حضرت علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ»؛ زبان یک نیش عقربی است که اگر شما او را رها بکنید نیش میزند. این زبان میتواند انسان را نجات بدهد، میتواند ـ خدای ناکرده ـ انسان را به دام بیندازد؛ لذا درباره زبان بیست گناه ذکر کردند که گفتند زبان «قلیل الجِرم و کثیر الجُرم» است و چون «کثیر الجُرم» است؛ این را به عنوان تشریح گفتند، هر روز زبان از اعضا و جوارح سؤال میکند که حالتان چطور است؟ آنها به زبان میگویند اگر تو بگذاری، دست و پا و مانند آن، اینها در امان هستند. فرمود اگر این را رها کردی، این آدم را عقر میکند پی میکند.
اینکه فرمود زبان، یعنی همه دست و پا و جوارح مواظب هستند که زبان چه میکند. این زبان اگر عقال نشود هر حرفی دلش بخواهد میزند دست و پا هم قیام میکنند.
بعد فرمود: «الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ»؛ در اینجا باید این روایت را با قرآن الهی تفسیر بکنیم. در قرآن وقتی سخن از زن و مرد است، فرمود: ﴿هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ﴾، زن لباس مرد است و مرد لباس زن است. لباس، انسان را از سرد و گرم حفظ میکند، یک؛ آبروی انسان را حفظ میکند، دو؛ زیور و فخر انسان را در پذیراییها و مهمانیها تأمین میکند، سه. زن و مرد باید حافظ یکدیگر باشند، یک؛ از سرد و گرم روزگار یکدیگر را حفظ کنند، دو؛ فخر و زیبایی و زیور یکدیگر باشند، سه؛ این پیام قرآن خداست که زن و مرد را آفرید.
بعد فرمود زندگی جامعه را دو رکن اساسی اداره میکند: ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها﴾، از یک سو؛ ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾، از سوی دیگر. اینها بیانات خدا در قرآن است که انسان چه زن و چه مرد را آفرید. فرمود زن و مرد دو رکن اساسیاند که هر کدام این کمال را دارند، ولی در یکی بیشتر از دیگری است: ﴿جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾؛ یعنی اصول خانوادگی را این دو عنصر دوستی و گذشت اداره میکند و لاغیر! مسئله جهیزیه و مهریه یک امر عادی است که طرفین ادا میکنند؛ اما آن جهیزیه قرآنی و مهریه قرآنی همین دو چیز است. فرمود: ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾، 1/ دوستی عاقلانه باعث تحکیم بنیاد خانواده است، 2 / همه ما غیر از معصومین(علیهم السلام) لغزشهایی داریم، هر کدام از ما اگر لغزیدیم دیگری مهربانانه از این لغزش بگذرد؛ ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾.
در خانوادههای ما شیعهها میبینید که زن و مرد پیر علاقهشان به یکدیگر خیلی بیش از علاقه دو تا جوان است؛ چون براساس این قرآن تربیت شدند. دوستی عاقلانه و گذشت از اشتباهات دیگری مهربانانه؛ ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾.
بعد در تنظیم امور خانواده هم فرمود مسکن را باید مرد تهیه کند، اما سکینت و آرامش را که بالاتر از مسکن است به عهده زن است: ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها﴾، سکینت فراهم شدن خیلی سنگینتر از مسکن فراهم کردن است. این کار سنگین را قرآن به عهده زنها گذاشته است؛ چون زن را طرزی خدا آفرید که او قدرت بر رحم و مهربانی دارد، این مهربانی آن ملات است. درست است مرد میتواند مهربان باشد، ولی این هنر در مرد کم است. فرمود زندگی را، خانواده را، اساس جامعه را رَحم اداره میکند و ملکه رَحم زنها هستند، ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها﴾؛ این عظمت زن است. این جلال زن است، این شکوه زن است، این حقشناسی خدا درباره زنهاست.
ما را به صله رحِم دعوت کردند، فرمودند که صله رحم واجب است و اگر کسی عمداً بدون عذر صله رحم را قطع کند، مورد طعن است. آنها که ﴿وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ﴾، مشکل جدّی دارند، لعن بر اوست. صله رحم واجب است و ارتباط واجب است، با تلفن، با نامه، با رفت و آمد، با عرض سلام، با عرض ادب. این ارحام خود را باید حفظ بکنیم ولی ما مأمور به صله اصلاب نیستیم، مأمور به صله ارحامیم! همه ما به هر حال پدری داریم، پدربزرگی داریم، این از اصلاب آمده است؛ اما از اصلاب آن هنر ساخته نیست که خانواده را اداره کند، از ارحام ساخته است، آن رحم است، آن ادب است، آن مهربانی است. آنها که اهل اصول خانوادهاند وقتی مادر را از دست میدهند، احساس غربت میکنند ولو سنّشان سنّ هفتاد یا هشتاد باشد. این رحامت و این هنر را ذات اقدس الهی به زنها داده است. ما مأمور به صله ارحام هستیم نه صله اصلاب. اصلاب آن هنر را ندارد که در ما رحم و رحامت ایجاد کند. این مادری مادر است که میتواند این کار را بکند؛ لذا فرمود اساس خانواده این است. لباس یکدیگر هستند، چرا یکدیگر را برهنه میکنند؟ میدانید این طلاق ـ خدای ناکرده ـ اگر در جایی رخنه کند چه میشود؟ وجود مبارک امام(سلام الله علیه) فرمود ـ خدای ناکرده ـ اگر طلاق در جایی رخنه کرد آن خانهای که با طلاق ویران شده است، این بافت فرسوده به آسانی ساخته نمیشود.
ما غیر از ائمه و قرآن، چه پناهگاهی داریم برای تأمین زندگی خود؟! آنکه ما را آفرید به زبان قرآن و عترت دارد با ما حرف میزند. این جوان که گفت ما رها کردیم آزاد شدیم، نمیداند که بر آن پدر و مادر بیچاره چه میگذرد! هر وقت آن مادر این دخترِ رهاشده را میبیند در رنج و غصّه است. فرمود طلاق بدترین کار است. چرا طلاق هست؟ برای اینکه مواظب زبان نیستیم. آن اصالتی که مربوط به زنها است ما به حرمت نگاه نداشتیم. فرمود آن سرمایهای میتواند خانواده را حفظ بکند مادر است، زن است. صُلب آن قدرت را ندارد که جامعه و خانواده را نگهداری و نگهبانی کند؛ اما رحامت و رحِم چون محور رحم است، آن را خدای سبحان مظهر رحمت قرار داد.
اساس خانواده باید حفظ بشود ـ إنشاءالله ـ تا ذات اقدس الهی وقتی فرمود لباستان را در بر کنید ما بگوییم: ﴿هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ﴾.
گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣