مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

اما ذکر نکاتی از آداب نبرد در سیره عملی رسول خدا (ص) نیز خالی از لطف نیست.در روایات آمده است: پیامبر(ص) از ریختن سمّ در سرزمین مشرکان جلوگیری می کرد. امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا(ص) هرگز به دشمنی شبیخون نزد.

حفص بن غیاث از امام صادق (ع) پرسید: چرا لازم نیست زنان « غیر مسلمان» جزیه بدهند؟ حضرت فرمود: زیرا پیامبر(ص) دستور داد کودکان و زنها را در مناطق جنگی نکشند مگر اینکه زنان دست به اسلحه ببرند . در این صورت نیز تا می توانی و به جنگ لطمه ای نمی خورد باید دست نگه داری. وقتی در مناطق جنگی نباید آنان را کشت، در سرزمینهای اسلامی که جای خود دارد. اگر انها از پرداخت جزیه سر باز زدند، نمی توان آنان را کشت و هنگامی که نمی توان آنان را کشت، جزیه نیز لازم نیست بپردازند.

رسول خدا (ص) نیرنگ ورزی در نبرد را حرام می دانست و فرمود: هر نیرنگ ورزی را روز رستاخیز در حالی می آورند که نیمی از پیکرش فلج است و سپس او را در دوزخ می افکنند.

در اسلام مستحبّ است تا ستمگران جنگ را آغاز نکرده اند ، سپاه اسلام آن را شروع نکند . هرگاه رسول خدا(ص) می خواست سپاهی اعزام کند آنان را صبح زود می فرستاد و دوست داشت جنگ در نیم روز آغاز شود.

اَنَس می گوید: در نبرد خیبر شب هنگام به مقصد رسید . شیوه اش آن بود که شبیخون نمی زد . «صبح» یهودیان با بیل ها و سبد های میوه شان « از قلعه » بیرون آمدند. چون چشمشان به پیامبر(ص) افتاد گفتند: قسم به خداوند این محمّد(ص) است.....

حضرت پیک ها را نمی کُشت . گر چه از نظر فکری منحرف بودند . سلمه، پسر نعیم ، از پدرش نقل می کنند: وقتی پیک ها نامه مسیلمه کذّاب«آن پیامبر دروغین» را بر ایشان خواندند حضرت از آنان پرسید: نظر شما درباره پیامبری مسیلمه چیست؟ گفتند: ما نیز سخن او را می گوییم . پیامبر(ص) فرمودند: اگر نه این بود که پیک ها را نباید کُشت، گردن شما را به خاطر مرتد شدن می زدم.

خوش نمی داشت در معرکه نبرد یاران فریاد و های و هوی داشته باشند.(1)

شعار مسلمانان در میدان جنگ به دستور رسول اکرم(ص) تنظیم می شد از این رو دارای مضامینی بلند و هدفدار و آموزنده بود، همان طور که شعار مسلمانان به هنگام نماز ، اذان و اقامه است که کلمات آموزنده دارد بر خلاف ناقوس مسیحیان که زنگی بیش نیست . شعار رزمندگان در بعضی از میدانهای نبرد " حم لا ینصُرون" بود. این گونه شعارها، دلهای رزمندگان را به قرآن متوجه می کرد امیر مؤمنان علی(ع) درباره توجه پیامبر گرامی(ص) به قرآن و استفاده از آن در هنگام نبرد ، می فرماید: در جنگ بدر که اولین درگیری نظامی مسلمانان با مشرکان بود، رسول خدا(ص) را در مسجد دیدم که جملۀ نورانی " یا حیّ و یا قیّوم " را تکرار می کرد و برای نزول نصرت غیبی و امداد الهی آن قدر ذکر مزبور را بازگو نمود تا جنگ پیروز شد. ذکر شریف " یا حیّ و یا قیّوم" از اسماء حسنای الهی است که از قرآن استفاده می شود و در آیة الکرسی و مانند آن به صورت " هو الحیّ القیّوم " آمده است.(2)

در جنگ احد در آن لحظاتی که مسلمانان با شکست عظیمی روبرو شده بودند دشمن فرصت طلب ، وقت را برای نفوذ عقاید خود مُغتنم شمرد و شعارهایی را بر ضد آئین توحید که ساده لوحان را فوراً تحت تأثیر قرار می دهد سر داد. ابو سفیان و عکرمه .... در حالی که بتهای بزرگ را روی دست گرفته و غرق سرور و شادی بودند از این فرصت مناسب استفاده کرده و فریاد می کشیدند : " اُعلُ هُبل، اُعلُ هُبل" سرفراز باد هبل ، یعنی این پیروزی ما مربوط به بت پرستی است و اگر خدائی جز او بود و یکتا پرستی حقیقت داشت شما پیروز می شدید! پیامبر(ص) متوجه شد که رقیب در لحظات حساس ، برنامه خطر ناکی را اجرا می کند و سرگرم استفاده از فرصت است . از این نظر تمام مصائب را فراموش کرد و فوراً به علی(ع) و سایر مسلمانان دستور داد پاسخ منادی شرک را چنین بگویند: " الله أعلی و اجلّ ، الله أعلی و اجلّ" خدا بزرگ و تواناست و این شکست مربوط به خداپرستی ما نیست. بلکه معمول انحراف از دستور فرمانده می باشد. ابو سفیان باز دست از تبلیغ افکار مسموم خود نکشید و گفت: نحن لنا العزّی و لا عزّی لکم" ما بت عزّی داریم و شما چنین بتی ندارید! پیامبر(ص) فرصت را از دشمن گرفت و دستور داد که مسلمانان جمله ای که از نظر وزن و سجع شبیه آن است بگویند. یعنی همگی در میان درّه با آهنگ رسا بگویند: " الله مولانا و لا مولی لکم" یعنی اگر شما به یک بت که قطعه سنگ و یا چوبی بیش نیست متکّی هستید تکیه گاه ما خداوند بزرگ و تواناست. (3)

دانشمندان اسلامی هدایت کردن دشمنان به اسلام و شناساندن این مکتب خوشبختی آفرین را پیش از آغاز نبرد واجب دانسته اند. امام علی(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) می خواست مرا برای نبرد به سوی یمن بفرستد . فرمود : ای علی ! تا کسی را به اسلام فرانخوانده ای با او جنگ نکن . سوگند به آفریدگار اگر پروردگار والا به دست تو کسی را هدایت کند برایت از آنچه خورشید بر آن می تابد بهتر است در سخن دیگر امام علی(ع) می فرماید: شیوه پیامبر گرامی(ص) چنان بود که هر گاه می خواست سپاهی را به سویی گسیل دارد، فرماندهش را به پروای الهی به ویژه درباره خودش و همراهانش سفارش می کرد و می فرمود : به نام خداوند و در راه او و بر کیش پیامبر خدا(ص) « نه برای کشور گشائی و انتقام گیری شخصی» به نبرد بپردازید با گروهی نجنگید جز آن که برای آنان کاملاً استدلال کنید ، بدین گونه آنها را به گواهی به خداوندی الله وپیامبری محمّد(ص) و آنچه آورده است بخوانید، اگر سخنان را پذیرفتند پس برادران دینی شما به شمار می آیند.در این هنگام از آنان بخواهید از سرزمین کفرشان به سرزمین مهاجران «و مسلمانان » کوچ کنند اگر پذیرفتند «چه بهتر» و اگر نپذیرفتند به آنها بگویید با ایشان همانند دیگر مسلمانان رفتار خواهد شد. و در بهره های شخصی و عمومی جنگ آوران از جنگ ، سهمی نخواهند داشت. امّا اگر از پذیرش اسلام سرباز زدند از آنان بخواهید با خواری مالیات و جزیه بپردازند. اگر پذیرفتند از آنها بپذیرید «و ایشان در دین خود همچنان می مانند.» و اگر نپذیرفتند، پس سرانجام با یاری پروردگار نبرد با آنان را آغاز کنید.

حضرت(ص) چون می خواست عازم جنگ شود مقصصد « عملیاتی » خود را از مردم پنهان می داشت و درباره آن به طور غیر مستقیم صحبت می کرد.

می فرمود: نه پیک و قاصد را بکُشید و نه گروگان را . نه انسانی را تکه تکه کنید و نه چارپایی را .

امام صادق(ع) نیز می فرماید: شیوه حضرت محمّد(ص) چنان بود که هر گاه می خواست سپاهی گسیل دارد به آنان خطاب می کرد و می فرمود : به نام خداوند و در راه او و بر کیش پیامبر او « اسلام» بروید خیانت نورزید. اجساد را تکه تکه نکنید. نیرنگ نورزید . پیر کهنسال را نکُشید . کودکان را نکُشید. زنان را نکُشید. جز به هنگام ضرورت درختی را قطع نکنید. و اگر مسلمانی - معمولی یا مهمّ - مشرکی را پناه داد او در امان است تا با قرآن آشنا « و با آگاهی» مسلمان شود ، اگر پس از آن مسلمان شده برادر دینی شماست و اگر نپذیرفت ، او را تا سرزمین امنی همراهی کنید و از خداوند برای نبرد یاری جویید. هماره می فرمود: کسی را که «برای حفظ جانش » به کوهی پناهنده شده نکشید. نخلستان را به آتش نکشید. آن را در آب غرقه نسازید. درخت باردار را نبرید. کشتزاران را آتش نزنید. چارپایان حلال گوشت را جز برای خوردن ، سر نبُرید.

امّ هانی گوید: در نبردی دو نفر از بستگان شوهرم را امان دادم . پیامبر(ص) فرمود: ما نیز به کسانی که تو امان داده ای ، امان داده ایم .

هر گاه امیری را با سپاهی به جنگ می فرستاد ، تعدادی از افراد مورد اعتمادش را به گونه ای ناشناس بر او می گماشت تا کارهایش را پنهانی به حضرت گزارش کنند.(4)

ادامه دارد.....


  1. نگین هستی – حسین سیدی
  2. سیره رسول اکرم در قرآن – آیة الله جوادی املی
  3. فروغ ابدیت – جعفر سبحانی
  4. نگین هستی – حسین سیدی
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی