"السلام علیکم یا اولیاء النعم"
امام، انسان کامل است. خلیفه خداست. کارگزار او و واسطه فیض خداست. هر کس در هر جای عالم هر نعمتی دارد، امام ولی نعمت اوست. اینها عقل اول هستند . صادر نخستین و مجرای فیض خدا هستند. به عبارتی همه مخلوقات خدا عیال خدا هستند و امام کارگزار خداست. پس امام ولی نعمت است. به همین اعتبار فقیرترین مخلوقات امام است چون نیازی که امام به خدا دارد، بیش از همه مخلوقات است. همانطور که هر چه عیال انسان بیشتر باشد، نیازش بیشتر است ، پیامبر هم که همه امت اسلام عیالات او هستند بیش از بقیه به خدا نیازمند است...
حسینبنعلی (علیهالسّلام) در خلال بیانات گوناگون -
در مکه و مدینه و در بخشهای مختلف راه، و در وصیت به محمدبنحنفیه این وظیفه را
تبیین کرده و آن را بیان فرموده است. حسینبنعلی (علیهالسلام) عاقبتِ این کار را
می دانست؛ نباید تصور کرد که حضرت برای رسیدن به قدرت - که البته هدف آن قدرت،
مقدس است - چشمش را بست و برای آن قدرت حرکت کرد؛ نه، هیچ لزومی ندارد که یک نگاه
روشنفکرانه ما را به اینجا بکشاند. نخیر، عاقبت این راه هم بر حسب محاسبات دقیق
برای امام حسین (علیهالسّلام) با روشنبینی امامت قابل حدس و واضح بود؛ اما
«مسأله» آنقدر اهمیت دارد که وقتی شخصی با نفاستِ جان حسینبنعلی (علیهالسّلام)
در مقابل این مسأله قرار می گیرد، باید جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان
ببرد؛ این برای مسلمانها تا روز قیامت درس است و این درس عمل هم شده است و فقط
اینطور نبوده که درسی برای سرمشق دادن روی تختهی سیاه بنویسند، که بعد هم پاک
بشود؛ نه، این با رنگ الهی در پیشانی تاریخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت،
تا امروز.
ولی در طول تاریخ هم این پرچم برای ملتها پرچمِ فتح و ظفر
بوده است و در آینده هم باید همینطور باشد و همینطور خواهد بود. این بخشِ
«منطق»، که عقلانی است و استدلال در آن هست. بنابراین، صرفِ یک نگاه عاطفی، حرکت
امام حسین را تفسیر نمیکند و بر تحلیل جوانب این مسأله قادر نیست.
ادامه دارد ...
در آیات پیشین سوره حدید، خداوند متعال پس از تأکید بر بی نیازی خویش و بیان بخشی از اوصاف جمال و جلال خود، مؤمنان را به انفاق فراخوانده و آنان را به قرض دادن به خدا ترغیب می کند. در این بخش از آیات زمان دریافت اجر و نحوه آن را بیان می نماید.
هر آدمی به تناسب اعمال و رفتارش نور و ظلمت با خود به جهان باقی می برد. هر چه اعمال او بهتر و زیباتر باشد هاله اطراف او نورانی تر و هر چه کفر و نفاق و ... او بیشتر باشد، هاله ظلمانی تری در اطراف او پراکنده می شود...
با توجه به درخواست استاد گرامی ، جناب آقای دکتر قنبری؛ مبنی بر ادامه مباحث نامه 31 نهج البلاغه و جهت قرار گرفتن دوستان علاقمند در فضای بحث، جلسات 30 الی 32 این نامه با شرح و تبیین دکتر قنبری در این قسمت قرار داده شد.
دوستان می توانند برای گوش کردن به ادامه این مباحث به قسمت ( جلسات آموزشی - نهج البلاغه دکتر قنبری) مراجعه و به فایل مورد نظر دسترسی داشته باشند. مباحث قبلی این نامه ( 1-29) نیز به تدریج در همین قسمت بارگذاری خواهد شد.
إن شاء الله - به امید اینکه مفید واقع گردد.
"و من الله التوفیق"
جلسه 30 :
عاشورا یک حادثهی تاریخىِ صرف نبود؛ عاشورا یک
فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. حضرت ابیعبداللَّه
(علیهالسّلام) با این حرکت - که در زمان خود دارای توجیه عقلانی و منطقی کاملاً
روشنی بود - یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم
نیست؛ یک چیزِ مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حرکت حضرت ابیعبداللَّه
(علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و
عنصر عاطفه.
عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلی
است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جملهی
این بیانات نورانی، بیانکنندهی یک منطق مستحکم است. خلاصهی این منطق هم این است
که وقتی شرایط وجود داشت و متناسب بود، وظیفهی مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام
خطر داشته باشد در عالی ترین مراحل، یا نداشته باشد. خطرِ بالاترین، آن است که
انسان جان خود و عزیزان و نوامیس نزدیک خود - همسر، خواهر، فرزندان و دختران - را
در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد. اینها چیزهایی است
که از بس تکرار شده، برای ما عادی شده، در حالی که هر یک از این کلمات، تکاندهنده
است. بنابراین، حتی اگر خطر در این حد هم وجود داشته باشد، وقتی شرایط برای اقدام
متناسبِ با این خطر وجود دارد، انسان باید اقدام کند و دنیا نباید جلوی انسان را
بگیرد؛ ملاحظهکاری و محافظهکاری نباید مانع انسان شود؛ لذت و راحت و عافیتِ
جسمانی نباید مانع راهِ انسان شود؛ انسان باید حرکت کند. اگر حرکت نکرد، ارکان
ایمان و اسلام او بر جا نیست. «انّ رسولاللَّه (صلّی اللَّهعلیهوآله) قال: من
رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه و لم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علی
اللَّه ان یدخله مدخله»؛ منطق، این است. وقتی اساس دین در خطر است، اگر شما در
مقابل این حادثهی فزیع، با قول و فعل وارد نشوید، حقِ علی اللَّه است که انسان بی
مسؤولیت و بی تعهد را با همان وضعیتی که آن طرف مقابل - آن مستکبر و آن ظالم - را
با آن روبهرو می کند، مواجه کند.
ادامه دارد ...
علاوه بر دستاوردهای کوتاهمدت، قیام عاشورا نتایج بنیادین و فوقالعاده مهم دیگری نیز داشت :
در درازمدت هم امام حسین (علیهالسلام)
پیروز شد. شما به تاریخ اسلام نگاه کنید و ببینید چقدر دین در دنیا رشد کرد! چقدر
اسلام ریشهدار شد! چگونه
ملتهای اسلامی پدیدار شدند و رشد کردند! علوم اسلامی پیشرفت کرد، فقه اسلامی
پیشرفت کرد و بالاخره بعد از گذشت قرنها، امروز، پرچم اسلام بر فراز بلندترین
بامهای دنیا، در اهتزاز است. آیا یزید و خانواده یزید به اینکه اسلام اینطور،
روزبهروز رشد کند راضی بودند؟ آنها میخواستند ریشه اسلام را بکنند؛ میخواستند
از قرآن و پیغمبر اسلام، اسمی باقی نگذارند. اما میبینیم که درست به عکس شد.
اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به برکت عاشورا هم باقی مانده است. اگر فداکارىِ بزرگِ حسینبنعلی (علیهالسّلام) نمی بود -که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلّی متوجّه و بیدار کرد- در همان قرن اول یا نیمهی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلّی برچیده می شد. و در یک جمله: «همین حرکت، اسلام را حفظ کرد.»
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در دوران کودکی امام حسین (علیهالسلام) فرموده بودند: "حسینُ
مِنّی وَ أنا مِن حسین". این کلام با قیام خونین حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) معنا مییابد:
«حرکت
نبوی و حرکت حسینی، مثل دایرهی متحدالمرکز هستند. به یک جهت متوجّهند. لذا اینجا
«حسین مِنّی وَ أنا مِن حسین» معنا پیدا میکند.» و «"و انا
من حسین"؛ یعنی دین پیامبر، زنده شدهی حسینبنعلی است.»
و کلام آخر اینکه:
«جز
با منطق عشق و با چشم عاشقانه، نمی شود قضایای کربلا را فهمید. باید با چشم
عاشقانه نگاه کرد تا فهمید، حسینبنعلی در این تقریباً یک شب و نصف روز، یا حدود
یک شبانهروز -از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا- چه کرده و چه عظمتی آفریده است! لذاست
که در دنیا باقی مانده و تا ابد هم خواهد ماند.»
می خواهید بدانید بیشترین دعای امیر مؤمنان علی علیه السلام چه بود ؟ مولای ما امیرالمؤمنین خیلی دعا می کردند ولی در روایت داریم : « بیشترین دعای حضرت این آیه سوره اعراف بود : " کان أکثر دعاء علیٍّ علیه السلام ؛ ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قرّة أعین واجعلنا للمتقین إماماً "»
سخنران : حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید.
حجم: 10.3 مگابایت
هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال او در دلست و هیچ دلی نیست بیملال
حسین در همه دلهاست، هیچ دلی پیدا نمی کنی که اندوه حسین (ع9 در ان راه نیافته باشد....
سخنران عاشورا : حجت الاسلام رنجبر :
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣