▫️سرزمین دیگری که برای اقامت برگزیده شد دامنه جبل جوشن در شهر حلب بود. آنجا پر از درد و رنجی گران برای آلمحمد(ص) بود. خستگیهای سفر، پریشانیهای بهتآور و اندوه و غمهایی که جز خاندان رسالت تحمل آن را نداشتند، آثار و عارضههایی را برجا میگذاشت، در دامنه این کوه محسن بن الحسین که در پهلوی مادر بود سقط شد تا بلندای حلب آدرس و نشانه حماسهی حسینی باشد و مشهد السقط او زیارتگاه اهل ایمان و رسواگر طواغیت آل ابوسفیان باشد، مادر بزرگوار محسن که از درد به خود میپیچید از کارگرانی که در معدن مس حلب کار میکردند آبونان طلب کرد، اما او را دشنام دادند و بانوی خیمهگاه حسینی با قلب دردمند خود ایشان را نفرین کرد. اسرای آلمحمد با گذشتن از حلب به قنّسرین وارد شدند...
▫️در منزلى به نام قِنَّسرین (شهرى در شام، به فاصله یک روز راه از حَلَب در مسیر حِمْص) فرود آمدند، راهبى مسیحی از دِیْرش به سوى سر، حرکت کرد و نورى را دید که از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت.
▪️راهب مسیحی، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِیرش برد و بدون آن که شخصى را ببیند، صدایى شنید که مىگفت:
▪️«خوشا به حالت ! خوشا به حال آن که قَدر این سر را شناخت!» راهب، سرش را بلند کرد و گفت پروردگارا! به حقّ عیسى، به این سر بگو که با من سخن بگوید.
▪️ سر به سخن آمد و گفت:
▫️«اى راهب ! چه مى خواهى؟».
▫️ گفت: تو کیستى؟
▫️گفت:انا بن ال محمد المصطفی و انا بنعلی المرتضی انا بن فاطمةالزهرا الل مقتول و به کربلا و مظلوم انا العطشان... «من فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول کربلایم. من مظلوم و تشنه کامم» و ساکت شد.
▫️ راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگویى: «من ، شفیع تو در روز قیامت هستم»
▫️سر به سخن درآمد و گفت: «به دین جدّم محمّد درآى»
▫️راهب گفت: گواهى مى دهم که خدایى جز خداوند نیست و گواهى مى دهم که محمّد پیامبر خداست. آن گاه حسین علیه السلام پذیرفت که شفاعتش کند. صبحدم آن قوم، سر و دِرهم ها را گرفتند و چون به وادى رسیدند دیدند که درهم ها سنگ شده است.
▪️سپس کاروان به راه خود ادامه داد و بعد از توقفی کوتاه در معرة النعمان به شیزر وارد شد در این منطقه مردم با هدایت مردی کهنسال از قوم خود که فریاد میزد این سر حسینبنعلی است تصمیم گرفتند با نیروهای کوفی مقابله کنند و مأمورین عبیدالله با درک خطر بزرگی که در کمین آنهاست بهسرعت راه کفر طالب را پیش گرفتند، مردم آن سرزمین نیز آنان را نپذیرفتند و حتی از دادن آب به ایشان خودداری کرده و گفتند به شما قطره آب نمیدهیم همانطوری که آب را از حسین و اصحابش منع کردید.
منابع:
مناقب آل ابی طالب، تألیف ابن شهر آشوب مازندرانی ج ۴ ص ۶٠
بحار الأنوار تألیف علامه مجلسی : ج ۴۵ ص۳۰۳
معجم البلدان، ج۲،ص۱۸۸
مقرّم(مقتل الحسین)، ص۴۴۵
بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۲۷۳ـ۲۷۴
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣