حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در جایی دیگر می فرماید :
«وَ الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ»؛ در نوبت قبل هم به عرض شما رسید، گاهی به ما میگویند انسان یک دوست دارد و آن دین اوست. یک دوست دارد و آن عقل اوست، همهاش به عنوان حصر است. آن بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) که فرمود: «صَدِیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه»، همین است. این بیان نورانی امام رضا که خبر را مقدم آورده مبتدا را مؤخر، برای افاده حصر است. فرمود انسان یک دوست دارد و آن فهم اوست. حضرت امیر فرمود: «أَخُوکَ دِینُکَ»، این «أَخُوکَ» خبری است مقدم، «دین» مبتدا است و مؤخر. فرمود تو یک برادر داری و آن دین توست. حالا که یک برادر داری دور این برادرت را دیوار بکش که هر کسی نیاید از او بگیرد. اینکه میگویند فلان شخص محتاط است، زاهد است، با ورع است، احتیاط کرده؛ یعنی دور دینش را حائط کشیده است. «حائط»؛ یعنی دیوار. اگر یک کشاورز زحمت بکشد درخت بکارد، بارور بشود، دیوار دورش نکشد، همه میوهاش میرود بیرون. فرمود: «تَأْخُذَ الْحَائِطَةَ لِدِینِک»؛ حالا که دین داری، ایمان داری، دور آن را حائط یعنی دیوار بکش که هر کسی نیاید، هر چه دلش بخواهد از دین تو بگیرد و برود؛ لذا فرمود: «أَخُوکَ دِینُکَ»، نه «دینک أخوک». «فَاحْتَطْ»؛ یعنی «خُذ الْحَائِطَةَ»، احتیاط کن احتیاط کن! یعنی دور دین خود حائط بکش، نه اینکه دست خود را پنج شش بار آب بکشی! اینکه احتیاط نیست. احتیاط کرد، این شخص محتاط است؛ یعنی دین خود را در وسط گذاشته، دورش را دیوار کشیده، هیچ کس نمیتواند بیاید از دین او استفاده کند.
اینجا هم فرمود: «وَ الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ»؛ اوّلاً فرمود ما دو گونه علم داریم: یک علم است که در حوزه و دانشگاه است که این چیز خوبی است؛ ولی در حد اقتضاست، ممکن است به عمل برسد، ممکن است به عمل نرسد. عالم بیعمل هم کم نیست؛ اما فرمود یک علم «علم الوراثة»، نه «علم الدراسة». آنکه در حوزه و دانشگاه است، در درس و بحث گیر میآید. آن علمی که در درس و بحث نیست؛ ولی پشتوانه درس و بحث است، «علم الوراثة» است. در «علم الوراثة» مستحضرید که ما یک ارث مادی داریم یک ارث معنوی که میگویند علما ورثه انبیا هستند. در ارث مادی تا مورّث نمیرد چیزی به وارث نمیرسد، تا پدر نمیرد چیزی به پسر نمیرسد. در ارث علمی و معنوی تا وارث نمیرد چیزی به او نمیدهند. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! تا وارث نمیرد، «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»، تا هوس را، تا هویٰ را، تا بدخواهی را، تا کینه را نکُشیم چیزی به ما نمیدهند.
حضرت فرمود: «قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ» این غرور را، این خودخواهی را که من باید بالا بنشینم! حرف من باید بالا باشد! این القاب را باید به من بدهند! چرا نام مرا نبردند! همین چرا من و من! این غدّه بدخیم است. این تا آبروی آدم را نبرد رها نمیکند، وقتی آبروی آدم را برد رها میکند. مشکل دشمن داخلی و خارجی این است؛ دشمن خارجی از ما نفت میخواهد و گاز میخواهد و زمین میخواهد و همین! اما شیطان که حضرت فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ» آن که از ما نفت و گاز نمیخواهد، او که از ما زمین و مکان نمیخواهد؛ او از ما دو چیز میخواهد به ترتیب: اوّل دین، بعد آبرو. این طور نیست که ـ معاذالله ـ اگر دین کسی را گرفته او را کافر کرده، او را رها بکند؛ تا او را مسلوب الحیثیة نکند، آبرویش را نبرد رهایش نمیکند. این را باید بیندازد در سطل زباله، ما با چنین دشمنی روبهرو هستیم. این بیانات نورانی حضرت به ما میگوید که این دشمنی که میخواهد شما را در سطل زباله بیندازد اوّل دین را میگیرد بعد آبرو را، راه نجاتش این است. من اینجا باید بنشینم حرف من باید درست باشد چرا نام مرا نبردند؟ این عاقبتش آن درمیآید.
این دستورات اخلاقی برای همین است که شما وارث پیغمبر هستید، وارث پیغمبر هستید یعنی چه؟ وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) یک بیان رسمی داشت به همه اعلام کرد فرمود آقایان! شما قبل از بلوغ شناسنامه شما را پدر و مادر میگیرد؛ اما وقتی بالغ شدید باید برای خودتان شناسنامه بگیرید. باید پدرتان را انتخاب بکنید و من و علی(سلام الله علیهما) حاضریم شما را به عنوان فرزندی بپذیریم: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» اگر وجود مبارک حضرت امیر پدر ما شد و ما فرزندی او را قبول کردیم، مادر ما چه کسی خواهد بود؟ ما چرا این راه را نرویم؟ فرمود شما بیایید بچههای ما بشوید ما شما را قبول میکنیم. ـ معاذالله ـ مگر حیات و ممات دارد؟ این آیه نورانی که درباره آن حضرت آمده است که برای زمان حیات اوست، الآن هم وقتی به حرم مطهر حضرت در مدینه مشرّف میشویم همین را در کنار حرم او میخوانیم، خدا فرمود: اگر اینها گناه بکنند ظلم به نفس بکنند، نزد تو بیایند استغفار بکنند، تو برای اینها استغفار بکنی، ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾ چون حیات و ممات اینها یکی است، اینها صریحاً اعلام کردند بیایید بچههای ما بشوید ما میتوانیم بچههای اینها بشویم. بچههای اینها که شدیم، میشویم وارث اینها. «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاء»، میتوانیم بشویم؛ منتها تا وارث نمیرد چیزی از مورّث به او نمیرسد.بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣