" ِانَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَةُ النَجاة "
بعد از جنگ ، شام عاشورا ، شب سختی بود . فقط خدا می داند در آن شب بر زینب کبری (س) چه گذشت ! بالاخره آفتاب روز یازدهم هم طلوع کرد و حضرت زینب (س) روز بدون حسین (ع) را تجربه کرد ...
...کاروان به سمت کوفه حرکت کرد ، کوفه و دارالإماره آذین بسته شده بود و هر کسی به نوعی می کوشید تا در این جشن ملی شرکت کند و مأموران حکومتی هم موظّف بودند همه ی مردم را در این جشن ملی حاضر کنند تا کاروان کربلا را با ذلّت تمام از میان آنها عبور دهند با این کار هم قدرت و اقتدار خود را به نمایش می گذاشتند و هم تتمّه ی رگه های دینی را از دل مردم می زدودند ...
در خبرها آمده که شخصی وارد کوفه شد و از واقعه ی شهادت بی خبر بود . می گوید؛ من دیدم در شهر ولوله و هیجان شدیدی جاری بود ، از هرکه می پرسیدم ، مرا به دروازه شهر ارجاع می دادند . آنجا گروهی زن و بچه سوار بر شتر را دیدم ، که یک جوان نورانی در بین آنها بود که با غل و زنجیر پشت شتر بسته شده بود و سرهایی بر سر نیزه قرار داشت که ....
پس از ورود کاروان اسرا به داخل شهر و .... با اشاره دست حضرت زینب (س) مردم آرام شدند و حضرت زینب (س) خطبه خواندند . بعد از حمد و سپاس خداوند و تحیّت و درود بر رسول خدا و آلش فرمودند: ای مردم دغلباز و مکار که امام زمانتان را کُشتید ،.. هیچ وقت اشک چشمانتان خشک نشود . مَثل شما مَثل زنی است که نخ را می بافد و بعد با دست خودش آن را باز می کند... آیا در بین شما غیر از یک مشت آدم چاپلوس ، ننگ آور و بزدل کسی هست ؟!! ... در این پیام حضرت زینب (س) دارد می گوید : چی دارید غیر از غرور و پیمان شکنی ؟!! ... شما چه جوابی به رسول خدا (ص) می دهید وقتی ازشما بپرسد با خانواده من چه کردید ؟ شما دو کار کردید ؛ یکی سر بهترین جوان از جوانان بهشتی را از تن جدا کردید و او را قطعه قطعه کردید و یکی خانواده ی آنها را به اسارت بردید...
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣