▪️یزید که شرایط را سخت و غیرقابلکنترل یافته بود در نشستی با امام زینالعابدین او را از قصد خود آگاه کرد و گفت: آنچه اتفاق افتاد و دیدی قضای الهی بود. حال هر احتیاجی دارید بنویسید تا انجام دهم، امام علیه السلام درخواست کرد تا سر پدر بزرگوارش را تحویل دهند و فرمود اول اینکه میخواهم یکبار دیگر چهره پدرم را زیارت کنم دوم هرآنچه را که به یغما بردند بازپس گردانند و سوم اگر به قتل من کمر همت بسته ای فردی امین را با این زنان همراه کن تا آنان را به حرم جدشان(رسول خدا) برساند.
▫️یزید در پاسخ گفت: خواسته اولی تو هیچگاه برآورده نخواهد شد و خواسته دوم تو را به چندین برابر جبران خواهم کرد و در مورد خواسته سوم جز تو کسی زنان را همراهی نمیکند.
▪️امام (ع) فرمود: ما را به اموال تو حاجتی نیست. اموال غارتشده را به ما بازگردان که در میان آنها مقنعه و گردنبند و پیراهن فاطمه(س) وجود دارد. یزید با مهیا شدن سفر مقدار زیادی اموال را در مقام دلجویی به زنان بخشید، اما امکلثوم در آخرین لحظات ضمن استیضاح طاغوت بنیامیه فریاد برآورد که ما هرگز این اموال را نمیپذیریم.
کاروان حسینی آمادهی سفر بود و حاجیان کربلایی آلمحمد خسته و کوفته اما سربلند و پرشکوه پای در رکاب و قاصد راهی بودند که در منتهایش هزاران حکایت عجیب و حیرتانگیز در انتظار بود.
▫️ طلوع و غروب غمانگیز شام و قطرات سرشک زینب انس بسته بود و کوچهپسکوچههای بازار آن شهر پر ستم با آثار قدمهای زینالعابدین سرخ و سوزان شده و آن سرزمین بخشی از خاطرات زندگی زینالعابدین و زینب را شکل داده بود، خاطراتی تلخ، ساعات و لحظاتی پرهراس، ...
اما چارهای نبود میبایست پیام عاشوراییان ابلاغ میشد و هر رنجی برای انجام این رسالت چشیدنی بود،
▪️ وداع با شام هرگز به تلخی وداع با کربلا نبود،
زینب بود و غروبی غمگین، درحالیکه سرخی آفتاب مغرب شهر را رنگین کرده بود، دختر علی که آثار شکستگی در چهرهاش پیدا شده بود در افق دوردست دیده به کربلا دوخته بود، گویی نگاهش با نگاه برادر تلقی داشت، اما اینبار نه بر نیزه در افقی بالاتر از خورشید و در تجلی فروزنده تر از مهر!
زینب استوار و پابرجا اما خسته و از داغ برادران و عزیزان بشکسته، آخرین وضوی شام را با به یاد لبهای گداخته و سوخته برادر ساخت و به راه مدینه پرداخت و...
📚منابع:
🔹بحار الانوار ج ۴۵،ص ۱۹۷
🔹کامل بهایی، ج ۲، ص۳۰۲
🔹بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۳۰۸
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣