... در هر صورت آن دو نفر در مسجد با جمعی از مهاجران (یعنی قریشیان) برخورد کردند. تعداد این مهاجران را به طور دقیق نمی دانیم، اما حداقل سه تن بودند:
- ابوبکر
- عمر
- ابوعبیده
آنچه در #سقیفه گذشته بود را برای این جمع بازگو کردند. این گروه #مهاجران شاید تنها کسانی بودند که از مدت ها قبل به حکومت آینده اندیشیده بودند و برای رسیدن به #خلافت، یکی پس از دیگری قرار گذاشته بودند و در این زمینه فکر و نقشه ها داشتند. البته اینکه نقشه هایشان چه بود، را می توان از سخنانی که بعدها از زبان عمر (خلیفه ی دوم) خارج شده است، فهمید.
می دانیم که قریشیان حداقل فکر کرده بودند به دست آوردن مقام نبوت برای تیره ی بنی هاشم کافی است و مقامات دیگر یعنی خلافت و حکومت بعد از پیامبر(ص) باید در میان تیره های دیگر قریش تقسیم شود. اما مگر اسلام یک حکومت بود که بتوان آن را به دوران نبوت و دوران خلافت تقسیم کرد و بر اساس آن تصمیم گرفت؟
🔹بنابراین، سه تن نامبرده (ابوبکر، عمرو ابوعبیده) به سرعت به سوی سقیفه روانه گشتند و بدان وارد شدند. ورود اینان همه ی معادلات را در #سقیفه به هم ریخت و بخش ضعیف تر انصار، خزرج صغیر و اوس قوت تازه یافتند.
🔹جنگ قدرت
این سه نفر که «سالم مولی ابی حذیفه» و «عبدالرحمن بن عوف» نیز بعد به آنها افزوده شدند، به سرعت جریان سخن را در #سقیفه به دست گرفتند.
🔸در ابتدا #عمر می خواست سخن بگوید که #ابوبکر او را از این کار بازداشت و خود در مدح انصار سخنها گفت و آیاتی که در فضیلت آنها نازل شده بود را قرائت کرد و کلماتی که پیامبر در مورد ایشان گفته بود را یادآور شد. آنگاه در مورد مهاجران سخن گفت که:
اینان اولین کسانی هستند که خداوند را در روی زمین عبادت کرده، به رسولش ایمان آورده اند و آنها وابستگان، خویشاوندان و #عشیره ی پیامبر هستند؛ پس، از همه کس سزاوارتربه تصاحب قدرت بعد از او هستند و جز ظالمان، کسی با آنها در این مسأله مقابله و منازعه نخواهد کرد.
🔸 اما سخنی که معتبرترین مآخذ نقل کرده و اصلی ترین حرف ابوبکر نیز بود، این است که:
عرب حکومت #غیرقریش را نمی پذیرد. زیرا اینان از بهترین نسب و بهترین سرزمین برخوردارند.
🔸سپس گفت:
بعد از اولین مهاجرین، هیچ کس در مقام شما انصارنیست. پس ما #امیران خواهیم بود و شما #وزیران.
🔸این آخرین نظرتازه واردان بود. اما این چیزی نبود که خزرج آن را بپسندد و یا قبول کند. لذا بلافاصله «باب بن منذر» از خزرجیان در برابر ایشان برخاست و چنین گفت:
ای گروه انصار! زمام قدرت را از دست ندهید؛ زیرا این مردم در سرزمین شمایند و زیر سایه تان زندگی می کنند. لذا هیچ کس نمی تواند بر شما جسارت ورزد و اختلاف نکنید که خواسته ی شما» از بین می رود و کارتان شکسته خواهد شد. اگر اینان آنچه ما می خواهیم نپذیرند، از ما امیری باشد و از آنان هم امیری.
.. سخنان ادامه یافت و اختلاف بالا گرفت. از سوی دیگر می دانیم که #عمر بعدها گفته بود:
آنگاه که اختلاف زیاد شد و من از سرانجام کار ترسیدم، به #ابوبکر گفتم: دستت را باز کن تا با تو #بیعت کنم. اما قبل از اینکه بتواند دست بیعت با ابوبکر بدهد، «بشیر بن سعد» با عجله خود را به ابوبکر رسانید و با او بیعت کرد. به این ترتیب #اول_بیعت_کننده، رقیب خزرجی سعد بن عباده بود.
➖ حباب به او گفت:
خیلی در قطع رحم کوشش می کنی، آیا به ریاست پسرعموی خود رشک ورزیدی؟
🔸اوسیان نیز از ترس عقب ماندن به سرعت به #بیعت آمدند.
▪️ مسلّماً همه ی افراد خزرج صغیر، همچنین افراد أوس در بیعت سقیفه نبودند ولی محققان بعدها تعداد بیعت کنندگان را پنج تن از اهل (حل و عقد، دانسته اند. اما آیا دیگرانی نبوده اند یا به حساب نیامده اند؟
🔹 در واقع اطلاعات موجود مشکل دارد. زیرا همه ی جوانب امر آشکار نیست و آن اطلاعاتی که در دست است، به طور دقیق از نظر زمانی روشن نمی باشد. یعنی دقیقاً نمی دانیم فلان سخن چه زمانی گفته شده و فلان عمل چه وقت اتفاق افتاده است؟! در هر صورت طبق اخباری که در دست داریم، در #سقیفه بر اساس رقابتی که بین اوس و خزرج و بین خزرج صغیر و کبیر بود و در اوج یک #هیجان برخاسته از #تعصبات_قبیله ای، بیعت با ابوبکر انجام شده است...
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣