سلام بر قاسم بن الحسن (علیه السلام)
ناگهان بر سر قتل تو چه دعوا شده است بند بند بدنت آه ز هم وا شده است
چه بلایی به سر صورتت آمد قاسم وای این نیزه چه سان در دهنت جا شده است؟!
خطبه حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در کوفه
بشیر بن خزیم اسدی گفت:آن روز من حضرت زینب (سلام الله) دختر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دیدم به خدا سوگند من زنی را دیدم که همه وجودش شرم و حیا بود و در عین حال به گونه ای سخنرانی کرد که گویی خطابت را از پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) یاد گرفته است. او با دست مبارک خود به مردم اشاره ای نمود که یعنی سکوت کرده و خاموش شوید. با اشاره حضرت زینب نفس ها در سینه حبس شد و حتی زنگ شتران نیز از حرکت باز ایستاد سپس آن حضرت فرمودند:حمد و سپاس مخصوص خداوند است سلام و درود بر پدرم حضرت محمد (صلّی الله علیه) و خاندان طیب و برگزیده او باد. اما بعد ای اهل کوفه! ای گروه دغلباز و بی وفا! آیا برای مصیبتی که بر ما وارد شده است می گریید! چشمه اشکتان خشک نشود و ناله هایتان تمامی نپذیرد. مَثَل شما مثل آن زنی است که پس از تابیدن رشته های خود آن ها را باز می کرد. ای کوفیان شما جز سخن بیهوده و گزاف و ناپاک و سینه های آکنده از کینه و خشم و ظاهری چون کنیزکان متملق و باطنی چونان دشمنان سخن چین چه فضیلت دیگری را دارایید؟ شما همانند سبزه ای هستید که در میان زباله ها و منجلاب ها رشد کرده یا همانند نقره ای هستید که برای آراستن قبور مردگان استفاده می شوند.بدانید و آگاه باشید که بد توشه ای را برای آخرت خویش از پیش فرستادید زیرا که شما دچار خشم و غضب الهی شده و در عذاب او جاویدان خواهید ماند. آیا گریه می کنید و شیون و زاری برپا کرده اید؟ آری به خدا سوگند باید که بسیار گریه کنید و کمتر شاد شوید زیرا دامن شما آلوده به ننگی شده که هرگز نمی توانید آن را بشویید.چگونه می توانید خون پسر خاتم انبیا و معدن رسالت را از دامان خود پاک کنید ؟ خون سید و آقای جوانان اهل بهشت را؟ و پناهگاه نیکان تان را؟ و ملجأ حوادث ناگوارتان را؟ و مناره حجت تان را؟ و پیشوا و رهبر قوانین را؟ بدانید و آگاه باشید که بد جنایتی مرتکب شدید از رحمت الهی به دور باشید و بمیرید که تلاش ها را بیهوده ساختید و دستانتان بریده باد در معامله ای که کردید زیانکار شدید و به غضب الهی دچار شدید و ذلت و بیچارگی را برای خود رم زدید.
منبع: لهوف سیدبن طاووس ، ترجمه عباس عزیزی
ببینید جزو کدام دسته در کربلا هستید؟ بخش ششم
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله) در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(صلّی الله)
جامعه ای است که امیرالمؤمنین (ع) وقتی می خواهد مردم را به جهاد ببرد آن همه مشکلات و دردسر برایش دارد. خواص دوران او _خواص طرفدار حق یعنی کسانی که حق را می شناختند_ اکثرشان کسانی بودند که دنیا را بر آخرت ترجیح می دادند. نتیجه این شد که امیرالمؤمنین بالاجبار سه جنگ به راه انداخت. عمر چهار سال و نه ماه حکومت خود را دائماً در این جنگ ها گذراند و عاقبت هم به دست یکی از آن آدم های خبیث به شهادت رسید.
خون امیرالمؤمنین به قدر خون امام حسین (ع) با ارزش است. شما در زیارت وارث می خوانید:السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره یعنی خدای متعال صاحب خون امام حسین و صاحب خون پدر او امیرالمؤمنین است. این تعبیر برای هیچ کس دیگر نیامده است. هر خونی که بر زمین ریخته می شود صاحبی دارد. کسی که کشته می شود پدرش صاحب خون است،فرزندش صاحب خون است،برادرش صاحب خون است.خون خواهی و مالکیت حق دم را عرب ثار می گوید .ثار امام حسین از آن خداست.یعنی حق خون امام حسین و پدر بزرگوارش متعلق به خود خداست. صاحب خون این دو نفر خود ذات مقدس پروردگار است.امیرالمؤمنین به خاطر وضعیت آن روز جامعه ی اسلامی به شهادت رسید.بعد نوبت امامت به امام حسن (ع) رسید و در همان وضعیت بود که آن حضرت نتوانست بیش از شش ماه دوام بیاورد . تنهای تنهایش گذاشتند. امام حسن مجتبی(ع) می دانست که اگر با همان عده ی معدود اصحاب و یاران خود با معاویه بجنگد و به شهادت برسد انحطاط اخلاقی زیادی که بر خواص جامعه اسلامی حاکم بود نخواهد گذاشت که دنبال خون او را بگیرند. تبلیغات پول و زرنگی های معاویه همه را تصرف خواهد کرد و بعد از گذشت یکی دو سال مردم خواهند گفت امام حسن(ع)بیهوده در مقابل معاویه قد علم کرد.لذا با همه ی سختی ها ساخت و خود را به میدان شهادت نینداخت زیرا می دانست خونش هدر خواهد شد. گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است. حقا که چنین است! این نکته را اهل معنا و حکمت و دقت خوب درک می کنند گاهی زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن در یک محیط به مراتب مشکل تر از کشته شدن و شهید شدن و به لقای خدا پیوستن است. امام حسن(ع) این مشکل را انتخاب کرد. وضع آن زمان چنین بوده است. خواص تسلیم بودند و حاضر نمی شدند حرکتی کنند .یزید که بر سر کار آمد جنگیدن با او امکان پذیر شد. به تعبیر دیگر:کسی که در جنگ با یزید کشته می شد خونش به دلیل وضعیت خرابی که یزید داشت پامال نمی شد. امام حسین(ع) به همین دلیل قیام کرد. وضع دوران یزید به گونه ای بود که قیام تنها انتخاب ممکن به نظر می رسید. این به خلاف دوران امام حسن(ع) بود که دو انتخاب شهید شدن و زنده ماندن وجود داشت و زنده ماندن ثواب و اثر و زحمتش بیش از کشته شدن بود. لذا انتخاب سخت تر را امام حسن (ع) کرد. اما در زمان امام حسین(ع) وضع بدان گونه نبود .یک انتخاب بیشتر وجود نداشت. زنده ماندن معنی نداشت قیام نکردن معنی نداشت و لذا بایستی قیام می کرد . حال اگر در اثر آن قیام به حکومت می رسید رسیده بود .کشته هم می شد شده بود. بایستی راه را نشان می داد و پرچم را بر سر راه می کوبید تا معلوم باشد وقتی که وضعیت چنان است حرکت باید چنین باشد. وقتی امام حسین (ع) قیام کرد باآن عظمتی که در جامعه ی اسلامی داشت بسیاری از خواص به نزدش نیامدند و به او کمک نکردند. ببینید وضعیت در یک جامعه تا چه انداره به وسیله ی خواصی که حاضرند دنیای خودشان را به راحتی برسرنوشت دنیای اسلام در قرن ها ی آینده ترجیح دهند خراب می شود! اگر خدا بخواهد ادامه دارد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣