بغضِ غریبی گلوی عالم را می فشارد و سنگینی داغی جانسوز بر قلب زمین زخم
می زند. ملائک، کوچه پس کوچه های مدینه را در پیِ مرد بی نظیری می گردند که
محضرِ مبارکش، منبع فیض آسمانی بود؛ اما چه سود که اینک خوشه های زهرآگینِ
کینه منصور، قلب سپیدش را هزارپاره کرده است.
به ستاره ها بگویید دیگر ماه صادقانه شان طلوع نخواهد کرد!
شب
های تیره مدینه آرام بگیرند که دیگر مأمورین سیاهدلِ عباسی، از دیوارهای
خانه ولایت بالا نمی روند و جانشینِ خدا را از سجاده نماز، با سروپای برهنه
به دربارِ جور نمی برند!
امشب کوچه های مدینه داغدارند و بقیع،
چشمانتظار آخرین مسافر خویش است. بقیع، بقعه ای خاموش و تاریک؛ بقیع،
آشنایی غریب؛ بقیع، مزار بی چراغ و فانوسی که مظهر مظلومیت هزار و اندی
ساله است. در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسم است...
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفَظَ [مُسْتَحْفِظَ] دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
خدایا درود فرست بر جعفر بن محمد صادق، خزانهدار دانش، دعوتکننده به سوى تو بر پایه حق، آن نور آشکار! خدایا چنانکه او را قرار دادى معدن کلامت، و وحیات، و خزانهدار دانشت، و زبان توحیدت و سرپرست فرمانت، و نگهدارنده دینت، پس بر او درود فرست؛ بهترین درودى که بر یکى از برگزیدگانت، و حجّتهایت فرستادی که تو ستوده و بزرگوارى.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣