امام محمد بن علی ، جواد الائمه علیه السلام در ماه
رجب سال صد و نود وپنج پای به عرصه جهان گذاشتند و در آخرین روز از ماه ذی
القعده سال ۲۲۰ به شهادت رسیدند . در عظمت ایشان سخن بسیار و قلم ناتوان
است تا آن جا که در زمان ولادت ایشان ، پدر بزرگوارشان حضرت رضا علیه
السلام ایشان را مولودی خواندند که هیچ مولود دیگری برای شیعه بابرکت تر از
ایشان نبوده است .
یکی از نکاتی که در زندگی سراسر نور و خیر و رحمت و برکت
آن حضرت به چشم می خورد ، رسیدن ایشان به امامت در سنّ نه سالگی است . آری
در مناصب الهیِ نبوت وامامت ، شرط سنّی وجود ندارد و خدای قادر متعال می
تواند علم و عصمت و تمام خصوصیات یک پیامبر یا امام را به کودکی خردسال یا
نوزادی تازه به دنیا آمده عطا کند . ( همان گونه که حضرت عیسی در گهواره
سخن گفتند و از نبوت خویش خبر دادند ). امام جواد علیه السلام نیز در کودکی
و پس از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسیدند.
با آن که دست ظلم و بیداد کین به آن حضرت مهلت چندانی نداد و جواد
الائمه علیه السلام در سنّ بیست وپنج سالگی به شهادت رسیدند اما مکارم
اخلاق و فضائل و کرامات و مناقب بسیاری از آن حضرت در کتب شیعه و سنّی نقل
شده است از جمله آن که :
مأمون عباسی ، مجلسی با حضور بزرگان علمای اهل سنّت تشکیل داد تا از آن
حضرت که به ظاهر کم سنّ وسال بودند، سوالاتی پرسیده شود. یحیی بن اکثم
،عالم بزرگ دربار ،سؤالی در بحث حجّ از آن حضرت پرسید و با جواب دقیق و
محکم امام جواد علیه السلام مواجه شد ، از علم و دانش امام متحیّر گردید و
در چهره او عجز و ناتوانی و شکست دیده می شد . سرانجام در آخرین روز ذی
القعده سال ۲۲۰ آن حضرت با توطئه خلیفه عباسی و زهری که امّ الفضل همسر
ایشان با آن ، ایشان را مسموم کرد به شهادت رسیدند . مرقد مطهر ایشان در
کنار جد بزرگوارشان امام موسی ابن جعفر علیهما السلام در شهر کاظمین ،
زیارتگاه دوستداران اهل بیت علیهم السلام است.
" اللهم ارزقنا زیارة قبر ولیک محمد به علی الجواد"
چند نمونه از کلمات نورانی امام محمد تقی علیه السلام :
من أطاع هواه أعطی عدوّه مناه
هرکس از هوی وهوس خویش پیروی کند ، آرزوی دشمنش را برآورده کرده است .
قد عاداک من ستر عنک الرشد اتّباعا لمن تهواه .
کسی که راه صحیح و درست را از تو بپوشاند بخاطر آنکه طبق هوی و میل تو رفتار کرده باشد با دشمنی کرده است .
عزّ المومن فی غناه عن الناس .
عزّت مومن در بی نیازی او از مردم است .
الثقه بالله ثمن لکل غال و سُلّم الی کلّ عال .
اعتماد به خداوند بهای هر گرانبهائی است و نردبانی است برای هر بلند پایه ایست.
المؤمن یحتاج الی ثلاث خصال ، توفیق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه .
مؤمن به سه ویژگی نیازمند است : توفیق الهی ، موعظه کننده ای درونی ، پذیرش نصیحت از کسی که او را نصیحت می کند.
شهادت پیشوای نهم حضرت جودالائمه(ع) در روز آخر ماه ذیقعده در شهر بغداد، سال 220 اتفاق افتاد. آن بزرگوار در سن 25 سالگی توسط طاغوت زمان خویش مسموم گردید. شهادت آن امام بزرگوار بر امت اسلامی تسلیت باد.
گوهر وجودی امام جواد(ع) و عسکریین(علیهماالسلام)، در بین مردم کمتر شناخته شده و آن گونه که از سایر ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) و فاطمه زهرا(س) و حتی بعضی از اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت به این سه بزرگوار معرفت ندارند، به این خاطر تمسک و توسل کمتری به آنان دارند. با اینکه ما شیعیان معتقدیم ائمه(علیهمالسلام)، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده میکنند به نظر میرسد نمایاندن چهره واقعی این سه امام بزرگوار میتواند خدمتی شایان به شمار آید.
علت مطرح نبودن این سه امام(ع)، وجود شرایط سخت اجتماعی و خفقان موجود در آن عصر بود. خفقان حاکم تا حدی بود که ابناثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین بلاد اسلامی و حتی فلسفه اجتماعی زیادی از حوادث را بیان میکند، تنها در سه مورد از این امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الی شش خط فراتر نمیرود. این فرازها عبارتند از:
آنجا که زندگی همسر امام رضا (ع) را توضیح میدهد و میگوید: همسر حضرت رضا (ع) ام حبیبه نام داشت و دختر مأمون بود. دختر دیگر مأمون را محمد بنعلی بنموسی گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو با دختران مأمون ازدواج کردند.
در ضمن حوادث سال 211 مینویسد: مأمون در، تکریت، با محمد بنعلی بنموسی برخورد و دختر خود را به او تزویج کرد.
در حوادث سال 220؛ وفات آن حضرت را مینویسد.
ابنجریر طبری نیز در "تاریخ طبری" تنها یک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا(ع) و حضرت جواد(ع) با دختران مأمون مینویسد: حتی از رحلت حضرت جواد(ع) چیزی نمینگارد. خفقان موجود به اندازهای بود که حضرت همیشه خلفای عصر را با "امیرالمؤمنین" خطاب میکرد در حالی که این لقب مخصوص حضرت علی بود.
آن حضرت در سن 9 سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید. به نظر میرسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات و ویژگیهایش خیلی علاقه نشان ندهند چه همان مردم به علی(ع) که سی و سه سال داشت، گفتند جوان است و رهبری جامعه فردی مسنتر و کارآمدتر میطلبد.
زمانی که نص صریح پیامبر اکرم(ص) کنار رود و آن همه احادیث و شأن نزول آیات و واقعه غدیر به فراموشی سپرده شدو کهولت جای تمام آنها را بگیرد انتظاری از مردم عصر حضرت امام جواد(ع) نمیتوان داشت.
در روایت است هنگامی که حضرت امام جواد(ع) وارد مسجد شد، علی بنجعفر، عموی پدر او، به احترام حضرت از جای بلند شد و او را به جای خود نشاند. مردم اعتراض کردند که تو پیری و محاسنت سفید شده است، چطور به جوان کمسن و سالی این چنین احترام میکنی؟ …
از طرف دیگر نصوص متواترهای نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بود معرفی کند. این موضوع آنگاه واضح میشود که کلمات رسول خدا(ص) در مورد حسنین(علیهماالسلام) یا فاطمه زهرا(س) و یا علی(ع) با کلمات و روایات وارده در باره امام جواد(ع) مقایسه شود. علت عمده عدم معرفی یکسان ائمه این بود که چون حضرت علی و زهرا و حسنین (علیهمالسلام)، در زمان آن حضرت بودند و مناسبتهای مختلفی برای معرفی آنان بود. این موضوع در باره امام زمان(عج) فرق میکند چون رهبر پیوسته باید در جامعه روح امید بدمد و دمیدن روح امید با معرفی منجی عالم بشریت امکان داشت جدا از این که بیشتر معرفیها توسط ائمه بعدی صورت پذیرفت و آن هم به خاطر سؤال بیش از حدّ مردم و اشتیاق آنان به دانستن حضرت امام زمان(ع) و خصوصیات و صفات او بود. حتی وجود احادیث فراوان در باره امام حسن و حسین(ع) وقتی شخصی در محضر ابنعباس سؤالی میپرسد و یکی از حسنین(علیهما السلام)، جواب میدهند، آن شخص قبول نمیکند و میخواهد جواب را از ابنعباس بشنود، تا مطمئن شود.
مراجعه به کتب فقهی بر این حقیقت اشاره دارد که در طول تاریخ بیست سال حضور امام حسن و حسین(ع) در مدینه مسئله فقهی چندانی از آنان پرسیده نشد و مردم آنان را دو فقیه اسلامشناس عالم حساب نمیکردند تا چه رسد به امام جوادی که سن کمتری داشتند. و از پشتیبانی عظیم و تأییدات مکرر پیامبر اکرم(ص) نیز برخوردار نبودند. دسیسههای خلفای عباسی که پیوسته میخواستند او در بین مردم ناشناخته بماند و خفقان حاکم آن زمان تا اندازهای که آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبور میبودند خلفای ظالم عباسی را امیرالمؤمنین خطاب کنند به عمیقتر شدن جهل موجود دامن میزد.
شهادت فرزند امام رئوف حضرت جواد الائمه را به پیشگاه صاحب الزمان تسلیت عرض می نماییم. . آرزو می کنیم به حق این امام جوان و غریب هر چه زودتر این بیماری و مشکلاتش را از بلاد مسلمین دور گرداند.
چه اضطرابی دامن زمین را فرا می گیرد، آن گاه که دلش مزار امامی می شود. گویی در آن هنگام، دست و پایش می لرزد! زمین از اینکه باید گوهری را در میان بگیرد، بسیار ناخشنود است. اکنون زمین چه شرمسار است که تنها بیست و پنج بهار، او را مهمان خوانش دیده بود؛ او که جواد بود و جود، قطره ای از پیشانی بلندش؛ تقی بود و پرهیزکاری، سطری از صحیفه وجودش.
او که در همان خردسالی امام شد و در نوجوانی، رهگشای گره های فکری. که بی درنگ، دشوارترین پرسش را پاسخ می گفت و خبر از اتصال خویش به دریای علم الهی می داد.
برای هروله از «مروه» دلت تا «صفای» کاظمین، راهی نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعی» باش؛ که بی «سعی» نمی توان به «صفای» جمال معصوم علیهم السلام رسید.
تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتی» می وزید و نهرهایی که از سرچشمه «طه» سیراب می شود، جاری بود. و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دل نواز، دامن برچید! اما، نه... چشم دلت را باز کن و ببین! هنوز آن نسیم در حال وزیدن است و این شمیم روح بخش به مشام می رسد.
سلام بر تو ای جوادالائمه علیه السلام و بر آن بارگاه خدایی ات که تا دامنه قیامت، چشم نواز همه از ره رسیدگانِ خسته خواهد بود!
حضرت محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی ، نهمین امام و جوانترین امام در هنگام شهادت بود .محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید. مدت امامت جوادالائمه ۱۷ سال بود و با شهادت او در سال ۲۲۰ق امامت به فرزندش، امام هادی(ع) منتقل شد.
به همین مناسبت قدری از زندگی آن حضرت را مرور می کنیم:
درباره زندگی حضرت جواد(ع)، به دلیل محدودیتهای سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه ایشان اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. ایشان در مدینه زندگی میکرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد. و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق یا ۲۱۵ق دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفتهاند: احتمالاً در دیداری که حضرت جوادالأئمه با پدر در طوس داشت، مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد. ابن کثیر بر این باور است که خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا(ع) خوانده شد، اما ازدواج آنها در سال ۲۱۵ق. در تکریت بوده است.
ازدواج حضرت جوادالأئمه با ام الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت. مأمون هدف خود را این میدانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع)باشد. شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است، مأمون به دلیل شخصیت علمی امام محمد تقی و شوق و شعفی که نسبت به او داشت، ام الفضل دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد؛ اما برخی از پژوهشگران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون میخواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند. یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد. این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.
امام جواد(ع) در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید. به دلیل پایین بودن سن وی، شیعیان درباره امامت پس از امام رضا(ع) اختلاف پیدا کردند و برخی به دنبال عبدالله بن موسی رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند. برخی به احمد بن موسی گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند. با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش امام جواد (ع) معتقد شدند. منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه (ع) دانستهاند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت میدانستند. البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. امام رضا(ع) در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه(ع) را مطرح میکردند به نبوت حضرت عیسی(ع) در کودکی استناد میکرد و میفرمود: «سن عیسی(ع) هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.» اما این مسئله در زمان امامت جوادالائمه علیه السلام، به صورت جدیتر و به عنوان شبهه مطرح شد و سبب شد برخی از خواص اصحاب امام رضا مانند یونس بن عبدالرحمن نیز در امامت جواد الائمه (ع) تردید کنند. از این رو هنگامی که گروهی از بزرگان شیعیان مانند ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم و یونس بن عبدالرحمان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمدند تا درباره پیشوای شیعیان پس از امام رضا گفتگو کنند. یونس بن عبدالرحمن به آنان گفت تا زمانی که این کودک (جوادالأئمه) بزرگ شود به چه کسی رجوع کنیم؟ و با واکنش تند ریان بن صلت مواجه شد. ریان گفت اگر این امامت این کودک از جانب خدا باشد اگر یک روز هم از عمر او گذشته باشد مانند کسی است که صد سال عمر کرده و اگر امامت او از جانب خدا نباشد اگر هزار سال هم داشته باشد مانند یکی از مردم عادی است.
همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد را مطرح میکردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی و سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره استناد میشد. با اینکه امام رضا(ع) در موارد متعددی به امامت جوادالائمه(ع) تصریح کرده بود برخی از شیعیان برای اطمینان بیشتر، وی را با پرسشهایی میآزمودند. این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود اما با توجه به سن کمِ امام جواد(ع)، درباره او ضرورت بیشتری داشت. برخی از پژوهشگران بر این باورند این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت میگرفت که گاهی به دلایلی همچون تقیه و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت میشد.
گزارشهای مختلفی از پرسشهای شیعیان و پاسخهای امام جواد(ع) در منابع روایی آمده است. پاسخهای ایشان سبب ترفیع جایگاه وی و پذیرش امامت او نزد شیعیان میشد. بنابر برخی روایات، گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند برای دیدار جوادالأئمه(ع) به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، پاسخهای عبدالله آنان را قانع نکرد، شیعیان متحیر و نگران بودند تا آینکه با امام جواد(ع) دیدار کردند و با پاسخهای او قانع شدند.
در دوره امامت او، فرقههای اهل حدیث، واقفیه، زیدیه و غلات فعالیت میکردند. اهل حدیث بر این باور بودند که خدا جسم است امام جواد (ع) شیعیان را از نماز خواندن پشت سر کسانی که خدا را جسم میدانستند و نیز از پرداخت زکات به آنان نهی میکرد. ایشان در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصار» پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم (عقیده مجسمه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیقتر از دید چشمان است. انسان میتواند چیزهایی را که ندیده تصور کند اما نمیتواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب نمیتوانند خدا را درک کنند چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟
روایاتی از وی در مذمّت واقفیان نقل شده است ایشان زیدیه و واقفیان را در ردیف نواصب قرار میداد. و میفرمود آیه «وجوهٌ یومئذٍ خاشعه، عاملهٌ ناصبه» درباره آنان نازل شده است. او همچنین اصحاب خود را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی میکرد.
برخی از منابع، دلیل ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانستهاند. بر پایه نامهای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد(ع) فرستاد، حضرت جواد(ع) از همان سالهای اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، امام جواد(ع) را از درب فرعی خانه خارج میکردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانهاش تجمع میکردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامهای به حضرت جواد(ع) فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او میگویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت میخواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچکس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. او همچنین سفارش بستگان نزدیک او مانند عموها، داییها، عمهها و خالهها را به صورت ویژه کرده بود.
حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد(ع) نقل شده است. این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانستهاند. از معروفترین سخنان وی، روایت «الْمُؤْمِنُ یحْتَاجُ إِلَی ثَلَاثِ خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ. است که در آن مؤمن را نیازمند توفیق الهی، واعظ درونی و پذیرش خیرخواهی، دانسته است.
همچنین حضرت امام محمد تقی(ع) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد.
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج او با ام الفضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالأئمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظرهای ترتیب دادند.
یحیی در مناظره، نخست مسئلهای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله، از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع) ، مسئله را با صورتهای مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفتهاند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.
شهادت این امام بزرگوار را به فرزند گرامیش حضرت صاحب الامر و شیعیان تسلیت عرض می نماییم.
شهادت یگانه فرزند علی بن موسی الرضا علیه السلام حضرت جوادالائمه بر شیعیان تسلیت باد.
یابن الرضا؛
وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم
وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است امشب عزای اشرف اولاد آدم است
شور قیامت است که گویا به پا شده زیرا عزای حضرت ابن الرضا شده
او که برای عالم و آدم طبیب بود حتی میان خانه ی خود هم غریب بود
خواهر نداشت تا برسد پیش پیکرش مادر نبود تا که کند گریه در برش
از درد زهر کل تنش تیر می کشید خونابه از لبش به کف حجره می چکید
در وقت احتضار کسی کف نمی زنند هنگام دست و پا زدنش دف نمی زنند
اما امان ز ظلم و جفای کنیزها گم شد صداش بین صدای کنیزها
در لحظه های آخر خود بی شکیب بود او غصه دار روضه ی شیب الخضیب بود
با اینکه تشنه بود ولی نیزه ای نخورد در بام خانه پیرهنش را کسی نبرد
شکر خدا که دختر او را کسی نزد با کعب نیزه خواهر او را کسی نزد
خیلی حسین در ته گودال خسته بود قاتل به روی سینه ی آقا نشسته بود
شمر از صدای ناله ی زهرا حیا نکرد در قتلگاه گیسوی او را رها نکرد...
اینها به جای اینکه برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند
یا جای اینکه آب برایت بیاورند همراه ناله ی تو چه رقصی به پا کنند
باید فرشته ها، همه با بالهای خود فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند
هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابجا کنند
حالا که میبرند تو را روی پشت بام آیا نمیشود که کمی هم حیا کنند
تا بام میبرند که شاید سر تو را در بین راه، با لبهای آشنا کنند
حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست و پا کنند
مراسم سوگواری شهادت حضرت جوادالائمه ابن الرضا علیه السلام
و یادبود خانم محتشمی پور مادر بنیانگذار مؤسسه علی بن موسی الرضا(ع) روز سه شنبه ۳۱ مرداد ساعت ۹:۳۰ صبح در مؤسسه برگزار خواهد شد.
سخنران: آیت الله سید محمد مهدی میرباقری و مداحی خانم گنجی
قابل ذکر است سخنرانی استاد میر باقری ساعت ده صبح آغاز خواهد شد.
این کودک
نازنین امیر دلهاست او باب مراد است و جواد ابن
الرضاست
از آمدن او به
محمد سوگند خوشحال تر از امام هشتم
زهراست
امام جواد علیه السلام مولودی با برکت
پدر بزرگوارش
حضرت رضا علیه السلام و مادر ارجمندش بانوی مصری تباری به نام «سبیکه» است که از
خاندان «ماریه قبطیه»، همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ، به شمار
میرود؛ بانویی که از نظر فضائل اخلاقی، در درجه والایی از انسانیت قرار داشت و
برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان
بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد میکرد. «ریحانه» و «خیزران» از دیگر نامهای
مادر امام جواد علیه السلام است.
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مأمون (193 ـ 218) و معتصم
(218 ـ 227) معاصر بوده است.
مراسم ولادت
حضرت امام رضا
علیه السلام پیشاپیش خبر ولادت فرزندش امام جواد علیه السلام را به اطرافیان
داده بود، از جمله: شبی خواهرش حکیمه خاتون را احضار نمود و فرمود: «ای حکیمه!
امشب فرزند با برکت خیزران متولد میشود که تو باید در نزد او حاضر باشی.» آنگاه
فرمود: «فَاِذا هِیَ وَلَدَتْ فَاَلْزِمیها سَبْعَةَ ایّامٍ؛ هرگاه او (خیزران)
زایمان نمود، هفت روز همراه او باش.»
حکیمه خاتون میگوید: پاسی از شب گذشت تا اینکه نوزاد رضا علیه السلام در حالی که
پرده نازک نورانی بر او پوشیده بود، به دنیا آمد و نوری از او ساطع بود که تمام
حجره را روشن نمود... حکیمه اضافه میکند: در لحظه ای که امام جواد به دنیا آمد،
فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه؛
گواهی میدهم که خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد صلی الله علیه
وآله رسول خدا است.»
و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه کرد، فرمود: «اَلْحَمْدُ للّهِ وَصَلّی اللّه
عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّةِ الرّاشِدین؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر
محمد و امامان هدایتگر باد.»
حکیمه وقتی این جملات را از امام جواد علیه السلام شنید با شتاب نزد امام رضا
علیه السلام رفت و عرض کرد از این طفل عجایبی دیدم. حضرت فرمود: آن عجایب چیست؟
حکیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا
حَکیمةُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ؛ ای حکیمه! [در آینده] عجایب بیشتری
از او خواهید دید.»...
یا جواد الائمه:
تو گل گلواژه
های شعر صدها چون کمیتی من گدای خانه زادم، تو جواد
اهل بیتی،
تو ولیعهد عزیز پادشاه ارض طوسی تو یکی یکدانه ماهِ خانه شمس
الشموسی...
ای
شیعه بزن ناله و فریاد امشب از
غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر،
جواد ابن رضا در حجره ی در
بسته ی بغداد امشب
سلام
به اشک! سلام بر غم!
سلام بر غروب
عاشورا و بر تمام تنهایی ات
مظلوم، یا جواد
الائمه علیهالسلام !
هر چند دست ما از
آستان تو کوتاه است؛
امّا دل بر ضریح
دیر آشنای تو بسته ایم؛ تا با کرامت ازلی ات، گره گشای آرزومندی ما باشی.
مولا جان! به
صداقت اشکها قسم، که نیازمندانِ آستان توایم؛
جرعه ای از دریای
معرفت ما را بنوشان!
سخاوت، آبرو از
نگاه تو گرفته وَ جود، مدیون دستهای توست.
نفرین بر دشمنانِ
نمک ناشناس تو باد؛
که بهار جوانی ات
را به خزان خیانت فروختند و
آتشِ اندوه و اشک
و حسرت، در نگاه ملکوت افروختند.
می
زنم امروز در کوی توَلاّیت قدم تا بگیری دست این
افتاده را فردا جواد
در گلستان محمد،
نخل سرسبز رضا میوه قلب علی،
ریحانه زهرا جواد
سلام ما به رخ انور امام جواد درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود کسى به وادى غم، یاور امام جواد . . .
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣