مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

فـَإذا أحَبَّنى أحْبَبْتـُهُ
اگراو مرا دوست بدارد ، من او را دوست خواهم داشت. وَحَبَّبتـُهُ إلی خـَلقی. مخلوقاتم را وادار می کنم که او را دوست بدارند . باز بالاتر از این هم دارد . وَ أفـْتـَحُ عَیْنَ قـَلـْبـِهِ إلى جَلالى وَ عَظـَمَتی . چشم دلش را به عظمت و جلال خودم باز می کنم .  جلال و عظمت خدا در عالم پر است . ولی من در و دیوارمی بینم . چوب و سیمان می بینم . درونش چیزی نمی بینم . فـَلا اُخـْفى عَنهُ عِلمَ خاصَّةَ خَلـْقى بندگان مخصوصم را می شناسانم . با همدیگر آشنا هستند. هر کدام اینها یک چیزی است . نمی توان شرح داد.
فـَاُناجیه فى ظـُلـَم اللـَّیْل وَ نورالنـَّهار من با او مناجات می کنم . مناجات می کنم یعنی چه؟ نجوا می کنم . نجوا یعنی سخن گفتن پنهانی .  شما اینجا نشسته ای و داری مرا نگاه می کنی . داری با آنجا صحبت می کنی . میگویی و می شنوی. فـَاُناجیه فى ظـُلـَم اللـَّیْل وَ نور النـَّهار این آدم می خوابد؟ اصلا دیگر می تواند بخوابد؟ البته چون بدنش به خواب احتیاج دارد، بدنش می خوابد اما او در حال مناجات است. ببینید یک مناجاتی که از آن روزی که شروع شد هست تا ابد. ان قدر حسرت بخوریم که اینها را شنیدیم و دیگر هیچ . آن وقت این آدم مثلا در بیابان تنهایی که هیچکس نیست می ترسد؟ می ترسد یعنی چه؟ فـَاُناجیه فى ظـُلـَم اللـَّیْل وَ نور النـَّهار در روشنایی روز دارد کار می کند. با مردم زندگی می کند . پیامبر خود ما فرمانده لشکر بود. دارد لشکرش را برای یک جنگ تنظیم می کند.  بعد خودش هم در جنگ شرکت می کند. دارد شمشیر می زند . دارد شمشیر می خورد . دارد تیر باران می شود. دارد تیر اندازی می کند. دارد کار جنگی می کند. مناجاتش برقرار است در نور روز.
حَتـّى یَنـْقـَطِعَ حَدیثـُهُ مِنَ المَخْـلوقینَ دیگر با مخلوقات من حرف نمی زند . اینکه دارد بیشتر است. در ذکر دائم تویادی. آنجا می گویی من با او مناجات می کنم . مناجات لحظه ای قطع نمی شود . با مردم حرف می زند،اما حرف نمی زند.  بامردم مجالست می کند اما نمی کند. پیش شما نشسته است اما جای دیگری است...
در ادامه می گوید : وَ أسمَعُهُ کلامی وَ کلام مَلائِکـَتی سخن خودم را به گوش او می گویم .  با او حرف می زنم . فرشتگان من به نزدش می آیند. با او حرف می زنند.
وَ اُعَرِّفـُهُ السِّرَّی سر خودم را با او در میان می گذارم .  سر خودم را برای او آشکار می کنم. سرّ  یعنی چه ؟ الـَّذی سَتـَرْتـُهُ عَنْ خَلـْقی سری که از همهم خلوقات خودم پنهان کرده ام بر او فاش می کنم . در بعضی روایات دارد که سر قَدَر را می داند. چرایی همه چیز را می فهمد. خیلی عظیم است. هیچ سوالی برایش نمی ماند. همه سوالات حل شده است و جواب گرفته است. اینهانتیجه سکوت بود. سکوت یعنی اینکه آدم فقط حرف لازم را می زند. حرف لازم . اگر یک وقت لازم شد یک حرف مزاح هم بزند، می زند. نه اینکه نزند. هر حرفی لازم باشد می زند. حرف غیر لازم نمی زند. شما را نمی گویم. شما حرفهایت را بزن . فقط حرفهای خوب را بزن. ما اینها را گفتیم . اما نه بنده اهلش هستم و نه... حالا نمی دانم بدبختانه با خوشبختانه ما چنین افرادی رادیده ایم .  کسانیکه اهل این بوده اند را دیده ایم. بابا طاهر یک شعری دارد . میگوید خوشا آنان که همیشه در نمازند. این همان است. همیشه دارد نماز می خواند.
برگرفته از سخنان ایت الله جاودان
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ق.ظ

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی