شادی کــنید ای دوستــان هنــگامهای برپا شده زهرا ز اوج آسـمان مــحبوبه دلها شــده
انس و ملک شادیکنان جشن و شرر برپا کنند چون غنچه بشکفته رخسار زهرا واشده
باران رحمت الهی، با قدمهای نازنین این مولود بر تمام زمینها و زمانها باریدن آغاز کرد و کسی که محبت این حوریه بهشتی را در دل و جان بپروراند، باران رحمت بر او میبارد. این چشمه همیشه جوشان، فاطمه است که دست دوستان را میگیرد و تنهایشان نمیگذارد، به راستی چه نام برازندهای دارد.
دست پدر را در تنهاییهایش میگیرد و امابیهای پدر میشود. با دیدن فاطمه است که چشم پدر روشن میشود و غم از خانه دلش رخت میبندد.
آری! فاطمه است که اگر به سویش دست نیاز از جان و دل برآوری، حتماً دستهای خالیات را میگیرد و از صخرهها و سنگلاخها عبورت میدهد؛ ولی با وجود این همه لطف و محبت باز هم آنچنان که باید… .
خدایا! به خاطر وجود این ستارگان تابناک که شبهای تار زندگی را روشن میسازند تا مسیر رسیدن به تو را گم نکنیم، سپاسگزارم و در دل زمزمه میکنم: «فتبارک الله احسن الخالقین.»
بانو سلام! حال شما؟ روز مادر است روز زنی که از همه مردان، سَری سَر است
روز شما که مادر زینب، حسن، حسین نه! روز دختری ست که اُمّ پیمبر است
از آسمان صدای قدم هات می رسد گوش فلک ز همهمه ی عرشیان کر است
یاس نبی! کبوتر دردانه ی علی! هفت آسمانِ دل ز قدومت معطر است
تو ماه آسمان شدی، از تکه های تو این یازده ستاره به گردت مدوّر است
مادر بگو که دست مرا رد نمی کنی این شعر هم هدیه ی من روز مادر است...
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣