یک بیان نورانی هست که حضرت فرمود اگر این سه چیز نبود، سرِ بشر را چیزی خم نمیکرد: مرگ، مرض و فقر. این سه عامل برای آزمون است که بشر از این غرور پایین بیاید. اگر این سه امر نبود، چیزی بشر را از آن مرکَب غرور پیاده نمیکرد. بعد فرمود: «وَ إِنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثَّابٌ» با اینکه این سه امر هست: مرگ هست مرض هست فقر هست، با این وجود او جنب و جوش بیفایدهای دارد. ما دشمنان خارجی داریم که اینها یا به آب و خاک ما طمع دارند یا به سایر اندوختههای ما. اما دشمن درونی هیچ کاری با منافع بیرونی ندارد، این فقط با دین ما و با آبروی ما و با حیثیت ما میجنگد. شما در سوره مبارکه «اعراف» ملاحظه بفرمایید ذات اقدس الهی این قصّه آدم و حوا و جریان شیطان را که تحلیل میکند میفرماید: ﴿یا بَنی آدَمَ﴾، ببینید شیطان با جدّتان چه کرد؟! این یک داستان است. حالا وضع وجود مبارک حضرت آدم در بهشت چگونه بود؟ منظور از این بهشت چیست؟ چگونه وارد بهشت شدند؟ چگونه از بهشت به درآمدند؟ این یک امر آسانی نیست، ولی «آن قدر هست» به قول حافظ که «بانگ جرسی میآید». قافلهای دارد حرکت میکند. برخیها باخبرند این قافله از کجا آمده و به کجا میرود و مقصدش چیست. ولی اکثر مردم از هدف این قافله بیخبرند، صدای زنگ گردن اسب یا شتر این قافله را میشنوند. حرف حافظ این است: «کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست»،
در سوره «اعراف» این قسمت را بیان کرده، فرمود: ﴿یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ﴾، این شیطان چندین کار با شما میکند؛ شیطان نه تنها با بدن شما مخالف است، نه تنها با مال شما مخالف است، نه تنها با دین شما مخالف است، با انسانیت شما هم مخالف است. حالا بر فرض شما را کافر کرد، مگر دست بردار است؟! این تا انسان را مسلوبالحیثیه نکند رها نمیکند. این طور نیست که در محیط کافر شیطان نباشد، آنجا هم هست. آنها را نمیخواهد کافر کند آنها کافرند، آنها را نمیخواهد بیدین کند آنها بیدیناند. دو تا کار را نمیکند: نه آنها را از دین بیرون میکند، چون داخل دین نیستند. نه جلوی آنها را میگیرد از دینپذیری، برای اینکه آنها درصدد دینپذیری نیستند. میخواهند اینها را مسلوبالحیثیه کنند، بیآبرو کنند، با انسانیت مخالفاند. بنگرید در سوره مبارکه «اعراف» ذات اقدس الهی چگونه تحذیر میکند. فرمود: ﴿یا بَنی آدَمَ﴾، سخن از «یا ایها الذین آمنوا» نیست، سخن از فرزند آدم است؛ یعنی همان آثار تلخی که برای آدم اثر گذاشت در شما هم هست. ﴿یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ﴾، تا اینجا روشن است که اینها را از بهشت بیرون کرد. از بهشت بیرون آمدند خیلی رنج و دردی ندارد. بعد فرمود تمام تلاش و کوشش او این است که به آدم(سلام الله علیه) اصرار کرد که نه تنها از بهشت بیرون برود: ﴿لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما﴾، حالا ما که نمیتوانیم این آیه را درست باز کنیم. ما هم در تعبیرات فارسی میگوییم او را بیحیثیت کرد، مسلوبالحیثیه کرد، لباسش را کَند. این تعبیر تعبیر کنایهای است؛ یعنی او تا آدم را بیآبرو نکند رها نمیکند، همین! این طور نیست که حالا اگر کسی ـ معاذالله ـ از اسلام به در آمده کافر شده، شیطان او را رها کند؛ لذا وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»؛ بدترین دشمن همین غرور و خودخواهی و هوس است که دامنگیر ماست و اگر این برطرف بشود دیگر هیچ باکی نیست.
گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣