کسی
که بود شکافندهی تمام علوم هزار حیف که از
زهر کینه شد مسموم
سر تو باد سلامت
یا رسول الله وصّی پنجم تو
کشته شد، ولی مظلوم
این روزها، آسمان مدینه دیگر بار، در پس غروب غم، کز کرده است. بقیع، دوباره سیاه پوشیده است. و باز زخمی عمیق بر جگر شیعه.
این بار، پنجمین ناخدای کشتی ایمان، او که دریا دریا علم، از سینه اش جاری بود و واژه واژه عشق، از نگاهش سرازیر، او که از کلامش وحی می جوشید و از زبانش باران حدیث می بارید، چهره در خاک کشیده است؛ مظلوم و غریب.
نمی دانم چرا سرنوشت اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را با اشک و خون گره زده اند؟
کوچک بودی که عطش و آتش کربلای بزرگ جدت را دیدی و با آن نگاه کودکانه گریستی؛ آن هنگام که پدرانت را تشنه کام به خاک و خون کشیدند.
سر حسین علیه السلام را بر فراز نیزه ها به تماشا نشستی، تا به وقتش مراسم مرثیه خوانی صحرای عرفات را برای افشاگری بنی امیه وصیت کنی. ماندی تا دردها را روایت کنی و حدیث زخم بگویی.
فقه، تا همیشه وامدار روایت توست. دین، تا هماره مدیون مجاهدت توست.
و حالا، این تویی که در آغوش پدر سجاده نشینت در گوشه ی بقیع، آرام گرفته ای.
دیگر مدینه صدای نافذ تو را نخواهد شنید.
از این پس، مردم، آرزوی شنیدن فریاد فتوای تو را به گور خواهند برد.
از این پس، هیچ اشکی نخواهد ریخت؛ مگر در پای مظلومیت تو.
از این پس، هیچ آهی از دل بر نخواهد خاست؛ مگر در نفرین آنان که جانت را به زهر کینه ستاندند.
از این پس، همه ی مرثیه ها، اندوه تو را به سوگ می نشینند.
اینک با این چشم گریان، با این دل آتشین و بیکران اندوه، با این جان سوخته و این جهان ماتم، چه کنیم؟! با این روزهای تیره تر از شب چه بگوییم؟!
ای شب! کاش آن فاجعه را در سیاهی دل خود پنهان میکردی و بر دلهامان، داغی دیگر به امانت نمی گذاشتی!
در مصیبتی چنین جانسوز، تنها راه چاره اشک است؛ اشک، این چراغ روشن دل، که در تاریکیها راه را می نمایاند و درد را به صبوری می خواند. آری! اشک، این یگانه دسته گلی که مزارهای بی شمع و چراغ بقیع را آذین بسته است.
آری!
بقیع، این نماد مظلومیت شیعه در همیشه ی تاریخ، زیارتگاه دلهای عاشقی است که قرار
خود را در پس دیوار آن جستجو می کنند؛ آن جا که اشک، اجتناب ناپذیر است و سوختن
ناگزیر. و آن هم که یک سالی است با نامردمی آل سعود ، این شجره خبیثه از شیعیان ایران دریغ داشته شده!
یا صاحب الزمان سرت سلامت ، آقا! می شود امسال بجای ما در بقیع زیارتنامه بخوانی!
به امید روزی که با سقوط این شجره ملعونه بتوانیم مزار با خاک یکسان امام باقر علیه السلام را، با نم نم باران چشمهایمان، به طواف
بنشینیم. زیارت نامه ی سراسر خون فرزندان رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم
را، با آه آتشین، ترجیع وار زمزمه کنیم و در التهاب خاکستری رنگ فراق امامان مظلوممان بسوزیم.
.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣