از سحر نوزدهم که
امیرالمؤمنین به دست آن ملعون ضربت خوردند تا شب بیست و یکم - چند تا حادثهی
درسآموز اتفاق افتاد:
یکی در همان لحظهی اول بود. وقتی ضربت را این دشمنِ
خدا بر امیرالمؤمنین وارد کرد، در روایت دارد که حضرت هیچ آه و نالهای
نکردند؛ اظهار دردی نکردند. تنها چیزی که حضرت فرمودند، این بود: «بسم اللَّه و
باللَّه و فی سبیل اللَّه، فزت و ربّ الکعبة»؛ به خدای کعبه سوگند که من رستگار شدم. بعد هم
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت... بعد حضرت را برداشتند - بعد از
اینکه امام حسن (علیهالسّلام) نماز را در مسجد
خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند. راوی میگوید که حضرت گاهی متمایل میشد به یک
طرفی که بیفتد، گاهی خودش را نگه میداشت - و بالاخره به طرف منزل حرکت دادند و
بردند. اصحاب شنیدند آن صدائی را که: «تهدّمت واللَّه
ارکان الهدی ... قتل علىّ المرتضی». این صدا را همهی اهل کوفه شنیدند، ریختند
طرف مسجد؛ غوغائی به پا شد. راوی میگوید: مثل روز وفات پیغمبر در کوفه، ضجه و گریه
بلند شد؛ آن شهر بزرگ کوفه یکپارچه مصیبت و حزن و اندوه بود. حضرت را میآوردند؛ امام حسین (علیهالسّلام)
آمد نزدیک. در این روایت دارد که اینقدر حضرت در همین مدت کوتاه گریه کرده بودند
که پلکهای حضرت مجروح شده بود. امیرالمؤمنین چشمش افتاد به امام حسین، گفت: حسین
من گریه نکن، صبر داشته باشید، صبر کنید؛ اینها چیزی نیست، این حوادث میگذرد. امام
حسین را هم تسلا داد...
بیانات آیت الله خامنه ای
دیشب
فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد یک بار دیگر رخت ماتم در برم
کرد
دیشب که اشهد
گفتنت ذکر لبت بود امن یجیب ورد لبان
زینبت بود
دیشب ملائک هم
گریبان می دریدند فزت و رب الکعبه ات را می شنیدند
بر دوش من بگذار
بار محنتت را دیدم به چشم خود
تمام غربتت را
هر شب سراغ چاه
رفتی گریه کردی یا
بین کوچه راه رفتی گریه کردی
میدانم از هجران
مادر پیر گشتی اما مگر از زندگانی
سیر گشتی؟
فکری به حال کاسه
های شیر کردی ؟ فکری
به حال کوفه ی دلگیر کردی؟
بابا مرو مانوس
غم ها میشوم من با رفتنت تنهای
تنها میشوم من
رحمی کن آخر بر
یتیمان پریشان جان حسن قدری تحمل
کن پدرجان
بادختر خود کمتر
از این سربه سر کن از
رفتنت بابا بیا صرف نظر کن
با این وصیت ها
نده دیگر عذابم جان حسین دیگر نکن
خانه خرابم
ام المصائب هستم
و ام البکایم تو هم شبیه مادرم گفتی برایم
بر روی چشم هستم
هوادار حسینت هستم
همیشه مونس و یار حسینت
بابا خیالت جمع
هستم تکیه گاهش هستم شریک درد و داغ
و سوز و آهش
دیگر نگو از
خاطرات همسر خود از خلعت و بقچه نگو
با دختر خود
بس کن پدرجان چون
دگر طاقت ندارم باشد-کفن
در زیر پایت می گذارم
حرف از کفن گفتی
و دلشوره گرفتم از
پیرهن گفتی و دلشوره گرفتم
گفتی حسین و
کربلا ای داد بی داد گفتی حسین و بوریا ای
داد بی داد
بابا حسین من کفن
دارد ندارد حتی کفن نه
پیرهن دارد ندارد
شهادت مولای متقیان ، حضرت علی علیه السلام بر قطب عالم امکان ولی الله الاعظم حضرت مهدی روحی له الفداء و شیعیان عالم تسلیت باد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣