امام علی (علیه السلام) :
و قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست. از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است. و قرآن را نیکو تلاوت کنید که بهبود بخش ترین داستانهاست زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت بلکه حجت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خداوند سزاوارتر به نکوهش است.
نهج البلاغه – خطبه 110
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست و هشتم:
اوصاف جمال و جلال حضرت حق هم چون ذاتش بی پایان و برای او نامهای نیک است "له الاسماء الحسنی"(1) (24 حشر) بخش مهمی از این اوصاف که توجه به هر یک در تربیت نفوس و تهذیب قلوب تأثیری عمیق دارد(2) در آیات پایانی سوره حشر ذکر می گردد . هجده صفت از اوصاف عظیم الهی در سه آیه قرار گرفته و هر آیه هم با ذکر توحید الهی و نام مقدس الله " هو الله" شروع شده انسان را به عالم نورانی اسماء و صفات حق رهنمون می سازد و در بیان این صفات هم در مجموع آیات یک نوع نظم بندی خاصی وجود دارد:
در آیه نخست (22حشر) ابتدا وصف توحید است " لا اله الا الله" سپس بیان عمومی ترین اوصاف ذات «علم»؛ " عالم الغیب و الشهادة": از غیب و شهود آگاه است . و نیز عمومی ترین اوصاف فعل « رحمت»؛ " هو الرحمن الرحیم": او رحمان و رحیم است. که ریشه افعال خداوندی است. در آیه دوم (23 حشر) سخن از حاکمیت است " الملک": حاکم و مالک اصلی اوست. و شئون این حاکمیت و صفاتی ذکر می شود هم چون "قدّوس": از هر عیب و نقصی پاک و مبرّاست "السلام" : هیچگونه ظلم و ستم بر کسی روا نمی دارد و همه از ناحیه او در سلامتند. "المؤمن": او دوستانش را امنیت بخشد."المهیمن" : او حافظ و نگهدارنده و مراقب همه چیز است. و نیز "العزیز" : او قدرتمندی است که هرگز مغلوب نمی شود. "جبّار" : او با اراده نافذ خود به اصلاح هر امر می پردازد. و هم " متکبّر": او شایسته بزرگی است و چیزی برتر و بالاتر از او نیست. و در آخرین آیه (24 حشر) سخن از مسأله خلقت است . "الخالق" : و آنچه مربوط به آن است مانند نظم بندی "البارئ": مخلوقات را بی کم و کاست و بدون شبیهی از قبل ایجاد کرد و صورت بندی " المصوّر" : آفریدگاری که بر هر موجودی صورت خاصّی بخشید. و سرانجام هم برای تأکید بیشتر روی موضوع نظام آفرینش به دو وصف دیگر از اوصافش می پردازد . یعنی قدرت و حکمت ، عزیز(3) و حکیم، حکیم اشاره به علم و آگاهی از نظام آفرینش و تنظیم برنامه دقیق در امر خلقت و تدبیر. و به این ترتیب این آیات دست پویندگان راه معرفت الله را گرفته منزل به منزل پیش می برد؛ از ذات پاک او شروع می کند و بعد به عالم خلقت می آورد و باز در این سیر إلی الله از مخلوق نیز به سوی خالق می برد، قلب را مطهر اسماء و صفات الهی و مرکز انوار ربّانی می کند و در لابلای این معارف و انوار ، او را ساخته و تربیت می نماید . شکوفه های تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لایق قرب جوارش می کند تا با تمام ذرات جهان هم صدا شود و تسبیح گویان نغمه سبّوح و قدوسی سر می دهد (4) او شما را آفرید "هو الذی خلقکم" و به شما نعمت آزادی و اختیار داد لذا گروهی از شما کافر و گروهی مؤمن شدند. (2 تغابن) و ایمانشان در لبیک به پیام الهی بود که به خدا و رسول و نوری که نازل کرده ایم ایمان بیاورید! (8 تغابن) و منظور از "نور"، قرآن است و گاه از پیامبر (ص) و امام هم به قرآن ناطق یاد می شود چرا که تجسم عملی کتاب الله محسوب می شوند یعنی آنها هم نورند ونیز می فرماید:" قد أنزل الله إلیکم ذکراً" (10 طلاق) قرآن ذکر است که پیامبر(ص) مأمور تبیین آن است " لتبیّن الناس" (44 نحل) و بهترین مصادیق اهل الذکر هم پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)! و اینکه اگر این قرآن «نور و ذکر» را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی که در برابر آن خاشع می شود و از خوف الهی می شکافد. (21حشر) نشانگر جاذبه کلام الهی که به هنگام تلاوت با حضور قلب احساس می شود پس از امر به ایمان آوردن به خدا می فرماید: هر کس به خداوند ایمان بیاورد خداوند قلبش را هدایت می کند (1 تغابن) چگونه؟ و او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب کند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند(9 صف) و اراده کنند نور خدا را خاموش کنند ولی خداوند نور خود را کامل کرده گرچه کافران اکراه داشته باشند (8صف) هدف از ارسال این رسول هدایت هم بیان می گردد: " یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة" (2 جمعه) پس در مسیر پذیرش این هدایت احزاب تشکیل می شوند: "حزب الله و حزب الشیطان" همان مؤمن و کافر . حزب شیطان دشمن خدا و رسول هستند شیطان بر آنها چیره شده و یاد خداوند را از خاطر آنها برده است " ألا إنّ حزب الشیطان هم الخاسرون" (19 مجادله) و کسانی که با خداوند و رسولش دشمنی می کنند در زمره ذلیل ترین افرادند (20، 5 مجادله) و در مقابل حزب الله است که دوستی با دشمن خدا و رسول نمی کنند گر چه پدر ، فرزند ، برادر، و عشیره آنها باشند.(5) آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده. آنها را در باغهایی از بهشت داخل می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است، جاودانه در آن می مانند " رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله ألا إنّ حزب الله هم المفلحون" (22 مجادله) آنان به خوبی می دانند که بستگان و فرزندان روز قیامت سودی برای انسان ندارند (3ممتحنه) اموال و اولاد انسان را از عذاب الهی حفظ نمی کند. (16مجادله) اموال و اولاد فتنه هستند. (15 تغابن) ای مؤمنین! اموال و اولاد شما را از ذکر خدا باز ندارند که اگر چنین باشد زیانکاری است. (9منافقون) ای مؤمنان! همسران و اولاد شما دشمنان شما هستند و منظور آنانند که مانع مؤمنان از طی مسیر حق می شوند (14تغابن) زیرا انسان سه گونه دشمن می تواند داشته باشد:
دسته اول دشمنانی هستند که با قصد دشمنی و با چهره دشمنی با انسان روبرو می شوند، دشمنانی آشکار و علنی
دسته دوم دشمنانی که با قصد دشمنی و با چهره دوستی با انسان برخورد می کنند. مسلماً خطر دوستان منافق برای انسان از خطر دشمنان صریح تر است.
دسته سوم کسانی هستند که با چهره دوستی و با قصد دوستی می آیند و خطر اینان از خطر کافر و منافق بیشتر است!
لذا می فرماید: ای مؤمنین ! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگاهدارید... (6 تحریم) نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوت سرکش و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه آلودگی در فضای خانه و خانواده که پیمودن مسیر حق برهمه آسان شود. نتیجه آنکه ای کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید!(1 ممتحنه) و کلام دیگر آنکه، حزب الله در مقابل دشمنی با دشمنان خدا و رسول(ص) ، محبت و ولایت دوستان خدا را پذیرا می شود."ومن یتولّ الله و رسوله والذین آمنوا فإنّ حزب الله هم الغالبون" (56 مائده) یعنی برای حزب الله ولایت به معنای خاص « اطاعت و بلکه تبعیت» است و محبت "حبّ فی الله و بغض فی الله» هم به معنای عام آن و این دو اصول اساسی دین اوست چرا که صادقین(ع)این دو مسأله مهم معرفتی را همه دین و ایمان انسان معرفی می نمایند و امام باقر(ع)می فرماید: اگر بخواهی بدانی آدم خوبی هستی نگاه به قلبت کن. اگر اهل اطاعت خدا را دوست داری و اهل معصیتش را دشمن ، بدان آدم خوبی هستی و خداوند تو را دوست دارد و اگر اهل اطاعتش را دشمن داری و اهل معصیتش را دوست، خیری در تو نیست و خداوند تو را دشمن دارد و انسان همیشه با کسی است که او را دوست دارد!! ضمن آنکه این دوستی و دشمنی ، این تولّی و تبرّی باید برای خدا و در راه او باشد که امام صادق(ع)فرمود: کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا ببخشد از کسانی است که ایمانش کامل شده است! پس قرآن با نور خود مسیر حق را برای حزب الله روشن ساخته در ادامه به معرفی دیگر دشمنان خدا و رسول(ص)یعنی منافقین می پردازد با ده نشانه:
پس به راستی که استغفار و عدم استغفار رسول خدا (ص)برای آنان فائده ای ندارد ! (6 منافقون) و می فرماید: کار منافقان مثل شیطان است که به انسان گفت: کافر شو تا مشکلات تو را حل کنم اما هنگامی که کافر شد گفت من از تو بیزارم! من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم. (16حشر) و اما دیگر اجزاء حزب شیطان؛ می فرماید: با کسانی که در امر دین با شما پیکار کرده و شما را از خانه هایتان بیرون راندند....« یعنی کافران ومشرکان» دوستی نکنید. هر کس با آنان دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است (9ممتحنه) و باز فرمود : ای کسانی که ایمان آوده اید با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید، آنان از آخرت مأیوسند همانگونه که کفّار مدفون در قبرها مأیوس می باشند.(6) (13 ممتحنه)
و سپس یهود به طور خاص مطرحند که خود را فقط دوستان خدا می دانند!! حامل تورات هستند نه عامل به آن! حق آن را ادا نکردند. پس به دراز گوش حامل کتاب تشبیه شده اند که هیچ بهره ای از حمل آن ندارد! و خطاب می شوند که اگر گمان دارید که شما تنها دوستان خدا هستید نه سایر مردم ، پس آرزوی مرگ کنید!! ولی آنان به خاطر اعمال خود تمنای مرگ نمی کنند. و اما مرگی که از آن فرار می کنند سرانجام ملاقاتشان خواهد کرد. (8-5جمعه)
حزب الله باید درون و برونش از هر چه غیر خداست پاک گردد" یزکّیهم" اثر تلاوت آیات الهی "یتلوا علیهم آیاته" باید طهارت ظاهری و باطنی باشد پس امر به تقواست که می فرماید: "اتقوا الله یا أولی الالباب" (10طلاق) وخطاب به همه مؤمنان (18 حشر ، 16 تغابن) "واتقوا الله ما استطعتم" (18 تغابن) و سپس بیان اثرات و فواید این تقواست :
هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد و هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را می کند. خداوند فرمان خود را به انجام می رساند و خدا برای هر چیز اندازه ای قرار داده (3-2 طلاق)
هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند کار را بر او آسان می سازد (4 طلاق)
و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند گناهانش را می آمرزد و پاداش او را بزرگ می دارد(5 طلاق)
و بالاخره می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید " اتقوا الله" و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده! (18 حشر) سپس در همین آیه بار دیگر می فرماید:"اتقوا الله" تقوای اول ناظر به اصل انجام اعمال و امر دوم به کیفیت خلوص اعمال اشاره دارد. پس به دنبال تزکیه، تعلیم است و سپس عمل که می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟! نزد خداوند بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید!! (2-3 صف) لذا امام صادق(ع)می فرماید: عالم کسی است که عملش گفتارش را تصدیق کند و هر کس چنین نباشد عالم نیست و امام علی (ع) هم می فرماید: ای مردم ! هنگامی که چیزی را دانستید عمل کنید تا هدایت یابید زیرا عالمی که بر خلاف علمش عمل کند مانند جاهل سرگردانی است که هرگز از جهلش هشیار نمی شود. بلکه من حجت را بر چنین عالمی بزرگتر و حسرت را پایدارتر می بینم.
اما عمل باید صالح باشد تا در کنار ایمان خروج از ظلمات به سوی نور را برای مؤمن به ارمغان آورده و در آخرت هم گناهان او بخشوده شده و جزء بهشتیان باشد. (9تغابن، 11طلاق) و هر چند برنامه های عملی همیشه مؤثرترین برنامه هاست و آن هم از نوع صالح آن ولی وجود الگوها و سرمشق های بزرگ در زندگی انسانها ، الگوهای صالح «معصوم» مشعل فروزان راه هدایت است پس قرآن این کتاب نور اسوه ها را معرفی می نماید در مسیر تأسّی کردن و پیروی عملی ، آن هم اسوه حسنه که ابراهیم(ع) است (6-5 ممتحنه) و رسول خدا(ص) (21 احزاب) پس امر به اطاعت از الگوهای جاویدان است "و اسمعوا و أطیعوا" (16 تغابن) " أطیعوا الله و أطیعوا الرسول" (12 تغابن) و در اوج می فرماید: "ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا" (7 حشر) چرا که خداوند در کنار عصمت حضرتش او را آزموده و خلق عظیم و اخلاق فوق العاده سبب تفویض چنین حقی گردیده است با توجه به مفهوم و مراحل تقوا که پرهیز از هر گونه ترک واجب و فعل معصیت است. «قیام به واجبات و ترک محرمات» و نیز توجه به عمل در کنار علم به مسیر هدایت و شناخت معرفت نسبت به اولیاء الهی در این مسیر و اهمیت اطاعت از آنان که نشانگر محبت واقعی به آن ذوات مقدسه می باشد پس:
حزب الله باید در صحنه عمل موارد اطاعت حق و معصیت او را بداند: انجام اعمالی که محبوب حضرت حق است و در کلام الهی توصیه به آن شده و امام سجاد(ع) هم می فرماید: «اللّهم انّی اسئلک حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کل عمل یوصلنی الی قربک» و نیز دوری از معاصی و اعمالی که مبغوض حق تعالی است و این روش در حقیقت یاری دین خداست هم چون حواریون حضرت عیسی(ع)"من انصاری الی الله؟ نحن انصار الله" (14صف) والبته خدا یار و یاور مؤمنین است. "و الله مولاکم "(2تحریم)
در این زمینه مؤمنین به تجارتی پرسود دعوت می شوند. ایمان به خدا و رسول او و جهاد با مال و جان در راه خداوند (صف11-12) و فرمود: ای پیامبر با کفار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر...(9تحریم) چرا که خداوند کسانی را که در راه او پیکار می کنند دوست دارد (4ممتحنه) و می فرماید: از آنچه به شما روزی داده ایم پیش از مرگ انفاق کنید. (10منافقون) کسانی که امکانات وسیع دارند، باید انفاق کنند و آنان که تنگدست هستند از آنچه خداوند به آنان داده است. (7طلاق) نتیجه این عمل مضاعف شدن مال است و غفران الهی (تغابن 18) و خداوند به زودی بعد از سختی آسانی قرار می دهد (7طلاق) انفاق کنید که برای شما بهتر است. (16تغابن) و کسی که از بخل و حرص خویش مصون بماند رستگار است. (9حشر-16تغابن) و ایثار مرتبه ای بالاتر است «ویؤثِرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصة» (9حشر) حسد و کینه زیبنده دلهای مؤمنان نیست! (10حشر) «نجوا» نباید در زمینه گناه و تعدی و نافرمانی از رسول خدا (ص) باشد بلکه درباره کار نیک و تقوا باید صورت پذیرد (9مجادله) بدانید نجوا تنها از ناحیه شیطان است. می خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند ولی نمی تواند ضرری به آنها برساند جز به فرمان خداوند (10مجادله) و خداوند نسبت به همه نجواها آگاهی دارد (7مجادله) اما فلسفه تشریع حکم موقتی صدقه دادن قبل از نجوا با رسول خدا(ص) (12مجادله) در قالب وحی بیانی بود(7) «در آن معنا از خداوند، و لفظ از پیامبر است.» و از ابتدا حکمی موقّت و هدف آن آزمایشی بود برای افراد پر ادعایی که از این طریق اظهار علاقه خاصّی به پیامبر (ص) می کردند و با عدم اجرای این حکم مشخص شد محبّ واقعی پیامبر(ص) چه کسی است! علی (ع) در میان مسلمانان با دادن صدقه فضیلتی دیگر را در کنار سایر فضایل خود به ثبت رسانید . سپس حکم دائمی در قالب وحی قرآنی «که در آن لفظ و معنا از خداوند است و غیر قابل تغییر» مبنی بر عدم لزوم دادن صدقه « نسخ حکم قبلی» به مسلمانان ابلاغ شد. پس ضمن آنکه آیه ای از قرآن نسخ نشده و خداوند گزارش وحی بیانی را به همراه وحی قرآنی در قالب آیات قرآن ارائه می نماید اراده نموده این حکم برای همیشه در مسلمانان اثر گذارده و نشان دهد که تا ضرورتی نباشد نمی بایست وقت گرانبهای پیامبر (ص) و دیگر رهبران بزرگ اسلامی را با نجوا گرفت و وسیله نا خشنودی مردم را فراهم ساخت (13 مجادله)
مؤمنین باید در مجالس به یکدیگر وسعت داده و به تازه واردها جا دهند که نتیجه اطاعت این ادب در مجلس مؤمنان وسعت بهشت آنان است (11 مجادله) و عمل «ظهار» هم نفی شده است؛ از کارهای زشت عصر جاهلیت که مرد به هنگام ناراحتی از همسرش برای اینکه او را در مضیقه و فشار قرار دهد با این کلام « أنت علیَّ کظهر أمّی» : تو نسبت به من هم چون مادرم هستی! آن همسر را بر خود حرام می نمود و زن در بلاتکلیفی واقع می شد. زیرا همسر دیگری نمی توانست انتخاب نماید که البته با بیان مرزهای الهی در این زمینه تأدیب صورت گرفت (4-1 مجادله) و زنان مؤمن هم با پیامبر(ص) بیعت بستند که شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته ای مخالفت فرمان پیامبر(ص) را ننمایند.(13 ممتحنه)
و اما راز داری هم نه تنها از صفات مؤمنان حقیقی که هر انسان با شخصیتی باید رازدار باشد در سوره تحریم و آیات آن برخی از همسران پیامبر(ص) به خاطر ترک این راز داری « بیان پیامبر(ص) در زمینه آینده حکومت اسلامی» شدیداً ملامت و سرزنش شده و البته لشگرکشی و یاوری خداوند و جبرییل و مؤمنان صالح و فرشتگان !! نسبت به رسول خدا (ص) در این مسأله نشانگر آن است که روایاتی که جریان ماریه را به این مسأله ربط می دهد و یا تحریم عسل همه ساختگی است. (4-3 تحریم) لذا همسران نمونه معرفی می شوند: زنان مسلمان ، مؤمن ، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت کننده و .... (5 تحریم) و در انتها درس عملی زنده ای به همسران پیامبر و به همه زنان مسلمان داده می شود. سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بی تقوا که در خانه دو پیامبر بزرگ خدا بودند. در محیط صددرصد ایمانی ، صددرصد کفر را برگزیدند « همسر نوح(ع)و لوط(ع)» و سرنوشت دو زن مؤمن و ایثارگر که یکی از آنها در خانه یکی از جبارترین مردان تاریخ بود"گوینده ی أنا ربّکم الأعلی" که در محیط صددرصدِ کفر ، صددرصد ایمان را برگزید و تا مرز شهادت پیش رفت « آسیه همسر فرعون » و اما بانوی دیگر مریم(ع) که در محیط صددرصد ایمانی ، صددرصدایمان را برگزید. الگویی از زنان مؤمن و کافر ارائه می شود. چرا که زن مطهّر آمال بشر است و از دامان او مرد به معراج می رود(8)!! (12-10 تحریم)
پس امر به توبه است به اهل ایمان ، توبه نصوح، که واجد چهار شرط است: پشیمانی قلبی، استغفار زبانی ، ترک گناه و تصمیم بر ترک در آینده (8 تحریم)
و نیز امر به شتاب در ذکر خداوند است و نماز جمعه یکی از مظاهر آن. و نباید تجارت و سرگرمی و لهو مانع انجام آن گردد (11-9 جمعه) که فرمود: مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنان را به خود فراموشی گرفتار کرد آنان فاسقانند (19 حشر)
به هر حال مرگ حتمی است بدون تأخیر. (11 منافقون) سوگند به پروردگار که همه در قیامت برانگیخته می شوند. (7 تغابن) در روز جمع که روز تغابن است. روز تأسف انسانها یا روز تبرّی تابع و متبوع از هم در ظلم و گناه. روز خبر دادن اعمالی که انسان خودش هم فراموش کرده (6 مجادله) و کافران در آن روز معذرت خواهی نکنند زیرا تنها به اعمالشان جزا داده می شود (7 تحریم) آری اهل بهشت « حزب الله» و اهل دوزخ « حزب الشیطان» یکسان نیستند!!! (20 حشر)
1) بیان یکی از اوصاف هجده گانه خداوند در سوره حشر
2) لذا در روایات اهمیت فوق العاده ای برای آن قائل شده اند.
3) در قبل معنای عزیز بیان شد.
4) یعنی او کسی است که همه موجودات عالم تسبیح او گویند و این بیان یکی از هجده صفت حضرت حق در سوره حشر است.
5) یعنی مؤمن در دشمنی با دشمنان خدا از نزدیکان خود شروع می نماید.
6) کلام الهی شامل منافقان – کفار، مشرکین و یهود می باشد.
7) دیدگاه علامه عسگری در این زمینه در کتاب نقش ائمه در احیاء دین
8) سخنان امام خمینی (ره) در این زمینه
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣