▪️سخنان حضرت زینب (س) غرور و تکبر یزید را درهم شکسته و اعتبارش را به باد داده بود دختر علی در اوج عزت و شرف و آزادگی فرهیختگان دنیا را آنچنان در هم کوبید که تا آخرین لحظه آفرینش آرامشی در پی آن نداشت.
▫️شرایط در مجلس یزید بسیار سخت و جانکاه بود که اشاره به آن کمی مشکل است. یزید سرافکنده و منفعل دستور داد آنان را از مجلس بیرون برده و در محلی حبس کردند که دیوارهایش در شرف فرو ریختن بود و آنها را از هیچ سرما و گرما در امان نمیداشت، بعضی از اهلبیت گفتند ما را به این خانه آوردهاند تا سقف و دیوارش بر سر ما فروافتد و مراقبان آنان با زبان رومی به یکدیگر گفتند اینان بیمناک هستند که خانه بر سرشان فرود آید و نمیدانند که فردا آنها را خواهند کشت.
▫️امام علیهالسلام فرمود:«اینگونه نخواهد شد.»
▫️شرایط بسیار سختی بود و تغییر شکننده هوا باعث شد صورتهای آل عصمت پوست بیاندازد اما هیچچیز مانع از آن نشد که گریه هدفدار و هدایت آفرین بر حسینبنعلی و شهدای کربلا متوقف شود، گریه بر امام شهید، پیمودن راه صالحان، و تداوم نهضت عاشورا بود، سر امام به فرمان طاغوت بنیامیه بر سردر مسجد دمشق نصب شد و سرهای بقیه شهدا بر دروازههای شهر آویخته گردید و تا سه روز همچنان بر جای خود بودند و بارها مردم از لبهای حسینی تلاوت قرآن را با لحن نبوی و علوی شنیدند.
▫️ یزید که نقشههای خود را خنثی و برنامههایش را ملغی میدید دستور داد تا خطیب مسجد جامع در اجتماع مردم از علی و حسین بد بگوید.
▫️ مسجد پر از جمعیت بود، خطیب متملق شام در وصف معاویه و یزید سخن گفت و تمام فن و هنر خود را در اهانت به علی(ع) و حسین(ع) بکار گرفت.
▪️ امام زینالعابدین(ع) که در مجلس حاضر بود، فریاد زد:«وای بر تو، خشنودی مخلوق را بر خشم خداوند ترجیح دادهای؟ عاقبت خود را در آتش خوب بنگر!»
آنگاه فرصت خواست تا از فراز منبر سخن گوید.
یزید به وی اجازه نداد، اما پافشاری مردم چاره از او گرفته بود و امام بر منبر استقرار یافت و خطبه خواند و چنین گفت:«ای مردم خداوند ما را شش خصلت عطا فرموده و بر هفت ویژگی برتری یافتهایم: علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت، و محبت در قلوب مؤمنان را به ما ارزانی داشت و ما را بر دیگران اینگونه برتری داد که #پیامبر بزرگ اسلام، دوست او #علی، #جعفرطیار، شیر رسول خدا #حمزه امام #حسن و امام #حسین، فرزندان بزرگ رسول خدا را از ما انتخاب کرد. هر کس که مرا شناخت و آنان که مرا نمیشناسند با معرفی پدرانم خود را به آنها میشناسانم.
ای مردم من فرزند مکه و منا هستم، من فرزند زمزم و صفا هستم، من فرزند کسی هستم که...
امام آنچنان با روحی سرشار از حماسه و عزت سخن میگفت که دستگاه اموی بیمناک شد و برای پرهیز از خشم مردم به مؤذن دستور داد که اذان بگوید..
▪️حرکت #کاروان_اهل_بیت از کوفه به سمت شام
▪️ بانگ مؤذن نغمه دلنواز فروپاشی نظام جابر بنیامیه بود که دهها سال برای انهدام آئین محمد(ص) تمامی راهها را پیموده بود.
➖ چون صدای مؤذن به تکبیر بلند شد امام (ع) فرمود: چیزی بزرگتر از خداوند نیست.
➖ چون مؤذن به یگانگی خدا شهادت داد امام(ع) فرمود:
موی، پوست، گوشت و خونم به یکتاپرستی شهادت میدهد.
➖ آنگاه که مؤذن بانگ زد:«أشهد أنَّ محمداً رسولاللَّه»، امام فرمود:
🔻 این محمد که نامش برده شد جد من است یا تو؟ اگر ادعا کنی که جد توست دروغگویی و کافر شوی و اگر جد من است چرا خاندان او را از دم تیغ گذراندی؟
▪️سخنان روشنگرانه امام(ع) موجی از نفرت و خشم را در طبقات مردم به وجود آورد. صدای ضجه و شیون اهالی شام حکومت اموی را درمانده کرد، یزید بهخوبی دریافته بود که علیرغم آنهمه توجه و رسیدگی به مردم شام امنیت و ثبات سلطنت او هماکنون از سوی آنان در معرض خطر جدی است، لذا چارهای نیافت جز اینکه اجازه دهد خاندان پیامبر برای شهدای کربلا به عزاداری بپردازند.
▫️ خاندان وحی تا هفت روز مراسم سوگواری برگزار کردند و تمامی زنان شامی و قریشی در تعزیت آلمحمد شرکت میکردند.
▫️ شهر یکسره ماتم گرفته بود و هیچ کویوبرزنی نبود مگر آنکه بانگ شیون از آنجا برمیخاست، شهری که تا دیروز با پارچههای رنگی زینت شده بود یکپارچه سیاهپوش شده بود.
▪️ مراسم سوگواری امام(ع) و شهدای کربلا، گریه و شیون مخدرات حرم پیامبر به مؤثرترین ابزار برای استیضاح دستگاه جابر اموی تبدیل شد.
و کار آنچنان بالا گرفت که یزید هم از عبیدالله بیزاری میجست و به خاندان امام حسین(ع) ادای احترام میکرد.
روزی از امام سجاد عذرخواهی کرد و گفت: آنچه گذشت بهعهده فرزند مرجانه است. لعنت خدا بر پسر مرجانه اگر حسین(ع) با من مواجه میشد هرچه میخواست انجام میدادم و با تمام قدرت از کشته شدنش جلوگیری میکردم
منابع:
بحار الانوار ج ۴۵،ص ۱۷۷و ۱۳۷ / مقتل الحسین ج۲، ص۶۹و۷۱ و۵۹ / الدمعة الساکبة ج۵، ص۱۱۹و 120 / بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص299 تا ۳۰۴
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣