امروز روز احمد و تثبیت مرتضاست در دست مِهرِ دست خدا، دست مجتباست
وآن نازدانه ای که در آغوش مصطفی است باشد حسین فاطمه، سلطان قلب هاست
وآن بانویی که چرخ به تعظیم او خم است خیرالنّسای عالم و بانوی مریم است
آیت الله جوادی آملی
فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» این «حُسَیْنٌ مِنِّی» را میشود فهمید، چون نوه و فرزند اوست؛ اما «أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یک توجیه میخواهد. همین تعبیر را درباره امام مجتبی هم فرمود که «حسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حسَن». یک طرف این جمله روشن است که «حسَنٌ مِنِّی»؛ فرزند من است؛ اما «أَنَا مِنْ حسَن» توجیه میخواهد. بخش سوم بیان نورانی حضرت است که درباره امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) فرمود, فرمود: «عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ»، و مکرّر هم فرمود. این «عَلِیٌّ مِنِّی» یعنی چه؟ از دو طرفش مشکل دارد، هم «أَنَا مِنْ عَلِیٍّ» مشکل دارد و جای سؤال است، هم «عَلِیٌّ مِنِّی».
اما این آیه نورانی مباهله به همه این سؤالها پاسخ میدهد، در این آیه ذات اقدس الهی وجود مبارک حضرت امیر را به منزله جان پیغمبر حساب کرده است ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ﴾. اگر بگوییم من از خودم هستم خودم هم از من است سؤالی ندارد؛ چون یک واقعیت است. تعبیر قرآن کریم هم تعبیر معرفتی و حُکمی و عقلی است و همه معارف را به همراه دارد. آن بیان نورانی که در روایات هست که «کُلُّهُم من نور واحِد» روشن میکند که اینها یک حقیقتاند به چهارده لباس در آمدند؛ آن وقت هم « أَنَا مِنْ عَلِیٍّ و عَلِیٌّ مِنِّی» معنایش روشن میشود هم «أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ». چرا وجود مبارک رسول خدا این حرف را درباره پسرش ابراهیم نگفت, درباره نوهاش میگوید, ابراهیم پسر او بود؛ نگفت ابراهیم از من است، هر پدری یک پسری دارد؛ اما «نبیّ بما أنّه نبیّ» بخواهد بگوید من از فلان کس هستم؛ یعنی مسئله امامت, ولایت, نبوّت یک نور است این نور گاهی به صورت پیامبر در میآید گاهی به صورت صدیقه کبرا در میآید, گاهی به صورت دوازده امام در میآید؛ البته در هر جایی درجه خاصّ خودش را دارد و مرتبه مخصوص خودش را دارد، حکم مخصوص خودش را دارد؛ لذا آنچه در روایات ما هست که «عَلِیٌّ مِنِّی و أَنَا مِنْ عَلِیٍّ» که این را قبلاً فرمود و بعد از مباهله به صورت رسمیتر بیان فرمود، درباره ائمه دیگر؛ این آیه مباهله، خیلی شفاف و روشن میکند؛ این تعارف نیست این یک تحقیق است نه تشبیه, نه تمثیل و نه مانند آن؛ «أَنَا مِنْ عَلِیٍّ و عَلِیٌّ مِنِّی» و در بعضی از روایات هم دارد که آیه نازل شده است که این بخش برائت را یا خود شما در مکه باید برای مردم قرائت کنید، «أَوْ رَجُلٌ مِنْک». پس «عَلِیٌّ مِنِّی و أَنَا مِنْ عَلِیٍّ», «حسن منّی و أنا من حسن», «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»، اینها حقیقتی است که از آیه مباهله برمیآید و از مفاخر ما شیعهها همین فرداست که بیست و چهارم ذیحجه است، آیه ﴿فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ﴾ همین آیه مباهله است که باید این روز را گرامی داشت. اینها جزء اعیاد رسمی ماست، اینها جزء مفاخر و مدارک ماست، اینها جزء دین ماست. این روزها را باید به رسمیّت شناخت و درباره آنها بحثهایی که مربوط به آن روزهاست عنایت کرد. عید مباهله گرامی باد
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣