«وَ الْعَجْزُ آفَةٌ»؛ کسی عاجز باشد؛ چون
تحصیل قدرت لازم است. این یک آفت و یک بیماری بدخیمی است، بیگانه میتازد «وَ
الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ»؛ کسی بتواند در رخدادهای تلخ تحمل بکند، این یک شهامت و
شجاعت است. شجاعت تنها در برداشتن بار سنگین نیست. اگر کسی این حوادث سخت را تحمل
کند، بعد به مقصد برسد معلوم میشود که شجاع است. «وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ»؛ «زهد»؛
یعنی بیرغبتی، نه بیبهرگی. همه انبیا زاهد بودند، حتی داود و سلیمان که آن قدرت
و عظمت برای اینها بود. نداشتن زهد نیست، نخواستن زهد است. آنها هم که داشتند ساده
زندگی میکردند. همین است! فرمود این یک ثروت است که ذات اقدس الهی به انسان عطا
کرده است. «وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ»؛ پرهیز از گناه سپر است؛ چون این گناه هر کدامی
که باشد به هرحال انسان را از پا درمیآورد. گناه یعنی بیراهه رفتن؛ بیراهه راه
نیست، پایان آن جایی نیست که انسان به آنجا برسد آرام بگیرد. اگر کسی از راه مستقیم جدا شد، دیگر راه نیست.
برگرفته ازجلسات شرح نهج البلاغه استاد جوادی آملی
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣