مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

 

 

در بخش سوم و پایانی سوره مبارکه ق (آیات 31-45) نکات دیگری پیرامون جهان آخرت بیان می نماید از جمله : متّقی کسی نیست که هرگز گناه نمی کند ، بلکه کسی که اگر لغزشی پیدا کرده به طور جدّی توبه می کند و دارای قلب و روح منیب است نیز متقی می باشد. تاریخ و تمدنهای گذشته چراغ راه آیندگان و مایه عبرت است و باید سبب شناخت سنتهای الهی در تاریخ و راهیابی به پیام های الهی گردد. البته کسانی از تاریخ پند می گیرند که یا از درون مستعد باشند(لذکری لمن کان له قلب) یا از بیرون حق را بشنوند و بپذیرند ( ألقی السمع) و کسانی که از حوادث عبرت نمی گیرند قلبشان مرده است...

دریافت
حجم: 17.3 مگابایت

 

 

 

در آیات انتهایی سوره معارج (آیه 18 به بعد) مشخصات انسان معتقد به معاد را بیان می نماید:

در ابتدا می فرماید : " إن الانسان خُلِقَ هَنوعاً" تمام نوع بشر گرایش شدید به دنیا و غفلت از آخرت دارند. و در آیه 21 یک استثناء می آورد" إلّا المصلّین" اول نماز ، وسط نماز، آخر نماز! به بیان آقای بهجت اگر نماز را درست بخوانید درّ به دست می آورید.و سپس 9 خصوصیت کسانی را که به معاد باور حقیقی دارند، بیان می نماید.


دریافت
حجم: 21.4 مگابایت

 

المرأة ریحانة؛ این نظر اسلام است 

در داخل خانواده، از نظر اسلام مرد موظّف است که زن را مانند گلی مراقبت کند. می‌فرماید: «المرأة ریحانة»؛ زن گل است. این مربوط به میدانهای سیاسی و اجتماعی و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعی و سیاسی نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛ این چشم و دید خطابینی را که گمان می‌کرد زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلی است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود دارای لطافتهای روحی و جسمی نگاه کرد. این، آن نگاه اسلامی است.

 رهبر انقلاب؛ ۷۹/۶/۳۰

 

دریافت
حجم: 20.7 مگابایت

 

 

 

امروز مصادف با نیمه رجب‌المرجب است، سومین روز از ایام البیض، مومنان و مخلصان علاوه بر توجه ویژه به ماه رجب و بهره برداری از آن، فرصت امروز را غنیمت شمرده و هم‌نوا با معتکفان اعمال ویژه این روز برای تقرب بیشتر به ذات باری‌تعالی به جا می‌آورند.

مهم‌ترین عمل امروز که براى برآمدن حاجات و کشف کُرُبات و دفع ظلم ظالمان مؤثّر است، عمل ام داوود است:

 روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیرد. در روز پانزدهم نزدیک ظهر غسل کند و چون وقت ظهر شد نماز ظهر و عصر را به جا آورد. رکوع و سجود را نیکو کند. در مکانی خلوت باشد که چیزى او را مشغول نسازد و انسانى با او تکلّم ننماید.

چون از نماز فارغ شود رو به قبله کند و حمد را صد مرتبه و سوره اخلاص را صد مرتبه و آیه الکرسى را ده مرتبه بخواند و سپس سوره انعام و بنى اسرائیل و کهف و لقمان و یس و صافّات و حم سجده و حمعسق و حم دخان و فتح و واقعه و ملْک و ن وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و ما بعدش را تا آخر قرآن و چون از اینها فارغ شود رو به قبله، دعای مخصوصی که در مفاتیح آمده است بخواند.

 البته در این روز چندین عمل است:

 1. غسل

 2. زیارت حضرت امام حسین (علیه السلام)

 ابن ابى بصیر می‌گوید از حضرت امام رضا(علیه السلام )سؤ ال کردم که در چه ماهی امام حسین (علیه السلام )را زیارت کنیم؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان

 3. نماز سلمان به نحوی که در روز اوّل رجب آمده است.

 4. چهار رکعت نماز بخواند و بعد از سلام دست خود را بگشاید و دعای مخصوصی که در مفاتیح است بخواند.  روایت است که هر صاحب غمى این دعا را بخواند حق تعالى او را از اندوه و غم، آسایش بخشد.

  5. عمل امّ داوود

فاطمه معروف به ام داوود، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبی (ع) و مادر رضاعی امام صادق (ع) بوده است.

ام داوود ماجرایش را چنین نقل کرده است: منصور دوانیقی لشکری به مدینه فرستاد و با محمدبن عبداللّه بن حسن مثنی جنگید و او و برادرش ابراهیم را کشت.

منصور همچنین عبداللّه محض، پدر محمد و ابراهیم را با تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر کردند و به بند و زنجیر کشیده بودند و فرزند من داوود هم در میان آنان بود که او را از مدینه به بغداد منتقل نمودند و به سیاه چال زندان انداختند.

حادثه دستگیری و زندانی بودن فرزندم که از او اطلاعی نداشتم و گاهی هم خبر مرگ او را به من می‌دادند برایم بسیار تلخ و دردناک بود و روزگارم با اشک و آه و گریه و ناله می‌گذشت، حتی برای رفع مشکل خود و اندوه جانکاهی که با آن دست به گریبان بودم از اشخاص صالح و مومن درخواست می‌کردم برای رفع ناراحتیم دعا کنند اما از دعای آنان هم نتیجه‌ای نگرفتم.

یک روز با خبر شدم امام صادق(ع ) که با فرزندم داوود از من شیر خورده بود بیمار شده است، به دیدن او شتافتم و از آن حضرت عیادت کردم. هنگامی که می‌خواستم از حضورش مرخص شوم فرمود: از داوود خبر تازه‌ای نداری؟ با شنیدن نام داوود داغ من تازه شد و اشکم سرازیر گردید و با آه درد آلودی ناله سردادم: مدت زیادی است از او خبری ندارم. فرزندم در عراق زندان است و من از دوری او و سرنوشت نامعلوم او سخت در عذاب و ناراحتی گرفتارم، از شما که برادر رضاعی اوهستی تقاضا می‌کنم برای نجات و آزادی او دعا کنی.

امام صادق(ع ) با مشاهده وضع نگران کننده من، فرمود: چرا تاکنون از دعای استفتاح غفلت کرده‌ای؟ مگر نمی‌دانی که به‌وسیله این دعا درهای آسمان گشوده می‌شود و فرشتگان الهی دعاکننده را مژده اجابت می‌دهند و هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکننده‌ای مایوس نمی‌شود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده؟

با شنیدن چنین مژده‌ای که با خواندن آن دعا دریافت داشتم، از حضرت سوال کردم: ای مولای من و ای فرزند خاندان پاک و معصوم، آن دعا چیست؟ و آداب آن چگونه است؟

امام صادق(ع ) فرمود: ای مادر داوود ماه محترم رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب می‌گردد، همین‌که ماه رجب رسید سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را که ایام بیض و شبانه روز نورانی نام دارد روزه بگیر. نزدیک ظهر روز پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده.

آن گاه حضرت دستور کامل اعمال و آداب دعای مخصوص را به من تعلیم داد.

ماه رجب فرا رسید و اعمالی که امام صادق(ع) گفته بود را انجام دادم و پسرم داوود آزاد شد، داوود را نزد امام صادق(ع ) بردم و آن حضرت به فرزندم گفت: علت آزادی تو از زندان این بود که منصور دوانیقی، علی(ع ) را در خواب دیده بود و حضرت علی(ع) به منصور فرموده بود اگر فرزند مرا آزاد نکنی تو را در آتش خواهم انداخت، منصور هم درحالی که لهیب آتش را نزد خود مشاهده می‌کرد ناچار به آزادی تو اقدام کرد.

ام داوود می‌گوید از امام صادق(ع ) سوال کردم: ای مولای من آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم می‌توان خواند؟ آن حضرت فرمود: اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را می‌توان خواند و هرکس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان، خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار می‌دهد.

یا زینب (س)

خورشیدنجابت و ادب یا زینب                  با فضل و وقار، منتخب یا زینب
در اوج شکوه مثل کوهی بانو                 هستی تو عقیلةالعرب، یا زینب

در هر کجای تاریخ که پرسه بزنیم، نام عاشورا را از زبان هر که بشنویم وآن را از هر منظری نظاره کنیم، پا به پای حسین که امام آن واقعه و رهبر آن حماسه بود، نام و حضور زنی را می بینیم که در تمام لحظه ها ی حادثه حاضر است و حتی به قدر چشم برهم زدنی، غفلت و غیبت نمی کند. عاشورا به نام حسین زنده است و به یاری و یاوری زینب.

زینب، ستون خیمه عاشورا است؛ خیمه ای که بر فراز شانه های حسین ایستاده است.

حضرت زینب (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشید و پرچمدار این قیام بود در ضمن سفری که به همراه همسر گرامی شان عبدالله بن جعفر به شام بودند به لقاءالله پیوستند و بدن مطهر ان بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید.

او که روح ظلم ستیزی را از مادرش فاطمه زهرا و پدرش حیدر کرار به ارث می برد، در راه افشای ظلم و احقاق حق، با کلام غرّای خویش از هیچ فداکاری و جانفشانی دریغ نمیورزید.

در تداوم نهضتی که حضرت زهرا در حمایت از امام معصوم زمان خویش و انقلاب علیه باطل در پیش گرفت، حضرت زینب (س) نیز در واقعه کربلا، دوشادوش امام معصوم حضور داشت و پس از شهادت او نیز پیام قیامش را دبه گوش تمام جهانیان ابلاغ کرد

ماه گردون شرمسار از روی ماه زینب است                      هردلی که شدحسینی درپناه زینب است
مرقد او را مپرس از اهل شام و اهل مصر                         سینه ایرانیان آرامگاه زینب است
شهادت اسوه صبر و استقامت خانم حضر.ت زینب سلام الله علیها بر عموم شیعیان تسیلت باد.

زیارت تجلی یک عشق و محبتی است بین زائر و زیارت شونده.

 یک کشش معنوی بین زائر و مزور که تجلّی این کشش همان زیارت است. از اینجا معلوم می شود چرا در بعضی از روایات داریم که زیارت باعث بهشت می شود چون محبت باعث می شود که محبّ و محبوب با هم محشور شوند و دردسته دیگری از روایات اذعان شده که انسان با چیزی که دوست دارد محشور می شود....

" و تراجمةً لِوَحیِهِ و أارکاناً لِتوحیدِهِ" :

دریافت
حجم: 13.8 مگابایت

جلسه سی و یکم:

دریافت
حجم: 12 مگابایت


جلسه سی و دوم:


دریافت
حجم: 12.5 مگابایت


جلسه سی و سوم:

دریافت
حجم: 8.07 مگابایت


جلسه سی و چهارم:

دریافت
حجم: 12 مگابایت


جلسه سی و پنجم:

دریافت
حجم: 12.8 مگابایت
روز جمهوری اسلامی مبارک باد

جمهوری اسلامی، از لحاظ معنای تحت‌اللفظی، بر دو پایه استوار است: یکی جمهور مردم؛ یعنی آحاد مردم و جمعیت کشور. اینها هستند که امر اداره‌ی کشور و تشکیلات دولتی و مدیریت کشور را تعیین میکنند. و دیگری اسلامی؛ یعنی این حرکت مردم، بر پایه‌ی تفکر اسلام و شریعت اسلامی است.
این، یک امر طبیعی است. در کشوری که اکثریت قریب به تمام آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان مؤمن و معتقد و عامل، که در طول زمان، ایمان عمیق خودشان را به اسلام ثابت کرده‌اند و نشان داده‌اند، در چنین کشوری، اگر حکومتی مردمی است، پس اسلامی هم است.
مردم اسلام را میخواهند. این از روز اول گفته شد و در طول سالهای متمادی نیز تجربه گردید. امروز هم واضحترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و توده‌ی مردم، از نظام حاکم بر کشور میخواهند که مسلمان باشد و مسلمانی عمل کند و اسلام را در جامعه تحقق ببخشد.
این حکومت و این نظام، با این نام در دنیا اعلام شد و تشکیل گردید؛ مردم هم رأی دادند. رأی را هم - همان‌طور که عرض کردم - در حقیقت مردم به اسلام دادند و نام جمهوری اسلامی را حاکی از اسلام دانستند؛ لذا آرایشان را به نام جمهوری اسلامی در صندوق ریختند.
شاید کسانی که قضایا را با دقت تعقیب کرده‌اند، یادشان باشد که در اواسط مجلس خبرگان اول - که قانون اساسی را تدوین میکرد - بتدریج زمزمه‌های خشونت‌آمیز و مقابله‌آمیز با مسایل اسلامی بلند شد. تا آن‌وقت، کسی روی کلمه‌ی اسلام و اسلامی بودن و جمهوری اسلامی، حساسیتی نشان نمیداد؛ اما از آن‌جا بود که بتدریج گروههایی در داخل و شاید بلندگوهایی در خارج، به مقابله‌ی تبلیغاتی با تفکر اسلامی پرداختند؛ چون اسلامی بودن جمهوری معلوم شد.
تا قبل از آن، دنیا دو نوع حکومت را در طول سالهای متمادی تجربه کرده و پذیرفته بود؛ یکی دمکراسیهای غربی، و دیگری حکومتهای کمونیستی. در دوران قدیم، سلاطینی بودند که با استبداد رأی حکومت میکردند؛ بدون این‌که قانونی برایشان وجود داشته باشد؛ قانون را هم خودشان وضع میکردند و اراده‌ی آنها، کارگزار و حاکم مطلق در بین مردم بود. این، یک روش مرتجعانه و باستانی در حکومت است؛ اگرچه همین امروز هم کشورهایی هستند که با همین روش، اما با شکلها و نامهای مختلف اداره میشوند و قبل از انقلاب، کشور خود ما با همین روش اداره میشد.

این دو اردوگاه غرب و شرق، با یکدیگر هم بشدت مقابله داشتند و همدیگر را نفی میکردند؛ اما وقتی جمهوری اسلامی - این سبک جدید حکومت - پدید آمد، هر دو اردوگاه با حیرت و سپس با وحشت، در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند!
علت چه بود؟ علت این بود که جمهوری اسلامی، دارای خصوصیاتی بود که هر دو سبک حکومت رایج در آن دو اردوگاه را نفی میکرد و آنها را برای زندگی بشر، غلط و مضر میدانست و آن را اعلام میکرد. به عبارت دیگر، آن دو سبک حکومت که در شرق و غرب رایج بودند، مشترکاتی داشتند و فرهنگ عمومی در این کشورها یکسان بود. آن فرهنگ، عبارت از کشاندن آحاد مردم به غفلت و رها کردن زمام شهوات و هواهای نفسانی بود. این، چیزی بود که در هر دو سبک حکومت وجود داشت و وجود دارد. این، فرهنگ مشترک شرق و غرب است.
با این خصوصیات مشترک، اسلام مخالف بود و اعلام مخالفت کرد و گفت که حکومت جمهوری اسلامی، استقلال کامل ملت تحت تابعیت خود را تضمین و تأمین میکند. این استقلال کامل، شامل استقلال سیاسی و اقتصادی و بالاتر از همه، استقلال فرهنگی است. یعنی جمهوری اسلامی، به این اکتفا نکرد که حکومتی را مستقل از قدرتها به وجود بیاورد؛ این قدم اول است. کشورهایی که به استقلال میرسند، قدم اول استقلال آنها همین است که نظام سیاسی خودشان را مستقل کنند؛ یعنی حکومتی مستقل از نفوذ قدرتهای بیگانه به وجود آورند. به این هم اکتفا نکرد که در جهت استقلال اقتصادی حرکت بکند. استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشته‌های نفوذ و سلطه‌ی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بین‌المللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال میرسند، برای به دست آوردن همه‌ی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند.
کشور ما از ساعت اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملاً وابسته‌ی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشته‌ها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشته‌ها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.
البته تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند - هر گونه کمکی - آن را باید انجام دهند.
برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشته‌های اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیه‌ی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود.
بیشتر کشورهای انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی استفاده میکردند. مثلاً وقتی که چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی - که برادر بزرگ او محسوب میشد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود - به چین کمک اقتصادی و فنی میکرد و متخصص و کارشناس به آن کشور میفرستاد. سایر کشورهای کمونیستی هم همین‌گونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشته‌های پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به اراده‌ی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست. پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و باز هم پیش میرود و بحمداللَّه برنامه‌ریزیها در همین جهت حرکت میکند و باید هم بکند.
اما از همه‌ی اینها مهمتر، استقلال فرهنگی بود. جمهوری اسلامی، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت. این نکته را من عرض کنم که سلطه‌ی واقعی قدرتها، سلطه‌ی فرهنگی است. یعنی اگر ملتی بتواند فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحله‌ی بالاتر، زبان و خط خویش را در ملت دیگری نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطه‌ی او، یک سلطه‌ی حقیقی است؛ کاری که در دوره‌یی از این دویست سال گذشته فرانسویها با کشورهای دیگر کردند، و در یک دوره‌ی دیگر انگلیسیها کردند، و در این اواخر امریکاییها انجام دادند؛ یعنی زبان و خط و فرهنگ و روشهای زندگی خودشان را به هر کشوری که توانستند، صادر کردند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی هم مستقل باشد و وابسته‌ی به قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهای بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر آن مسلطند.
فرهنگ، مثل آب و هواست. فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها روبه‌روست. جمهوری اسلامی، فرهنگ غربی را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامی داریم.
اسلام، تکلیف مسلمانان را در معاشرت، در کیفیت زندگی فردی، در خورد و خوراک، در لباس پوشیدن، در درس خواندن، در روابط با حکومت، در روابط با یکدیگر و در معاملاتشان معین کرده است. ما نمیخواهیم اینها را از غربیها یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم. جمهوری اسلامی، از اول این را نشان داد.
یک چنین کشور مردمی، یک چنین حکومت مردمی، یک چنین کشور دارای انتخابات آزاد، چون از لحاظ فرهنگ با غرب مخالف است، حتّی غربِ معتقد به دمکراسی، حاضر نیست این نقاط ضعف(!) را در جمهوری اسلامی ببیند! این همه برای آن است که جمهوری اسلامی از اول اعلام کرد که فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی را قبول نخواهد کرد
.
جمهوری اسلامی با این خصوصیات، در روز دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ اعلام وجود کرد و امروز 39 سال است که مشغول ادامه‌ی حیات و رشد و تکامل است. تمام قدرتهای ضد اسلامی، با این جمهوری اسلامی مخالفت کرده‌اند. همیشه ما در این چند سال گفته‌ایم که کمک غرب و شرق در جنگ تحمیلی به رژیم و ارتش عراق، به خاطر ترس از اسلام و دشمنی با اسلام بود.

جمهوری اسلامی، در مقابل این همه خصومت و دشمنی، با قدرت و استحکام ایستاد، ضعیف نشد، بلکه قویتر شد و در خارج از وجود خود، مسلمانان را هم بیدار کرد و ما امروز شاهد بیداری مسلمین هستیم و این به برکت جمهوری اسلامی است


گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری پیرامو روز جمهوری اسلامی

حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنْفِرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ»؛ فرمود: اگر یک سلسله نعمتی به شما رسید، این سلسله ادامه دارد. همین که بخشی از نعمت به شما رسید، مبادا مغرور بشوید این را بیجا صرف بکنید و گرنه آن بقیه سلسله نخواهد آمد. تشبیهی که حضرت کردند، فرمودند این مرغ‌های هوایی می‌بینید این مرغ‌ها چه در هوا پرواز کنند چه روی آب بنشینند، فردی از این مرغ‌ها که وقتی روی دریا می‌نشینند یا روی قله‌ای می‌نشینند یا روی مزرعه‌ای می‌نشینند، بقیه این رمه هم به دنبال او می‌آیند. اینها با هم هستند. فرمود: نعمت‌ها مثل سلسله این پرنده‌هاست؛ اگر چند تا پرنده نعمت به کنار سفره شما آمد، شما ناشکری نکنید که بقیه برمند! «نَفْر»؛ یعنی کوچ کردن. دو تا «نَفْر» را در قرآن کریم بیان کردند؛ این «نَفْر» یک «نَفْر» اخلاقی و اجتماعی است که وجود مبارک حضرت امیر بیان کرده است. «نَفْر»؛ یعنی کوچ کردن. یک «نَفْر» نظامی در قرآن هست، یک «نَفْر» فرهنگی فقهی؛ آن نفر نظامی همین است که فرمود در برابر دشمن: ﴿فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً﴾ گروه گروه؛ یا اگر خطر بیشتر شد یکسره حمله کنید، یکسره دفاع کنید. این «نَفْر» گروهی یا «نَفْر» دسته‌جمعی، «نَفْر» نظامی است که قرآن به آن اشاره کرده است: ﴿فَانفِرُوا ثُبَاتٍ﴾؛ «ثُبات» یعنی ثُبه ثُبه؛ یعنی گروه گروه ﴿أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً﴾ که دفاع مقدس هشت‌ساله از همین قبیل بود.

یک «نَفْر» فرهنگی، فقهی است که در سوره مبارکه «توبه» آمده است: ﴿فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ﴾ چرا گروه گروه، به حوزه‌های علمی نمی‌روند که فقیه بشوند و برگردند به شهرشان و جامعه خودشان را انذار کنند؟ چون مستحضرید کسی که از یک شهر است، ممکن است مردم آن شهر قدر او را ندانند، ولی اثرش در آن شهر بیش از انسان غریب است. انسان غریب را نمی‌شناسند؛ ولی این عالِم، این روحانی که از خود آن شهر است، پدر او، جدّ او همه را می‌شناسند سوابق او را می‌شناسند، او وقتی سخنرانی می‌کند یا امامت جمعه یا جماعتی را به عهده دارد حرف او اثربخش‌تر است؛ لذا فرمود: ﴿فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾، اینها دسته دسته از شهر و روستا حرکت کنند بیایند در مراکز علمی، وقتی فقیه شدند و عالم شدند و به دستور دین آگاه شدند و عمل کردند، به شهرهای خودشان برگردند. این یک «نَفْر» فرهنگی فقهی است که قرآن کریم در قبال آن «نَفْر» نظامی بیان کرده است.

اما این «نَفْر»ی که وجود مبارک حضرت امیر بیان می‌کند می‌فرماید: این سلسله نِعَم، مثل این دسته‌های پرنده‌اند؛ این دسته‌های پرنده اوّل چند نفر می‌آیند اینجا می‌نشینند، بقیه به دنیال او می‌آیند. اگر اینها احساس کردند که اینجا خطر هست، فوراً برمی‌خیزند. وقتی اینها برخاستند، آن دنباله نعمت ادامه ندارد، آنها دیگر نمی‌آیند. فرمودند نعمتی که دارد می‌آید؛ حالا یا فرزندان خوب است، یا علم خوب است، یا مال حلال است، نعمتی که دارد می‌آید، شما اینجا دیگر دام ننهید، اینها را بند نکشید، اینها را در راه خلاف صرف نکنید، تا آن ادامه نعمت بیاید. فرمود: «إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ»؛ این پرنده‌ها که دسته دسته دارند می‌آیند، چند نفر که آمدند اینجا، اگر همین که آمدند ببینند صدای تیر است و صدای تفنگ است و آثار دام هست، آن بقیه دیگر نمی‌آیند. فرمودند یک مقدار نعمتی که به شما رسید، این طلیعه یک گروه است شما قدر این را بدانید بجا مصرف کنید، شکرگزار باشید تظاهر به نعمت بکنید، کسی را نرنجانید؛ «إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنفِرُوا»؛ بقیه را نرمانید. اینها یک گروه‌ هستند آمدند. شما حق اینها را ادا کنید، بقیه سلسله نِعَم ادامه پیدا می‌کند.

فرمود: «فَلَا تُنفِرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ»؛ کمتر شکرگزاری بکنید، بقیه این قافله می‌رمند و نمی‌آیند.

 برگزیده ای از کلام استاد جوادی آملی

در دنیای غرب، بنیان خانواده متزلزل شده است، خانواده‌ها دیر تشکیل می‌شوند، زود هم منهدم می‌شوند. فساد و فحشاء روز به روز بیشتر می‌شود، اگر این اتفاق به‌طور کامل بیفتد، آن جامعه به بلیّات عظیمی دچار خواهد شد، البته این طور بیماریها و گرفتاریها، چیزهایی نیست که ظرف ۵ سال یا ۱۰ سال خودش را نشان بدهد، لکن بعد از گذشت سالهای متمادی وقتی که اثر گذاشت، یک جامعه را به کلی منهدم و نابود می‌کند، ثروتهای علمی و فکری و مادی و همه چیز را از بین می‌برد. این آینده در انتظار بسیاری از کشورهای غربی است.

رهبر انقلاب؛ ۷۹/۸/۳

دریافت
حجم: 24.8 مگابایت

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی