایفه از آیات، یکی در سوره «انفال» یکی در سوره «آل عمران» است که درجهبندی را روشن میکند. فرمود: اگر این ایمان یکی پس از دیگری بالا آمد، ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾؛ کمکم صاحب درجات برتر میشوید. وقتی صاحب درجات برتر شدید، درجه با صاحب درجه میشود یکی، این «لام» را باید برداشت؛ لذا در سوره «آل عمران» «لام» نیست، فرمود: ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾، ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا! در رذایل اخلاقی هم همین طور است، این طور نیست که حالا بگوییم آنجا «لام» محذوف شده است؛ در رذایل اخلاقی هم همین طور است. اگر عدهای «لهم درکات» است، بعد «هم درکات» میشوند، شما ببینید در این کریمه فرمود: ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾؛ نفرمود ما از جنگل هیزم میآوریم، فرمود همین ظالم گُر میگیرد. خدا نکند ما برویم و ببینیم و آنجا چه خبر است؟ حالا از جاهایی هیزم میآورند، مواد سوخت و سوز میآورند، ما آنها را نمیدانیم؛ اما «این قَدَر هست که بانگ جَرسی میآید» فرمود: ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾؛ هیزم جهنم همین ظالم است که گُر میگیرد. برخی از بزرگان گفتند وقتی عدهای از این افراد حرف میزنند، از دهن آنها آتش در میآید ما میبینیم. صریحاً می فرماید خود ظالم گُر میگیرد، پس ما این راهها را اگر عمل کردیم به جایی میرسیم که «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه». اسلام برترین مکتب است و مسلمان برترین مکتب است و وجود مبارک حضرت امیر راههای برتر بودن را به ما نشان داد.
بیانات استاد جوادی آملی
فرارسیدن یازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمین امام معصوم، خورشید فروزان خراسان، مایه برکت و افتخار کشور ایران، محبوب دلهاى شیعیان، حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا علیه السلام را به محضر ولی عصر ارواحنا فداه و همه مسلمانان جهان بالأخصّ شیعیان تبریک مى گوییم.
سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پیامبر و على، اى پاره تن فاطمه! اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى که هر لحظه دل هاى ما به شوق دیدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاک و معصومت.
سلام بر تو که عظمت کشور ما هستی و ضامن سعادت و سربلندی ما!
سلام بر تو و بر خانه ای که قدم در آن نهادی!
سلام بر تو و دامانی که تو را بپرورید!
سلام بر تو و زندگیِ سراسر نورانی ات.
سلام بر تو و مزاری که وعده گاه زیارت و التجای عاشقان است! مولا جان، امام رضا علیه السلام ! به خانه دل های عاشقان خوش آمدید!
چشممان روشن، که در تاریکخانه تاریخ، از خانه ولایت، خورشیدی دیگر سربرکشید و در تداوم راه، از «مدینه» تا «طوس» را پیمود و از برکت این هجرت، ایران برای همیشه در چشم انداز پرتو «امامت» قرار گرفت،و سرزمین عجم را با پیام رسول عرب عجین نمود و سرزمین سلمان را بیمه «خط اهل بیت» ساخت......
مقدمتان گلباران!
مسیح محو صدای نقاره خانه او کرم نَـمی بُوَد از بهر بی کرانه او
به زائر حرمش وعده
داده و باید که روز حشر سه
جا بازدید او آید
الا رئوف تر از ما به ما امام رضا غریب ِ با همه کس آشنا امام رضا
ابوالحسن خَلَف
مرتضی امام رضا رفیق زائر بی
دست و پا امام رضا
نگاه ماست به دست
تو یا امام رضا
با زیارت، زائر در حوزه معنوی و کمالی امام قرار می گیرد و در واقع از امام اثر می پذیرد ، رقّت قلب پیدا می کند و ملکوتی می شود. یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام به امام عرض کرد که ما وقتی در خدمت شما هستیم ، قلبمان نرم است و از دنیا و آنچه در آن است، می بُریم و حال خوشی داریم ولی وقتی از شما جدا می شویم دنیا و مادیات بر ما مسلط می شود و از این حالات جدا میشویم واین ما را نگران میکند ....
"و برئتُ إلی الله عزّ و جلّ من اعدائکم"
دریافت
حجم: 19.2 مگابایت
حضرت فرمود: «أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ»؛ کسی طمع را شعار خود قرار بدهد، این پارچهها و پیراهنهای رویی را میگویند «دِسار»، آن زیری را آن زیرپوش را که با شَعر و موی بدن بسته است میگویند «شِعار». «اِسْتشعَر»؛ یعنی این را شِعار خود قرار بدهد. کسی که طمع را شِعار خود قرار میدهد، خود را ارزان فروخت، به رذالت کشاند، به فرومایگی و پستی کشاند. این جان آدمی که بهترین فرشته مخلوق خداست، این را ارزان فروخت. «أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ»، بنابراین ما باید هر روز بررسی بکنیم در درون ما چیست!
«وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ»؛ ما مشکلات فراوانی داریم، به صاحبدرد بگوییم و آن «الله» است. وجود مبارک یعقوب(سلام الله علیه) عرض کرد خدایا! من شکوه دارم؛ اما ﴿أَشْکُو﴾؛ من شکایتم از فراغ یوسف به توست.
آدم نزد دیگری ناله بکند غیر از اینکه خودش را ضعیف کرده و ذلیل نشان داده اثر دیگری ندارد. فرمود شما هرگز مشکلات خود را با دیگری در میان نگذار، برای اینکه کاری از او ساخته نیست، آن که مشکل را حلّ میکند با او در میان بگذار.
«وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ»؛ از دیرباز گفتند زبان «قلیل الجِرم» است و «کثیر الجُرم». حداقل بیست گناه بزرگ را ایشان در همان احیاء برای زبان شمرده است. فرمود انسان در درون خود یک فرمانده داخلی میخواهد؛ اگر کسی زبان خود را فرمانده خود قرار بدهد هلاکت خودش را امضا کرده است. قلم هم «أحد اللسانین» است. هم به نویسندهها، هم به گویندهها سفارش میکند اسرار مردم را بازگو نکنید، آبروی کسی را نبرید. «کَفَی بِالْمَرْءِ کَذِباً أَنْ یُحَدِّثَ بِکُلِّ مَا سَمِع»، فرمود: هر چه آدم شنید وارد گوش شد از این حنجره و زبان بیرون بیاید، در کاذب بودن آن همین بس! آنچه انسان شنید وارد دستگاه فکر بکند، بررسی بکند، صحیح است یا نه؟ نشر آن درست است یا نه؟ کیفیت نشر آن چگونه است؟ و مانند آن. فرمود هر کسی که قلمش را، یا زبان خود را بر خود امیر کرد، خودش را ارزان فروخت. یا به هلاکت رسید، «وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ»؛ زبان باید در اختیار ما باشد، قلم باید در اختیار ما باشد، نگاه باید در اختیار ما باشد.
هیچ کس مهربانتر از اهل بیت برای جامعه اسلامی نیستند. فرمود زبانتان را، قلمتان را، فرمانروا نکنید تحت عقلتان قرار بدهید. این طور نباشد که هر چه هوستان خواست به زبانتان جاری بشود، «وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ».
زیارت مقدمات و شرایطی دارد. مهمترین شرط و مقدمۀ زیارت معرفت است تا حدّی که می توان گفت حقیقت زیارت چیزی جز معرفت نیست چون زیارت حضور است، حضور هم علم است. بنابراین معرفت شرط، مقدمه بلکه خود زیارت است و هر چه معرفت بیشتر باشد انسان زائرتر خواهد بود. اگر این معرفت ایجاد شد، آن وقت زیارت سطحش خیلی بالا می رود و می تواند به اندازه صدهایا هزاران سال عبادت ارزش داشته باشد. برای اینکه بدانیم چقدر معرفت داریم باید ببینیم وقتی وارد حرم می شود تا چه حدّ خضوع و خشوع داریم نسبت به امام ...
رسیدیم به این فراز: حتّی یُحیِی الله تعالی دینه بِکُم و یُردَّکُم فی أیّامِهِ ...
دریافت
حجم: 16.8 مگابایت
امروز ستاره ای در مدینه از افق هفتمین خورشید طلوع می کند و زمین نورباران می شود.
جشن ولادت است امروز.
جشن شکفتن گلی است بر شاخه طوبا که جهان را پر می کند از عطر عصمت فاطمه.
بانویی در نگاهش قداست مریم موج می زند و مثل زینب دلبسته برادر است.
آنقدر که برادر مهربانش در خراسان فرمود:((من زار المعصومه بقم کمن زارنی))
بانو حضرت معصومه (س) چشمه حیات است در کویر قم.
عطر بهشت می گیرد کسی که زیارتش کند که فرمودند : (من زارها عارفاً بحقها فله الجنه)
چشم دلم به سمت حرم باز می شود
با یک سلام صبح من آغاز می شود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود
فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه
اینجا دل شکسته سبب ساز می شود
اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحه ی شهود و تجلی معطر است
چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست
اینجا چقدر چشمه ی جوشان کوثر است
صحن تو غرق بوی گل یاس می شود
اینجا حضور فاطمه احساس می شود
میلاد این بانوی کریمه آغاز دهه کرامت و چله گیری اولیای الهی
امسال را با توصیه استاد گرانقدر جوادی آملی چله بگیرید:
یا بُنَیَّ إنّی قد أنبَأتُکَ عَنِ الدنیا وحالِها و زوالِها و انتقالیها، و أنبَأتُکَ عنِ الآخرة و ما أُعِدَّ لأهلِها فیها و ...
وجود مبارک امام المتقین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در ادامه این بخش از وصایای نورانی خودشون به حضرت امام مجتبی علیه السلام با استفاده از دو مثال زیبا جایگاه و موقعیت دنیا و آخرت و اهالی دنیا و ره پویان قیامت را به تصویر کشیده اند...
دریافت
حجم: 14.3 مگابایت
ایا می دانید با وجود اینکه اعتقاد به معاد انسان را
از انحراف و گناه باز می دارد؛ پس چرا در جوامع مذهبی این همه انحراف دیده می شود؟
بی تردید اعتقاد به معاد، انسان را از گناه باز می دارد.
خداوند فراموشی معاد و روز حساب را از عوامل گمراهی می داند. ... ان الذین یضلون
عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب؛ در حقیقت کسانی که از راه
خدا گمراه می شوند چون روز حساب را از یاد برده اند عذاب سختی دارند.
جامعه ای که تنها علم و آگاهی به معاد داشته باشد، ولی آن
را باور نکرده و به مرحله یقین نرسیده باشد، از انحراف، ستم و تعدی مصون نخواهد
بود. هنگامی که انسان به چیزی یقین پیدا کرد و باور نمود، دیگر آن را فراموش نمی
کند و یقین به معاد است که از انحرافات جلوگیری می کند.
داشتن عنوان مذهبی به تنهایی دلیل نمی شود که در جامعه
انحرافی نباشد. در جامعه ای که اکثر مردم معاد را باور کنند، انحرافات کاهش می
یابد. نمونه آن ماه رمضان در جوامع اسلامی است، چون در این ماه مردم بیش از ماه
های دیگر به یاد معاد هستند، میزان بزه کارهای اجتماعی کاهش می یابد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣