ما یک حرف تازهای زیر این آسمان از قرآن شنیدیم، قبل از قرآن که این حرفها نبود که انسان مرگ را میمیراند نه بمیرد. شما از هیچ کسی نشنیدید غیر از وحی که انسان مرگ را میمیراند، مرگ تحت سلطه انسان است. انسان یک موجود ابدی است هست که هست که هست که هست. قرآن که نگفت «کلّ نفس یذوقها الموت»؛ هر کسی را مرگ میچشد! فرمود: ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾؛ هر کسی مرگ را میچشد. روشن است که هر ذائقی مذوق را هضم میکند. ما هستیم که مرگ را میمیرانیم. ما هستیم که مرگ را در خود هضم میکنیم زیر پا لِه میکنیم و سفر میکنیم و دیگر مرگی نیست. این بیان نورانی حضرت سیّدالشهداء(سلام الله علیه) را در روز عاشورا بخوانید؛ در بحبوحهای که مثل قطرات باران تیر میآمد حضرت به اصحابش چه گفت؟ فرمود: «صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ کمی صبر کنید، مرگ پلی است زیر پای شما، مرگ که مهاجم نیست، شما مرگ را میمیرانید روی مرگ پا میگذارید میروید آن طرف که خبری از مرگ نیست. مرگ بعد از مرگ، مرگی دیگر است؟ ما حساب یک میلیارد و دو میلیارد و هزار میلیارد سال نیست، ابدیت است ﴿خالِدینَ فیها أَبَداً﴾، این ابد را باید همین جا بسازیم. اگر ما ابدی هستیم که هستیم، اگر تنها دشمن ما مرگ است که مرگ است، اگر در مصاف با مرگ ما پیروز هستیم مرگ را میمیرانیم باید ابدی بیندیشیم و این کار از درس و بحث محض به دست نمیآید.
گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣