حضرت امیر فرمود: «إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ»، یعنی یک فقیر آبرومندی که آمده به طرف شما، میدانید چه کسی به او آدرس داد یا نمیدانید؟ «إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ»؛ این را خدا فرستاد گفت برو از فلان شخص بگیر. آدم ـ خدای ناکرده ـ اگر مقدورش باشد و مشکل این آقا را حلّ نکند چه چیزی در میآید؟ چه کسی به او گفت برو نزد فلان کس؟ «إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ»، آن وقت حواس ما جمع میشود؛ به هر حال به دنبال کار او هستیم.
یک وقت است که گدای حرفهای است که این را در مکاسب محرمه خواندید که این کسب، کسب حرام است؛ یعنی گدایی که وضع مالی او خوب است، در کوی و برزن و چهارراهها و چراغ قرمز ایستاده و دارد گدایی میکند، این کسب او از کسبهای محرّمه است که در مکاسب محرمه خواندیم؛ اما یک آبرومندی که گرفتار فقر اقتصادی است او به آدم مراجعه کرده، حضرت در نهج البلاغه فرمود میدانی این را چه کسی فرستاده؟ «إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ»؛ خدا او را فرستاده در خانه ی شما. مواظب باش ردّش نکنی!
این است که وجود مبارک امام سجاد اگر چیزی را به فقیر میداد یا دستش را میبویید، یا میبوسید یا بالای سر میگذاشت مثل حالت دعا. میفرماید قبل از اینکه این دستم به دست فقیر برسد به دست بیدستی الله میرسد؛ چون خدا قبول میکند. اگر او قبول میکند صدقات را، او ﴿یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ﴾ را، ﴿یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ﴾ اگر او میگیرد؛ گیرنده دست بیدستی خداست که ﴿یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ﴾. لذا حضرت این را میبویید و میبوسید. باور داشت این آیه را، ﴿یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ﴾. آن هم چه خدای بزرگی است! قبول را مستحضرید که با «مِن» استعمال میشود نه با «عن»! «یقبل منه، قَبِلَ منه» نه «قَبِلَ عنه»؛ برای اینکه این کلمه «عن» آن تجاوز را میرساند. حالا اگر شما بدهکارید، ده درهم بدهکار بودید، ولی دارید پنج درهم میدهید یا شش درهم میدهید، این «یَقبل منه» نیست، «یَقبل عنه» است؛ یعنی قبول میکند با تجاوز، آن پنج درهم را صرف نظر میکند. این طور نیست که ما هر چه که او بخواهد را ادا بکنیم تا او قبول بکند؛ نه، درصدی که بدهیم، بقیه را با گذشت قبول میکند. نفرمود «یقبل التوبة من عباده»؛ فرمود: ﴿یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ﴾، این «مِن» و «عن» و اینها را گذاشتند برای همین حرفها. یعنی «متجاوزاً عن عباده»؛ میگذرد. با گذشت قبول میکند؛ مثل بشر نیست که به هر حال آدم ده درهم بدهکار است باید ده درهم را بدهد. اگر اینجا به خدا ده درهم بدهکاریم، پنج درهم را دادیم این پنج درهم را به جای ده درهم قبول میکند، این خداست! آنجا هم «إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ»، مسکین را او فرستاده است تا ببیند ما چه کار میکنیم.
آخرین سخن هم این که «لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ»؛ اگر خواستی به کسی کمک بکنی، اگر وضع مالی تو خیلی فراوان نبود یک مقدار کمی خواستی کمک بکنی، مضایقه نکن؛ این مقدار کم بهتر از آن است که هیچ چیزی ندهید، چون محرومیت به هر حال پیامد تلخی دارد. اگر یک مال کمی داشتی بدهی، همان مال کم را بدهید. محروم کردن دیگران از این بدتر است ولو یک مال اندکی هم که شد، این مال کم را انسان به مقدار بخشش خودش عطا بکند، بهتر از آن است که فقیری را محروم کند.
گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣