🔹 تهدید به مرک
در اینجا لازم، می بینیم که نقلی را از «تاریخ الخلفاء» منسوب به «ابن قتیبة» اضافه کنیم. او می نویسد:
اینکه امام را به بیعت #اجبار کردند، حضرت فرمود: اگر این کار را نکنم، چه خواهید کرد؟
در جواب گفتند:
قسم به آن خدایی که جز او خدایی نیست، گردنت را می زنیم.
امام علیه السلام فرمود:
آن وقت گردن کسی را زده اید که بنده ی خدا و برادر رسول خدا است.
#عمر گفت:
بنده ی خدا بودن، آری؛ اما برادر رسول خدا، نه!
در این میان، #ابوبکر ساکت بود و سخنی نمی گفت. #عمر به او رو کرد و گفت:
چرا در مورد او دستوری نمی دهی؟
ابوبکر گفت:
مادامی که #فاطمه در کنار اوست، او را به کاری اکراه نخواهم کرد.
در اینجا امام اسلام که از دست آنها رهایی یافته بود، به #قبرپیامبر پناه برد و در حالی که اشک از دیدگان مبارکش جاری بود، با صدای بلند می گفت:
«ابن أم إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی»
ای فرزند مادرم! این جماعت مرا ضعیف و بی یار و معین پنداشتند؛ و برمن غلبه کردند و مرا تنها گذاشتند؛ و نزدیک بود که مرا بکشند!
🔹بعد از بررسی کوتاه جریان #سقیفه، بررسی مسأله مهم دیگری از مسائل آن روز، بلکه هر روز اسلام لازم به نظر می آید و آن، جایگاه امیرالمؤمنین علی (ع) درجامعه اسلامی آن روزگار است.
اسناد نشان میدهد که این جایگاه در ذهنیت و فرهنگ دینی مردم آن روز جایگاهی بی مانند بوده است و مردم به طور عموم ایشان را برای احراز منصب #حکومت_بعدازپیامبر، شخصیتی بی همتا می شناخته اند و هیچ کس جز اندکی، شخص دیگری را برای احراز آن #مقام لایق و هم شأن ایشان نمی دانست.
اولین بار این حرف از زبان انصار در #سقیفه به گوش رسید؛ آن هنگام که مهاجران قریشی وانصار در سقیفه ی بنی ساعده بر سر تصاحب قدرت به احتجاج و جدل مشغول بودند، تاریخ می گوید:
«فضل بن عباس» که او سخنگوی قریش بود، سخنی گفت:
ای گروه قریشیان! راستی خلافت با سیاه کاری و فریب برای شما اثبات نمی شود؛ در حالی که ما اهلیت و لیاقت برای خلافت داریم به شما؛ و #علی از همه ی شما برای این کار سزاوارتر است.
🔹 مورخان گفته اند که هیچ کس (یا حداقل اکثریت قریب به اتفاق مردم)، شک نداشت که صاحب حکومت بعد از پیامبر، على علیه السلام است.
🔹 امام علی مورد قبول همگان بود و هیچ کس در اینکه صاحب امر بعد از پیامبر، حضرت علی (ع) است، شک نداشت. حتی مورخان از یک پشیمانی بزرگ که بعد از بیعت روز دوشنبه و سه شنبه برای اکثریت مسلمانان پیش آمده بود، سخن گفته اند.
🔹 لذا در اینجا یک #سوال مهم پیش می آید: برای جریان #سقیفه چه توجیهی وجود دارد؟ و اگرهمه، علی علیه السلام را صاحب امر می دانستند و میل اکثریت با ایشان بود، دیگر چرا در سقیفه جمع شدند و می خواستند کسی دیگر را به حکومت برگزینند؟
🔹 ما در گذشته این پرسش را جواب داده ایم و گفتیم که جریان سقیفه، برخاسته از یک #هیجان ناشی از #تعصب ها و رقابت های #قبیله ای بود، نه چیز دیگر؛ و در آن #عقل و #منطقی حکومت نمیکرد و اگر با مسائل تعصبات قبایل عربی به خوبی آشنا شده باشیم، این جواب ها کاملا قابل قبول خواهد بود.
🔹حوادث آینده هم سخن ما را تأیید می کند و جایگاه بزرگ و بی همتای امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در بین مسلمانان آن زمان با روشنی بیشتری ثابت میکند.
🔹 اما چه شد که امیرالمؤمنین مجبور به #بیعت با خلفا شد؟
آنچه در تاریخ ذکر شده، بالا گرفتن اختلاف مهاجر و انصار، پدید آمدن مدعیان نبوّت و در خطر قرار گرفتن مدینه به عنوان مرکز اسلام بود. #هیچکس از مسلمانان آماده جهاد نبودند و تا امیرالمؤمنین #علی (ع) بیعت نکرد، #حکومت قریشیان قرار و اعتباری نیافت.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣