هادی! امامنا التقی المتقی، سلام نور دهم! امام علیالنقی، سلام
فیض مدام، سلسله نورِ دائمی پور جواد ابن رضا سبط کاظمی
درشأنت این بس است که جدشمارضاست در فضلت این بس است که تو جدّ قائمی
تا پایه امامت و دین از تو قائم است خود عرش فضل را به خدا از قوائمی
یا حجّه الوفیّ، صفی هادی ای امام ای حضرت کریم که عین المکارمی
چون باب شهر علم نبی بود، جدّ تو شد ملک علم و دین ز تو آباد، یا علی
در پای تو گریسته وحش درنده هم ای بسته ی ولای تو آزاد، یا علی
تاریخ، ای حقیقت بیدار، چون علی هرگز تو را نمیبرد از یاد، یا علی
هادی! امامنا التقی المتقی، سلام نور دهم! امام علیالنقی، سلام
«خدا را پیوسته برای هدایت مردم، حجتهاست.»
امام هادى(ع)، هادى امت و هدایتیافته غیب بود. فروغی
که از خورشید وجودش میتابید، روشنگر افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم،
آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد، ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی
میبخشید و بر دلهای محبان حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت
نظامى، که با فضیلت اخلاقى.
سخنچینان از جاذبه معنوی و برتری علمیاش در آتش حسد میسوختند و حاکمان، او را
رقیب حکومت میدانستند. او را از مدینه به سامرا بردند تا مدینه بیخورشید بماند و
پروانهها، سرگردان و شیعه، پریشان، ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند که فروغ
جهانتاب او را درک کنند.
آنچه او را محبوب دلها ساخته بود، پیوند با خدا، تکیه بر خالق، غنای از مخلوق،
وارستگی از دنیا، وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.
سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا با خدا مأنوس بود و سجاده و
سحر، گواه یک عمر تهجد و شبزندهداریاش بود.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣