پیرامون مقام و مرتبت علم و ارزش والای آن همین بس که در اولین آیات نازل شده بر پیامبر ، صحبت از علم و شرافت علم است .
ü سبحانه و تعالی می فرماید : ای پیامبر " اِقرَاء وَ رَبُّکَ الاَکرَم ، الَّذیِ عَلَّمَ بِالقَلَم " پروردگارت را به اکرم بودن یاد کن و شاهد بر اکرم بودن خودش " عَلَّمَ بِالقَلَم " را می آورد.
ü باریتعالی در سوره رحمن (عروس قرآن) می فرماید: " اَلرَّحمَن ، عَلَّمَ القُرآن، خَلَقَ الاِنسَان "یعنی تعلیم را بر خلقت تقدّم بخشیده تا شرافت و عظمت علم را بیان کند .
ü در سوره قلم می فرماید : " نونَ وَ القَلَم ..." قسم به قلم . در فضای آن روز عربستان و نقصان علم و سواد ، خداوند قسم به قلم یاد می کند .
و مخلص کلام اینکه " مِدادُ العالِم اَفضَلُ مِن دِماءِ الشُّهَداء " ...
... علم یعنی آگاهی یافتن و شناخت نسبت به خدا "
علم یعنی داشتن یک تصویر درست از خدا .
علم یعنی شناخت سنّتها و قوانینی که در عالم هست .
علم یعنی خرافه ها و موهومات را به عنوان اصل و حق نپذیرفتن و اسیر این جهالت ها نشدن .
علم یعنی راه و تکنیک کسب فضائل را آموختن .
علم یعنی راه و دانش دور کردن و ازاله زشتی ها را آموختن .
علم یعنی راه برون رفت از شدائد و سختیها ....
... یکی از واجباتی که در رساندن انسان به مقصد تأثیر دارد ، روزه است .
در عالم برزخ ، نماز و روزه وجود دارد و از انسان حمایت می کنند و همراه انسان هستند .
برخلاف برخی از اعمال خوب که انسان را در عالم برزخ همراهی نمی کند و در قیامت با او همراه می شوند . ( در عالم برزخ نماز سمت راست انسان را پوشش می دهد ، روزه بالای سر انسان قرار می گیرد و زکات سمت چپ انسان و... )
... تقوا ، مرکبی است که اگر انسان سوار این مرکب رام و راه بلد شد ، او را به سر منزل مقصود می رساند . اگر انسان محصول کل زندگی دنیاییش تقوا باشد ، این تقوا زاد و توشه ای برایش خواهد شد تا به بهشت برسد . بنابراین اگر انسان به تقوا رسید، آن هدف میانی را به دست آورده است. البته بهشت رفتن هنر نیست ، بلکه جهنم نرفتن هنر است . چون راه های ورود به بهشت بسیار زیاد است و خدا با هر ترفندی دنبال بهانه ایست که بنده اش را به بهشت ببرد و رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است ....
حضرت امیر در فراز دیگری از نامه می فرمایند :
خانم ها را با پوشش و حجابی که بر ایشان در نظر می گیری ، حفظشان کن که اینها گرفتار نشوند ، آنها را با حجاب و پوششی نگهدار که نامحرمی آنها را نبیند یا آنها نامحرم را نبینند .
شدّت حجاب برای آنها پایدارتر است و بیشتر آنها را حفظ می کند . این سختگیری برای خانم نیست بلکه دلسوزی است که خانم ها حفظ شوند .
اینکه اینها از خانه خارج نشوند برایشان خوب است و خارج نشدن آنها مهمتر از این نیست که کسانی را که مورد اطمینان نیستند وارد خانه کنی .( آقایانی که دوستان فاسق و فاسد خود را به خانه می آورند ، فرقی ندارند با آقایانی که خانم هایشان را بزک کرده ، بیرون می فرستند .) بیرون رفتن از خانه و وارد شدن نامحرمان غیر مطمئن به خانه ، با هم برابر است .
اگر می توانی کاری کن که غیر تو را نشناسد (منظورش نشناختن نامحرم است) یعنی مرد اینقدر خوب باشد و نیازهای همسرش را برطرف کند که به غیر او نظر نداشته باشد.
... از بسیج امکانات فراهم هرقل و هم پیمانان او در جنگ موته می شود فهمید که :
1/ آنها می دانستند که فتنه انگیز یها و شیطنت هایشان بالاخره چاره ای جز تقابل با اسلام در بر نخواهد داشت .
2/ آنها اخبار رشادت مسلمانها را داشتند و می دانستند که آنها در سایه دین و پیغمبر ، پیروزی های بزرگی به دست می آورند .
3/ می دانستند جنگ با مسلمانها یک جنگ استثنایی است (جنگ با اعتقاد غیر از جنگ با سیاست و انگیزه هاست)
4/ اینها با علم به تعداد مسلمانها (3000 نفر ) ، 200 هزار نفر را بسیج کردند و آوردند .[ مثل آنچه در کربلا رخ داد ، دیدند یاران امام حسین صد واندی نفر هستند ولی 40 هزار نفر آوردند .]
استاد درادامه ترجمه و تبیین آیات مبارکه سوره انسان بیان کردند که : اینها یادآوری است برای کسی که جویای راه به سوی خداوند باشد . به تعداد انسان ها راه برای رسیدن به خداوند موجود است . شما نمی خواهید مگر آن که خداوند بخواهد . هر کس را که خدا بخواهد وارد رحمت خودش می کند . این آیه و آیه قبل به نوعی بوی جبر و اجبار می دهد . جبر مطلق است ولی در آیه " فَمَن شاءَ أَتَّخِذَ الی رَبِّه سَبیلاً " اختیار مطلق انسان را گوشزد می کند ....
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣