سوختن در غربت ، میان آن همه آب، در بین شعله های آتش!!
خدایا! این چه تضاد غم انگیزی است ؟
خدایا! این چه غمی است که دل ایرانمان را گرفته است؟
خدایا! دل ایران چقدر باید در غم از دست دادن عزیزانش بتپد؟
سانچی » و
خدمه آن در میان آتش سوختند و به قعر دریا رفتند تا آتش و غمی ماندگار در دل
همه ایرانیان به جا بگذارند .نفتکش
سانچی پس از ۸ روز شعله وربودن در آتش روی آبهای دریای چین و با همه تلاشها برای
خاموش کردن آتش درونش، ظهر دیروز درحالی که ۲۹ دریانوردش را به همراه داشت، به عمق
آبها فرو رفت.
این نفتکش
ایرانی ۱۶ دی ماه جاری در تصادم با یک کشتی هنگکنگی دچار آتش سوزی شد...
دریادلان عزیز!
داغ رفتنتان میان آن دریای سرد، ما را هم سوزاند! و ذهنمان را به حادثه پلاسکو که موجب سوختن و جان دادن آتش نشانان غیورمردمان در دی ماه 95 برد ...
هموطنانم، تسلیت!
ایران من، تسلیت!
خانواده های داغدار ما را در غم خود شریک بدانید . و بدانید ایران یاد فرزندانش را همیشه به خاطر می سپارد همانگونه که غواصان کربلای 4 را که شیردلانه به آبهای اروند زدند برای اعتلای این مرزو بوم! همان برادرانی که در دی ماه 1365به آب زدند و ١٩سال بعد به وطن برگشتند؛ با دستهای بسته، چشمان خفته، زنده به گورشده، مُرده... ١٧٥جسد که دل هر ایرانی را به درد آورد ...
حادثه کشتی سانچی غم بزرگی در دل میلیونها ایرانی کاشت.
خداوندا! ملوانان سرزمینم را به تو می سپارم !
ایشان را قرین رحمت واسعه ات قرار ده و صبر در دل بی قرار خانواده هایشان...
قهرمانان آب های آزاد ! روحتان شاد
یادتان همیشه در قلبهای ما آکنده خواهد بود.
خادمین مؤسسه قرآن وعترت علی بن موسی الرضا (ع)
می تراود
مهتاب
میدرخشد شب
تاب
نیست یک دم
شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی
چند
خواب در چشم
ترم می شکند
نگران با من
استاده سحر
صبح می خواهد
از من
کز مبارک دم
او آورم این قوم به جان باخته را
بلکه خبر
در جگر لیکن
خاری
از ره این
سفرم می شکند
نازک آرای تن
ساقه گلی
که به جانش
کشتم
و به جان
دادمش آب
ای دریغا به
برم می شکند.
دست ها می
سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می
پایم
که به در کس آید
در و دیوار به
هم ریخته شان
بر سرم می
شکند.
...
ما می توانیم تعاملاتی با آن طرف (عالم برزخ) داشته باشیم و با فرستادن هدیه برای اموات آنها را شاد کنیم. چون در واقع دست ما باز است و دست آنها بسته است. ما غنی هستیم و آنها به شدت نیازمند هستند. بهترین راه تعامل همین است که خیرات و مبرّاتی که برایشان انجام می دهیم آنها را از خود راضی کنیم و به دادشان برسیم...
اهداف و شیوه های شیطان در وسوسه ی انسان در 13 آیه از آیات قرآن بیان گردیده است از جمله: ایجاد دشمنی و عداوت ، بازداشتن از یاد خدا، ایجاد حزن و افسردگی در جامعه اسلامی، ترساندن از فقر، زینت کردن گناه ....
دریافت
حجم: 15.8 مگابایت
آسیبهای عاطفی نتیجه اش کاهش عملکردهای فکری، فیزیکی، عاطفی و ... است.
تنبلی و بی نظمی ، علل بسیاری دارد از جمله علل عاطفی که شامل حسادت، انتقام، اضطراب، ترس ...
دریافت
حجم: 21.6 مگابایت
در داستان حضرت ابراهیم و مهمانان گرامی ایشان ، بشارت به تولد فرزندی است از همسری نازا، و بشارت به نابودی قومی گنهکار و مجرم و نجات مؤمنان از عذاب الهی!
به راستی ماجرای این مهمانان چه بود؟ و در این گونه وقایع برای آنان که از عذاب خداوند بیمناکند چه نشانه ای وجود دارد؟
سوره مبارکه ذاریات - آیات 24 تا 37:
یکی دیگر از راهکارهای مقابله با اضطراب مهارت آموزی است ؛ مهارت حل مسئله، مدیریت بحران و تصمیم گیری ....
استعاذه باطل چیزی جز رهق و بدبختی نیست. خدای تعالی در سوره مبارکه جن میفرماید : " و آنه کان رجالٌ من الإنس یعوذون برجالٍ من الجنّ فزادوهم رهقاً" آیه 6 - بعضی از آقایان خودشان را به آقایان جنها متصل می کردند و اینها چیزی جز بدبختی به دست نمی آوردند. جنها اگر هم چیزی به شما بدهد ده برابر از شما پس میگیرد.
امام حسن عسکری (ع) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود.
مادر والا گهرش حدیث یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت
را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد.
این
زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از
دنیا رحلت کرد. کنیه آن حضرت ابامحمد بود.
گفتار دوم سوره ذاریات ، روش برخورد کا فران و مؤمنان با وعده های الهی را مورد بررسی قرار می دهد و تاکید می کند آن کس که در این دنیا رنج نبرد ، به گنج جاودان آخرت نخواهد رسید، نیکوکاری باید سیره دائمی انسان باشد.
در تهجد و سحرخیزی، از میان تمام اذکار و دعاها، استغفار جایگاه ویژه ای دارد ...
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣