هم در مبارزات اینجور بود، هم در ایفای نقش در تشکیل نظام، هم در
دوران بسرعت پدید آمدهی بعد از تشکیل نظام؛ یعنی دوران جنگ، دوران محنت،
دوران امتحان سخت؛ «حتّی اذا ضاقت علیهم الأرض بما رحبت». اوضاع و احوال
در دوران جنگ سخت شد. حالا بعضیها جنگ را از تلویزیون و رادیو و اینها
میشنفتند، بعضیها با جسم و جان و تنِ خودشان توی میدان جنگ بودند. دوران سختی بود. در این دوران سخت،
نقش زنان، یک نقش فوقالعاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش
زنان مباشر در میدان جنگ، در کارهای پشتیبانی و بعضاً بندرت در کارهای
عملیاتی و نظامی یک نقش فوقالعاده بود. زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند؛
همین نوشتهی خانم حسینی - دا - این را نشان میدهد.
اینها یک مجموعهی کاری است که واقعاً با هیچ معیاری، با هیچ ترازوئی قابل اندازهگیری نیست. مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخی نیست؛ اینها به زبان آسان میآید. بچهی انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچهی انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهی سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتی که جنازهی بچههاشان میآمد یا حتّی نمیآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.
همسران صبور شهدا، زنهای جوان، شوهران جوانِ
خودشان را در آغاز زندگی شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً
راضی بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائی که ممکن است برنگردد؛ بعد هم
شهادت او را تحمل کنند؛ بعد هم افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند. اینها
آن نقشهای بی بدیل است. بعد آنچه که تا امروز ادامه دارد، همسری با جانبازان
است. خانمهائی رفتند همسر جانبازان شدند. یک مرد ناقصِ معیوبِ احیاناً
بداخلاقِ به خاطر وضع جسمی یا اختلالات ناشی از موجگرفتگی و غیره را انسان
به عنوان یک متعهد و یک مسئول، داوطلبانه و بدون هیچ اجباری برود
پذیرائیاش را به عهده بگیرد، خیلی فداکاری کرده است. یک وقت شما میگوئید من
میآیم روزی دو ساعت از شما پذیرائی میکنم. خب، هر روزی که شما میروید، او
از شما تشکر میکند. یک وقت هست که نخیر، شما خودتان را به عنوان همسر او
توی خانهی او میگذارید؛ شدید بدهکار! یعنی طبیعت کار این است که باید شما
این کار را بکنید. اینها این فداکاری را کردند. اصلاً نمیشود نقش زنان را
محاسبه کرد.
و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسی که این نقش را فهمید،
امام بزرگوار ما بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها
بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها
میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمی که انسان به او تکیه
میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتی که از مراکز مهمی
هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت
خدای متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد.
به هر حال نقش زنان، یک
نقش بیبدیلی است. پس خود این نقش، اقتضاء میکند؛ چون آینده دارد.
آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعهی حضور ملی. پس بایستی ما راجع به مسئلهی زن و حفظ این ظرفیت که در جامعهی ما وجود دارد، تلاش کنیم. این دلیل اول است برای اینکه باید به مسئلهی زن بپردازیم.۱۳۹۰/۱۰/۱۴
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣