گذری کوتاه به زندگی حضرت استاد آقا مجتبی تهرانی
حضرت استاد در سال 1316 ه.ش در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی بود. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود از پنج سالگی به مکتب رفت و در سنّ 10سالگی بخشی از مقدّمات را در مدرسۀ حاجابوالفتح تهران گذراند. سپس به مشهد مهاجرت کرده و مشغول به گذراندن دروس مقدّمات گردید. در سال 1334هـش در سنّ 18سالگی به قم مهاجرت کرد و از محضر مراجع تقلید بهره برد. حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را بهسرعت تمام کرد و به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی،آیتاللهالعظمی گلپایگانی، علّامۀ طباطبایی، آیتالله داماد و آیتالله فرید راه یافت. در سنّ 25 سالگی به درجۀ رفیع اجتهاد رسیده و بهزودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفادۀ این طلبۀ فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کمنظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را بهدوش خلف صالح خویش یعنی حضرت امام خمینی نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود و نسخههای نامطلوب و حاوی اغلاط و اشتباه از رسالۀ حضرت امام در دست مردم بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاجآقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمعآوری فتاوا و تنظیم صحیحترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حجّ خویش گرداند که در سال1343هـش به چاپ رسید و در دسترس مقّلدان امام قرار گرفت. حضرت استاد از سال 1351هـش ضمن اقامۀ جماعت در مسجد جامع بازار، تشکیل جلسات اخلاق و تفسیر برای جوانان در همانسالها، تربیت و هدایت جوانان انقلابی را بهدست گرفتند. همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیتهای معظّمله پیش از انقلاب بود. حضور عادّی حضرت استاد در تهران و فعالیّتهای مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آنقدر مفید و مؤثّر بود و هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّتها سِرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روحالله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار میرفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشهای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودۀ خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیتهای اجرایی کنار کشیدند و با حضور در صحنۀ نیروسازی برای انقلاب، همچنان بهصورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند. در قوّت علمی ایشان همین نکته کافی است که در طول عمر شریف خویش، توفیق یافت که بیش از سی و دو مرتبه کتب اربعۀ شیعه را مرور کند و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر داشته باشند؛ بدیهی است که درس خارج ایشان پُر از نکات دقیق و بدیعی بود که کمتر نصیب اهل علم و فضلای حوزات علمیه شده است. از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1359هـش بهطور منظّم و هفتگی دائر میگردید، مأمن بینظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روحالله بود.سرانجام این مرجع بزرگوار تقلید، پس از 40سال خدمت صادقانه در نشر معارف اسلامی و ترویج مکتب حقّۀ اهلبیت (ع) در دیماه سال 1391هـش در آستانۀ اربعین سالار شهیدان بهسوی مولای خویش سفر کرد .
در محضر حضرت استاد:
صدقه ای که رد نمی شود
ایشان میگفتند:«اگرخواستی صدقه بدهی، همینطوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا امام زمان(عج) بده. برای دو معصوم است، دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد. ممکن نیست که خداوند این صدقه را رد کند. تو هم اینجا واسطهگریات را میکنی. تو واسطهای و همین حق واسطهگری است که اجازه میدهد تو به مراحل خاص برسی. به نیابت از ائمه ی معصومین
از بچّگی به ماخیلی سفارش میکردند که هر زیارتی که میروید به نیابت از ائمه معصومین(ع) بروید؛ این را از مرحوم پدرشان یادگرفته بودند. ایشان هر وقت صبح به حرم مشرّف میشد به نیابت از پیامبر اکرم(ص) و بعدازظهر به نیابت امیرالمومنین( ع) و فردا صبح به نیابت از یکی از معصومین زیارت میکرد. میگفت این کار احتمال استجابت دعای شما و دادن حاجات شما راچندین برابر میکند.ایشان خیلی به این مسئله مقیّد بودند وهر دفعه به نیابت از یکی از ائمه به زیارت میرفتند و آداب زیارت رو هم کاملاً رعایت میکردند.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣