همه ساله بیستم صفر، سفره دل حسینی ها گشوده ودر حسینیه ها باز می شودو مشکهای پر اشک سقا به دنبال جانهای تشنه تازه از اسارت برگشته می گردد تا سیرابشان کند. این روز بزرگ معروف به اربعین است .اربعین یا چهلم در تاریخ شیعه فقط یک بار اتفاق افتاد و آن بازگشت اسرا از شام بود که مصادف شد با حضور صحابی بزرگ، جابربن عبدا ...انصاری بر مزار سالار شهیدان .این تقارن در اربعین واقعه عاشورا واقع شد و از آن پس جابر، اولین زائر امام حسین(ع)نام گرفت و زیارت اربعین هم به او تعلیم داده شد. به همین مناسبت دوشنبه 92/10/2 - ساعت 7:30 با نوای حاج رضا بکائی به قرائت زیارت اربعین می نشینیم .انشاءالله حضور شما عزیزان تسلی ده دل نازنین حضرت بقیة الله الاعظم (عج) باشد.
امام حسین(ع ) و اربعین
اربعین امام حسین(ع )گرچه به نام ایشان است، اما در حقیقت به اسرا و دسترنج ایشان تعلق دارد .اربعین روز تجلیل از کاروان اسراست که کتاب تاریخ عاشورا را برای مردم، شهر به شهر خواندند و گروه گروه مردم را بیدار کردند .مردمی که به خواب غفلت فرو رفته و از تبدیل شدن امامت به سلطنت غافل بودند .پس حکمت اربعین امام(ع )مثل همه اربعین های عاطفی و تکوینی و تشریعی، آن است که واقعه دلخراش عاشورا را که فقط ساعاتی کوتاه، آن هم در یک روز اتفاق افتاد که ممکن بود اصلاً کسی متوجه آن نشود، توسط کاروان اسرا، به گوش همگان رساند .نظام فلسفی خداوند آن است که یک جریان به صورت طبیعی و طبق ضابطه پیش برود و هیچ گاه از این امر عدول نکرده است .باید به زمان فرصت داد .
این شعار خداوند است؛ که باید برای رسیدن به هدف از عنصر زمان استفاده کرد تا در این فرصت، اثر یک پدیده بر جای ماند .اگر شنیده اید عجله کار شیطان استکاملاً صحیح است؛ زیرا در عجله، کارها بدرستی و دقت انجام نمی شود و نظام هستی نیز مجموعه ای از علل است و تا اینها یکدیگر را درک و هضم نکنند، به نتیجه نرسیده، طرح، عقیم و یا ابتر خواهد ماند .دین پیامبر(ص )نیز از این قاعده مستثنا نیست و در جریان امامت و تلاش امام حسین(ع )و چهل روز زحمت اسیران کربلا است که می توان به ثمر رسیدن آن را تماشا کرد .
دو واقعه مهم در این چهل روز اتفاق افتاد؛ یکی مسجد کوفه که امام سجاد(ع )در آنجا چون اسیری حضور داشت و یکی هم مجلس یزید .در این دو جا هم امام سجاد(ع )و هم عقیله بنی هاشم به تفصیل و زیبا، جریان انحرافی بعد از پیامبر(ص )را تجزیه و تحلیل کردند و با سخنرانیهایی کوبنده، بنیان ظلم را متزلزل کردند و اگر نبود حرکت به طرف شام و بازگشت که یک اربعین طول کشید، رشادتهای امام(ع )و یارانش به ثمر نمی رسید .
بازگشت پیروزمندانه کاروان در اربعین امام(ع )به دشت کربلا نشان از تکمیل هدفی است که در لوح محفوظ یک اربعین به انتظارش بودند .پس صبر باید کرد .پیام اربعین، یعنی پیام صبر و مقاومت .در پایان یادی هم از عاقبت کربلا؛ از امام علی(ع )نقل است که پیامبر فرمودند :در روز قیامت منادی از عرش الهی ندا می کند :ای حاضران !در محشر چشمهایتان را ببندید تا فاطمه با پیراهن خون آلود امام حسین(ع )بگذرد .آن گاه حضرت بر ساق عرش الهی قرار گرفته و می گوید :اللهم شفعنی فیمن بکی علی مصیبه.
اربعین در آفرینش انسان
خالق بزرگ جهان به خلق جهانش مشغول بود و گل وجود آدمی چون خمیری به ید قدرت الهی در انتظار ...و سرانجام انسان پس از چهل روز، صلاحیت حضور در جمع مخلوقان را دریافت کرد .از آن پس به مادران مأموریت داده شد که فرزندان آدم را در رحم خود نگهداری و پس از تکمیل، تحویل عالم خاکی بدهد .
و قرار شد که سیر تکاملی هم چهل روزه باشد .یعنی از هر مرحله ای به مرحله دیگر و از شکلی به شکل دیگر چهل روز طول بکشد تا آماده زندگی چندین ساله در کره خاکی باشد .بشر از وقتی پا به عرصه وجود نهاد، به او یاد دادند هر چیزی را تا دید، لب نزند به هر چیزی نگاه نکند.چون انسان هر غذایی را می خورد تا چهل روز آثارش باقی است.
انسان و اربعین
انسان گاه چنان خویش را در نور می بیند که انگار از نور پدید آمده است و تا چهل روز در نور است و گاه خود را در تاریکی مطلق می بیند و تا چهل روز در سیاهی .بعدها می فهمد که آن نورانیت و شادابی چهل روزه معلول تناول طعام حلال و پاک بوده است و اگر خدای نکرده لبی از می، نجس کند تا چهل روز در تاریکی است و حتی نمازش هم نمی تواند نجاتش دهد.نمازی که نورانیتش تردید نیست برای شرابخوار، فقط ظلمت است .با سپری شدن دوره کوتاه مدت آدم(ع )در بهشت، پا به دنیا گذاشت و هنوز چند صباحی از هبوطش نگذشته بود که قابیل بر هابیل قد برافراشت و در جنگی نابرابر و خصمانه کاری کرد که نباید اتفاق می افتاد .هابیل کشته شد، پدر در غم پسر چهل شبانه روز گریست و این اولین عزاداری و اولین اربعین بود که تاریخ ثبت کرد .پاداش این اشک و صبر فرزندی به نام هبهٔ ا ...بود که نصیب آدم(ع )شد.
انسانها پس از یکدیگر آمدند و آمدند ...تا جمعیت جهان به قدری زیاد شد که حرفها در دلها اثر نکرد، نوح(ع )با آن همه عظمت هرقدر تلاشش مضاعف می شد، کمتر نتیجه می گرفت .آن گاه در پی بی ثمر ماندن تبلیغ خود، خداوند تا چهل سال مردها را عقیم کرد و زنان را نازا و کم کم آژیر خطر نواخته شد و تنها عده کمی از مردم در کشتی نشسته و نجات پیدا کردند .نا اهلان قوم نوح با پسرش که در جهالت خود غرق بودند و کوچکترینشان چهل ساله بود، در آب غرق شدند .دریایی از آب، که به ظاهر آب بود، اما قهر خدا بود و باز هم تکرار، آن قدر تکرار می شد که تا این انسان خاک نشین، عرش نشان شود .بار دیگر نبوت یونس پیامبر شد، امتحانش را پس داد و چهل روز در شکم ماهی زندانی شد .در آن جا بود که ذکر یونسیه را تعلیم او دادند.از آن پس انسان یاد گرفت اگر چهل روز ذکر یونسیه را بخواند، از ظلمت به نور می رسد .همان طور که یونس آن ذکر را گفت و نجات یافت؛ نبی دیگری اربعین دیگری را به یادگار گذاشته است.حضرت داوود(ع)به نقل از امام علی(ع )مورد خطاب و ندای خدا قرار گرفت .(ای داوود !تو خوب عبدی هستی اگر از بیت المال برداشت نمی کردی و از دسترنج خود می خوردی) .این سخن بر حضرت داوود سنگین آمد تا چهل روز گریست تا خداوند آهن را در اختیارش قرار داد.
موسی کلیم ا ...هم یک اربعین را تجربه کرد .او ابتدا سی روز روزه گرفت و در پایان مناجاتش خطاب رسید ده روز دیگر باید صبر کنی و آن را به چهل روز رسانی .وی برای گرفتن رسالت رفته بود، اما قومش با هارون سر ناسازگاری نهاده و گوساله پرست شدند.با عبور از گذر پرمخاطره انسان این بیم می رود که نکند روزی من هم دچار ظلمت شوم، که خاتم پیام رسانان، آخرین نسخه را چنین داده اند:
هرکس چهل روز خویش را برای خدا خالص کند، سرچشمه حکمت و عرفان از وجودش، به جوش آید و بر زبانش جاری شود.از این پس چله نشینی ها رونق گرفت و جویبار حکیمان پر آب و جاری شد .البته این راه بی همراهی خضر قطعاً تاریک و ظلمات است، به همین دلیل دو راهنما برای انسان گذاشتند .در برون و درون انسان دو چراغ هدایت تعبیه شد.
عقل از درون و امام(ع )از برون، ناظر انسان شد .این راهنمای بیرونی همچنان با انسان هست تا گام به گام او را به جنت رهنمون کند .راهنمای بیرونی هر آنچه زیبنده این راه است را در سبد بشر به یادگار نهاده است که نام او حدیث است .بایدها، نبایدها، شایسته ها و غیر آن، همه و همه در این سبد وجود دارد، پیامبر(ص )فرمودند :هرکس از سخنان ما چهل سخن حفظ کند (و به کار گیرد )کنت له شفیعا .شفاعتش می کنم .
چیزی نیست که نگفته باشند حتی درباره انار خوردن فرموده اند :انار بخورید (میوه ای بهشتی )انار در قلب شما نورانیت می آورد و تا چهل روز شیطان را کر می کند.ربا را از زندگی دور کنید که ربا، با چهل بار عمل زشتی که از بردن نامش عرق شرم بر جبین می نشیند، برابری می کند .بی تردید انسان در کوران زندگی به لحاظ خواهشهای نفسانی و نداشتن سد سکندری، به چاله هایی می افتد که به نردبان ترقی نیاز دارد کار نیک غذای روح و زشت کاری فرسایش آن است .گناه در زندگی انسان مثل خوره، دار و ندار آدمی را از بین می برد .طعام، قوت بدن و اطعام خورش روح است .هر دو نیاز انسان است حال اگر با گناه حرمانی پدید آمد و دشت سرسبز به کویر تبدیل شد، اینجاست که پیامبر(ص )نسخه پیچیده اند که :چهل بار سوره توحید، بخوانید تا خداوند گناهان شما را ببخشد.سوره توحید بارانی است که روح در آن شسته می شود.